رعایت منشور اخلاقی بیمار و کادر درمان همواره مورد تأکید متولیان وزارت بهداشت بوده و پاسخ گویی به پرسشهای درمانی مردم در مراکز درمانی خواستهای به حق و منطقی است؛چراکه بیماران در دوران بیماری به اندازه کافی درگیر آسیبهای جسمی و روحی بیماری خود هستند و تنها همدردی و همنوایی کادر درمان میتواند التیام بخش روح و روان آنها باشد.در این میان با آنکه این قاعده رفتاری و حرفهای از سوی کادر درمانی بیمارستانها رعایت میشود اما هستند برخی افراد حوزه درمان در برخی مراکز درمانی که این موضوع بدیهی را رعایت نکرده و با رفتار نامطلوب خود باعث آزرده خاطر شدن بیماران و همراهان آنها میشوند. نحوه برخورد با مراجعان و بیماران در مراکز درمانی دولتی همواره مورد گلایه مردم بوده اما این توقع وجود دارد که برخورد در بیمارستانهای خصوصی به دلیل اینکه مبالغ هنگفتی برای درمان بیماران دریافت میکنند مطلوب تر باشد.
آنچه در ادامه از نظرتان میگذرد روایت تلخی از برخورد ناشایست کادر درمان در بیمارستان خصوصی «عرفان» است و یکی از مخاطبان خبرگزاری فارس آن را در اختیار سامانه سوت زنی این خبرگزاری گذاشته است.شاید به نظر برسد که نحوه برخورد با مراجعهکنندگان در چنین مراکز درمانی متفاوت از مراکز دولتی است، اما شواهد و قرائن چیز دیگری میگوید.یکی از این مراکز بیمارستان عرفان واقع در سعادتآباد است؛البته مرکز خدماترسانی «عرفان سلامت» که در جای خود به موارد مربوط به آن اشاره میکنم.
آقای الف که به دلیل بستری بودن بیمارش در بیمارستان، نخواست نامش فاش شود، میگوید: بیمارم در بخش (Post cath) بیمارستان عرفان بستری است. طی چند باری که اجازه پیدا کردم به دیدنش بروم، میدیدم که پرستاران مشغول در این بخش، پاسخ بیمارانی را که در کنار تخت بیمار من بستری هستند را نمیدهند و هر چند که صدایشان میکنند، پاسخگو نیستند. شاید مسئولان این بیمارستان در این باره چنین پاسخ دهند که حتما موارد ضروریتری وجود داشته است که پرستار باید به آنها رسیدگی میکرد و در فرصت دیگری به سراغ این بیمار میرفت.
س. ح مراجعهکننده دیگری است که بیمارش را در بخشهای مختلف (ICU G)، (Post ICU)، (Post cath) بستری کرده است و اظهار میکند: هر بار که موفق به دیدن بیمارم میشدم، با عملکرد نادرست مسئولان به ویژه در بخش (Post cath) مواجه بودم.البته یادآوری این نکته ضروری است که در بخشی چون (ICu G)، (Post ICU)، (Post cath) و ... بیماران بدحال بستری میشوند که بسیاری از آنها قادر به انجام کارهای عادی روزمره خود حتی نشستن و چرخیدن به پهلو نیز نیستند و یک پرستار مسئول دو تا سه تخت در چنین بخشهایی است و رسیدگی به حال بیماران و پاسخ به نیاز آنان آن هم در یک بیمارستان خصوصی، یک امر بدیهی است. بیماری که به این بخشها فرستاده میشود برای تحت نظر بودن منتقل شده است که مراقبت ویژه از وی به عمل آید و لزوم استفاده از مانیتور برای این بیماران یک ضرورت است. حال آن که تمام کابلهای متصل به مانیتور که باید در یکسر دیگر به بیمار من متصل میشدند، دور مانیتور جمع شده بود؛ به گونهای که این دستگاه قابل استفاده نبوده و نیست.وقتی از مسئول بخش در این باره پرسیدم که چرا کابل مربوط به اندازهگیری اکسیژن خون، ضربان قلب و کاپ فشار خون به بیمارم متصل نیست،گفت: احتمالا در اثر جابجایی جدا شده، حال آن که کابلها جمع شده بود، بدون اینکه بیمار توانایی جابجا شدن از محل خود را داشته یا توسط پرسنل این بخش جابجا شده باشد.
