از گذشته کلیشههایی درباره «مردبودن» وجود داشته که مردان را تأمینکننده، کنترلکننده و موجودی «همیشهقوی» معرفی کرده و تجربه نشان داده که این کلیشهها لزوما برای مردان سازنده نبوده است. افرادی که در نهایت به درک مفاهیمی از جمله «اتکا به خود»، «کنترل» و «اجتناب از هر عملی که زنانه تلقی میشود»، دست پیدا میکنند اغلب برای بازگوکردن احساسات و کمکگرفتن از دیگران با مشکل روبهرو میشوند و به همین علت میبینیم که بسیاری از مردان در برابر کمکگرفتن از مشاور، روانشناس یا حتی مراجعه به پزشک، از خود مقاومت نشان میدهند. «سلامت روانی و توجه به شاخصهای آن برای بهبود کیفیت زندگی، یک اصل و ضرورت جدی است. در سلامت روانی از دو بعد شناختی - عاطفی و نگرش نسبت به نشانههای بدنی، موضوعاتی مورد ارزیابی قرار میگیرد که با دریافت بازخوردهای آن میتوان دریافت که سطح سلامت روانی در هر فرد و در هر شاخص به چه میزان است و آیا سطح استانداردی دارد یا نه.»
در بُعد عاطفی شاخصهایی همچون غمگینی، بدبینی، احساس شکست، فقدان لذت، نارضایتی از خود، تفکرات خودکشی، فقدان علاقه، بیارزشی و فقدان علاقه جنسی مورد بررسی قرار میگیرد. همچنین احساس گناه، احساسهای تنبیه، خودانتقادی، گریهکردن، بیقراری، بیتصمیمی، فقدان انرژی، تغییرات در الگوی خواب، تحریکپذیری، بیاشتهایی، دشواری در تمرکز و خستگیپذیری از شاخصها و نشانههای بدنی سلامت روانی است.
ما بعد از طلاق با این واقعه مواجهیم که مردان در خودکشی و مشکلات روحی و روانی بسیار آسیبپذیرترند و زمانی که این مسائل مورد توجه قرار نمیگیرد، بسیاری از چالشهای ثانویه پدیدار میشود. اما اگر این مسائل واکاوی شوند و به افراد آموزش دهیم که روش درست را در پیش بگیرند، با این عوارض روبهرو نمیشوند.»
«یکی از خصوصیات بارز زنان، توجه به تمام اجزای زندگی است و میتوان گفت این توجهکردن ناشی از توجه به خانوادهشان میشود. زنان به شاخصهای سلامت - چه جسمانی و چه روانی - توجه بیشتری نشان میدهند. اما نباید فراموش کرد در ابعاد روانی واکنشهایی که به محیط پیرامونی ما برمیگردد، زنان پذیرش بیشتری برای مراجعه به مشاوره و روانشناس دارند و سازگاری و موفقیت در زندگی برای آنان اهمیت بیشتری پیدا میکند. واکنشهایی که در جامعه ما به لحاظ تاریخی برای مراجعه به مشاور و روانشناس وجود دارد باعث شده مردان پذیرش سختتری داشته باشند. مگر اینکه مردان دچار چالشهای عمیق شوند و بدنبال رفع آن باشند. متاسفانه مردان این رفتار را ادامه میدهند تا به بنبست برسند و بعد به فکر ایجاد تغییرات میافتند که در چنین شرایطی تغییرات بسیار سخت میشود. توجهکردن به سلامت جسمی هم باز در مردان کمتر است و با توجه به مشاهدات، اغلب مردان زمانی به پزشک مراجعه میکنند که خواهر، همسر یا مادر برایشان از پزشک وقت گرفته است! مراجعه زنان به پزشک برای سلامت جسمانی هم بیشتر از مردان است به همین دلیل میبینیم که در شاخص طول عمر و امید به زندگی هم زنان وضعیت بهتری نسبت به مردان دارند.
«با افزایش میزان استرس و اضطراب، با روانپریشیها روبهروییم که مختص ایران هم نیست بلکه کشورهای دیگر هم با آن مواجهند. وقتی بار اقتصادی یک خانواده روی دوش مرد است و با مشکل مواجه میشود قاعدتا با استرسها و ناراحتیهای بسیاری روبهرو خواهد شد. بروز استرس در زنان و مردان متفاوت است و ما شاهد اضطراب و استرس بیشتری در خانمها هستیم به این دلیل که بسیار حساستر و نکتهسنجترند، اما در مردان شکل متفاوتی دارد و زمانی که دچار استرس و اضطراب میشوند معمولا دو نوع رفتار دارند؛ یا برونگرا هستند که با نزاع، درگیری، همسرآزاری و کودکآزاری همراه میشود یا درونگرا هستند و دچار بیقراری و بیخوابی میشوند و در فرآیند بعدی دست به خودکشی میزنند.»
«تا باورداشتهای فکری و ذهنی ما در جامعه تغییر نکند و مردان به خودشان توجه نکنند، اتفاق مثبتی نمیافتد.»
منبع : ایسنا