خانم غلامی نیز در این باره، میگوید: مادرم به مدت دو روز در بخش (Post cath) بستری بود. پیش از اینکه در حالت ناشتا و به اصطلاح (NPO) قرار گیرد، به سراغش رفتم. مادرم که حتی قادر به نشستن هم نبود، مدام به من میگفت «شش ساعت درخواست آب میکرد و با التماس به پرسنل بخش میگفت: «آقا! تو رو خدا یک کم به من آب بده!» و پرستاران و بهیاران از دادن آب به او دریغ کردند.
بیمار دیابتی من گرسنه بود و از نیمه شب تا شش صبح درخواست غذا میکرد و از دادن غذا به بیماری که ناشتا نبوده است امتناع شده است. این در حالی بود که ضمن شکایت به مدیر بیمارستان و بازخواست وی از سرپرستار این بخش، مشخص شد که بیمار قادر به خوردن بوده و در حالت ناشتا قرار ندارد و همکاران وی کوتاهی کردند و مادر من التماس میکرد.
صحت این گفته زمانی بیشتر محرز شد که وقتی پس از اعتراض به بخش بازگشتم و کنار بیمارم قرار گرفتم، یکی از بهیاران (بعد از تماس مدیر بیمارستان) در حال دادن سوپ به مادرم بود که همین اقدام از ناشتا نبودن مادرم حکایت دارد.
خانم غلامی یادآور میشود: وقتی به دیدن بیمارم رفتم، خردههای قرص در اطراف صورت (روی گونه و دور لب مادرم) قرار داشت و به همین دلیل مبنی بر اعتراض به دیدن سوپروایزر رفتم و وی ضمن صحبت با سرپرستار شیفت عصر از وی خواست که همراه مریض سه بار در روز هنگام دادن غذا کنار بیمارش باشد که از بروز چنین مسائلی پیشگیری شود.وقتی به نزد بیمارم برگشتم، مشاهده کردم که پس از تاکید سوپروایزر، سوپ میکس نشده به بیمارم میدهند؛ حال آن که بیمار من فقط آب سوپ یا میکس سوپ را میتوانست بخورد.این همراه بیمار میافزاید: زمانی که کنار بیمارم بودم میشنیدم که به بهیار و پرستاری که کنار تختش نشسته بود میگفت:«از دیروز ظهر تا صبح فردای آن جابجا نشده است؛ (جابجایی به این دلیل که بیمار توان حرکت و چرخش را ندارد، یک امر ضروری است تا از بروز زخم بستر پیشگیری شود و چنین بیمارانی باید دو یا نهایتا سه ساعت یک بار تغییر وضعیت داده شوند.)
از طرفی مدام میگفت:«نیاز به تمیز شدن دارد و متاسفانه یک ساعت و نیم بود که تمیز هم نشده بود که همین موضوع بنا به اذعان پزشک مادرم باعث سوختگی پوست ناحیه نشیمنگاهی میشود و اگر بیمار دیابت داشته باشد که بدتر از این خواهد بود.بروز زخم بستر در 6 منطقه در پشت شانه تا کمر مادرم حاکی از عدم جابجایی وی و به اصطلاح تغییر پوزیشن داشت که مسئولان این بخش زیر بار پذیرش آن نمیرفتند. از سویی مادرم به دلیل حالت تهوع، لباسش آلوده شده بود و 5 ساعت به همین حال باقی مانده بود!من از مسئولان این بخش باز هم در این باره سوال کردم و نکته آزاردهندهتر آن این بود که بیماری که توان چرخش به چپ و راست را ندارد و به حالت خوابیده نگه داشته شده و لازم است پرستار در بخش مراقبت ویژه وی را تحت نظر بگیرد، آیا در هنگام تهوع نیاز ندارد که وی را به حالت نشسته درآورند و احتمال خفگی وی در این حالت وجود ندارد؟! وی ادامه میدهد: مادر من، خود پیش از این 25 سال را در حرفه شریف پرستاری مشغول به فعالیت بود. من در بیمارستان بزرگ شده و تا حدودی از مسائل رسیدگی به بیمار مطلع هستم. از سویی سه ماه حضور در این بیمارستان و قرار گرفتن کنار پرستاران، نکات دیگری را نیز به آموختههای من افزوده است.
اما سوالم این است چرا کسی که در کسوت شغل شریف پرستاری یا بهیاری مشغول به فعالیت است، آن هم در بیمارستان خصوصی که مراجعهکنندگان با ارائه هزینههای گزاف انتظار دریافت خدمات بهتری را دارند، باید از رسیدگی به بیمار امتناع کنند؟ آیا این نحوه رفتار، چیزی غیر از زجر کشیدن بیمار و آزار دادن همراهان است؟
جالب اینکه وقتی در این باره با رئیس بیمارستان و سوپروایزرها صحبت میکنی، مسئولان بخش و پرستاران به دنبال این هستند که هر چه سریعتر بیمار را ترخیص کنند تا دیگر شاهد اعتراض همراهان وی نباشند.متاسفانه همراهان معترض چند بیمار دیگر نیز از این موضوع گلایه و شکایت داشتند که بیمارشان به دلیل اعتراض به عملکرد نادرست پرسنل، زودتر از موعد ترخیص شده است. این همراه بیمار ابراز میکند: مادرم مدتی را نیز در بخش (F) این بیمارستان بستری بود. متاسفانه سهلانگاری پرستاران در همه بخشها قابل مشاهده بود. بیمار من به دلیل تزریق بیش از حد سرم به دستور پزشک معالجش دچار تنگی نفس ناشی از آب آوردن ریه شد.پزشک دستور تزریق لازیکس داد. من در منزل بودم که این خبر به گوشم رسید. یکساعت بعد که بالای سر بیمارم رسیدم، با تعجب متوجه شدم هنوز لازیکس تزریق نشده است! پرستار تخت مادرم با گلایه کردن به من مبنی بر اینکه من رفته بودم چای بنوشم، پاسخ اعتراضم را مبنی بر اینکه چرا بعد از یک ساعت هنوز دارو تزریق نکردهاید داد.هنوز برایم جای سوال است؛مگر پرستاری رسیدگی به بیمار نیست؟!مگر یک ساعت پیش از این مطلع نشدید که باید به بیمار دارو تزریق شود؟ انسانیت کجاست که بیمار یک ساعت تنگی نفس دارد و به راحتی نمیتواند نفس بکشد و آقایی که پرستار مربوط به ایشان بود، به راحتی اعتراض میکند که رفتم چای بنوشم؟!سرپرست شیفت عصر بخش نیز پیگیر عملکرد وضعیت نابسامان مادرم طی یک ساعت مورد نظر نشده بود و مدام میگفت: «تزریق کردهایم که بعد متوجه شد تزریق صورت نگرفته است.»وی میافزاید: موارد به اینجا ختم نشد. متاسفانه بسیاری از اعضای کادر آزمایشگاه توانایی گرفتن خون از مادرم را به دلیل کهولت سن نداشتند. البته در این میان بودند دو، سه نفری که در همان بار نخست تلاش برای گرفتن خون و ورود سوزن سرنگ به رگ، خون میگرفتند و میرفتند.
پرستار خصوصی این نکته را به من گفت که وقتی سوزن را داخل رگ میکنند و رگ کشش گرفتن خون را ندارد، پاره میشود و دلیل اینکه پرسنل بارها در همان نقطه که سوزن فرو رفته است، سوزن سرنگ را به هر سو فرو میکنند این است که رگها پاره و خون زیر پوست جمع شود تا از همان برای گرفتن خون استفاده کنند که این اقدام، ناکاربلدی فرد گیرنده خون را میرساند.
یکی از کارکنان آزمایشگاه پس از یک بار تلاش برای گرفتن خون، نتوانست این کار را انجام دهد. بارها پیش از این نحوه کارش را دیده بودم که به همان نحوی که پرستار خصوصی مادرم گفته بود خون میگرفت و بیمارم را اذیت میکرد، لذا خواستم پرستار بخش این کار را بکند.پرستار بخش پس از یک بار خون گرفتن با اعتراض این عضو آزمایشگاه مواجه شد که این مقدار خون نیم سیسی کم دارد و کافی نیست. همان طور که پرستار بخش در حال تلاش برای گرفتن خون بود، عضو آزمایشگاه رو به من کرد و گفت:«هر یک بار که مادرت بیشتر سوزن میخوره، من خوشحالتر میشوم!» به مسئول آزمایشگاه و سوپروایزر بعد از تلاش این فرد برای تطمیع پرستار خصوصی مادرم و مزاحمتی که با وجود حال بدم مادرم ایجاد کرد، مراجعه کردم. موضوع را صورتجلسه کردند و به مترون بیمارستان اطلاع دادند که نتیجه این عمل زشت و وقیحانه وی، توبیخ و درج در پرونده شد.
غلامی اظهار میکند: از سمت چپ گردن مادرم «سی وی لاین» (سه راه یا لولهای است که جهت برقراری راه وریدی مناسب در بیمارانی که احتیاج به تزریق وریدی دارند به کار میرود) گرفته بودند. یکی از روزها، دکتر بیهوشی بدون اجازه پزشک و بدون هماهنگی با بخش، با این بهانه که به سفارش یک مرکز درمانی دولتی! سی وی لاین را باید بکشم، اقدام به این کار کرد و هر چه برادر و پرستار خصوصی مادرم به این کار اعتراض کردند، اعتراضشان موثر واقع نشد.
کار به جایی رسید که رئیس بیمارستان و 3 نگهبان و سوپروایزر به اتاق مادرم آمدند و پزشک بیهوشی را بازخواست کردند. اینکه وی از کجا و به توصیه چه کسی برای این کار آمده بود و چرا سر خود این کار را کرد، هنوز مشخص نشده است!
برخلاف عملکرد سهلانگارانه و غیرمتعهدانه بسیاری از پرسنل این بیمارستان، سوپروایزرها و مدیر بیمارستان به اعتراضها رسیدگی کردند که البته این جای تشکر دارد. اما در عین حال نباید این موضوع را از نظر دور داشت که پرسنل هستند که خدمات را ارائه میکنند و بازخواست رئیس و سوپروایزرها برای آنها مسئولیت به بار نمیآورد.
اما در ادامه اشتباهات، بیتعهدیها و کمکاری ارائهدهندگان خدمات درمانی، بپردازیم به مرکز خدماترسانی «عرفان سلامت» که ارائه دهنده خدمات مختلف از جمله اعزام پرستار، بهیار و مراقب خصوصی برای بیماران در بیمارستان و منزل است.
غلامی یکی از کسانی است که برای بیمار خود پرستار خصوصی گرفته و در مدت 25 روز، از دستکم 40 پرستار و بهیار خصوصی بهره گرفته است. وی درباره خدمات رسانی عرفان سلامت اظهار میکند: متاسفانه مسئول هماهنگی خدمات در بیمارستان عرفان و بخش خصوصی عرفان سلامت، بنا به سلیقه خود پرستار و بهیار اعزام میکردند؛ این در حالی بود که من یک لیست 15 نفره به ایشان داده بودم که از میان پرستاران و بهیارانی که پیش از این اعزام کرده بودند انتخاب و اعزام کنند که جز یک مورد، هیچ وقت این اتفاق نیفتاد.
وی از خانم احمدی، پرستار خصوصی اعزامی عرفان سلامت سخن به میان آورد که پس از حضور در منزل و پس از صرف صبحانه، در کنار بیمار بدحال من که باید تحت نظر قرار میگرفت خوابید! وقتی عکس ایشان را که هنوز هم موجود است برای خانم عزیزی ارسال کردم و درخواست تعویض پرستار را دادم، در پاسخ به من گفت:«نمیتواند این پرستار را عوض کند.»
غلامی از بهیارانی که برای مادرش در بخش CCU و ICU G گرفته بود نیز یاد کرد و گفت: واقعاً متعجبم! وظیفه بهیاری که کنار مادرم در بخش قرار گرفته بود چیست و وقتی این را از مسئول هماهنگی پرستار خصوصی بیمارستان عرفان پرسیدم، جوابی نگرفتم.بهیار وظیفه دارد هر دو، سه ساعت یک بار، بیمار را تغییر پوزیشن دهد، حال یا به تنهایی یا با کمک دیگر بهیاران حاضر در بخش. این نکته را در اینجا بیان کنم که من به عنوان یک فرد عادی، در مدت سه هفته نگهداری از مادرم، نگذاشتم زخم بستر یا هر زخم دیگری روی بدن او ایجاد شود.اما بهیاری که تجربه دارد و به صورت خصوصی کنار مادرم بوده است، هیچ کدام به مسئولیت خود واقف و متعهد نبودند. نتیجه این کار آن بود که وقتی روز آخر میخواستم مادرم از بخش CCU به بخش عادی منتقل کنند، تمام زیر شکم و کشالههای ران او به اندازه یک بند انگشت و به صورت سرتاسری در پهنای شکم زخم شده بود.من واقعا نمیدانم بهیاران در طول مدتی که کنار مادرم بودند چکار میکردند؟! آیا مسئولان ارائه دهنده خدمات، صرف گرفتن هزینه 17 میلیون ریال در طول یک روز برای پرستاران و 14 میلیون ریال برای بهیاران در یک روز و هماهنگی اعزام، دیگر وظیفهای ندارند؟!
من این موارد را باید از کجا پیگیر باشم؟ چه کسی پاسخگوی من است؟!
وی همچنین به پرستارانی که با یک ساعت و نیم تاخیر در کنار تخت مادرش حاضر میشدند یاد کرد و به جوابگو نبودن دو خانم پرستار که این موارد عادی است! اشاره میکند و میگوید: بیمار بدحال من که با شرط داشتن پرستار خصوصی و تحت نظر بودن به بخش منتقل شده است و در طول این یک ساعت و نیم پرستار نداشت، باید چطور مورد نظر قرار میگرفت؟ چرا این همه بیمسئولیتی؟!
غلامی از پرستار دیگری یاد کرد که به گفته خودش دکترای پرستاری میخواند، اما نحوه در دست گرفتن قلم اندازهگیری قند خون را هم بلد نبود! خود وی شاهد این بود که قلم را همان طور برعکس گرفته و چند بار به دست مادرش میزند و فشار میدهد که خون بیاید! یا نحوه کار کردن با دریپ که داروهای خاص را به بیمار از طریق سرنگهای بزرگ انجام میدهد نمیدانست و از پرستار دیگری برای یادگیری این موضوع کمک میگرفت.
وی میافزاید: این پرستار حتی نحوه کار با «بایپپ» را هم نمیدانست. وقتی دیدم نحوه قرارگیری ماسک روی صورت را هم نمیداند، خودم ماسک را از او گرفتم و روی صورت گذاشتم و نحوه کار کردن را به او یاد دادم!یا از سرنگ 20 سیسی برای گاواژ (دادن غذای مایع از طریق لولهای که از بینی به معده میرود) میخواست استفاده کند. حال، من مادر بدحالم را به پرستاری قرار بود بسپارم که تازه الفبای کار کردن را میآموخت و هزینه 17 میلیون ریالی که بابت حضور وی پرداخت کرده بودم!وقتی موضوع را به سرپرستار شیفت بخش گفتم، خندید و گفت: «اولین بار است که به عنوان پرستار خصوصی اعزام شده است! و باز هم سوالم این است؛ برای مریض بدحال، پرستاری که تجربه کار پرایوت خصوصی بودن را ندارد اعزام میکنند؟!
من موضوع را به خانم سوپروایزر بیمارستان گفتم. همچنین با آقای پرستار، شیفت شب عرفان سلامت تماس گرفتم. متاسفانه ایشان هیچ رسیدگی نکرد و این بیمسئولیتی مسئولان عرفان سلامت را میرساند که صرفا به دنبال گرفتن هزینه از همراه بیمار هستند و در قبال کم و کاستیها، ناکارآمدیها، تاخیرها و ... پاسخگوی مراجعان خود نیستند.
بیشتر بخوانید
- چرا پرستاران مهاجرت میکنند؟
منبع : فارس