نام پدر برای بسیاری برابر با عنوان تکیهگاه است و داشتنش نعمتی غیرقابل وصف. برای کسانی هم که از بودنش محروم شدهاند تا همیشه جای خالیاش با حسرت همراه است. این نقش پررنگ و خوشرنگ در زندگی بسیاری از ما بر صفحه تلویزیون و در قصههای متعدد آن هم به تصویر کشیده شده است. تاکنون پدرهای به یادماندنی زیادی در فیلمنامههای تلویزیونی خلق شدند و با ایفای نقش بازیگران بنام در ذهن مخاطبان به یادگار ماندند. زندهیادان محمدعلی کشاورز، جمشید مشایخی و... بسیاری از این نقشهای خاطرهانگیز را به جا گذاشتهاند.
کنار این افراد نقشهایی هم نوشته شدند که در وجوهی با دیگر پدرانی که در تلویزیون میشناسیم، تفاوت داشتند. یکی مستبد بود، دیگری بیش از آنکه تکیهگاه خانواده باشد به عنوان یک انسان گاهی پایش میلغزید و اطرفیانش را دچار دردسر میکرد و پدرانی که شاید مهر فرزند را در دل داشته باشند، اما مثل هر انسان جایزالخطایی فراتر از نقشی که در خانواده بر عهده دارند مرتکب اشتباه میشدند و گاهی تصمیمات نادرستی میگرفتند یا خلقی عجیب و آزاردهنده داشتند؛ البته غالب این پدرهایی که میتوان آنها را نقطه مقابل پدران همراه و منعطف سریالها گذاشت یک ویژگی مشترک دارند و آن هم خودرایی است که البته آن هم به مرور خطر تبدیل شدن به کلیشه را دارد. در میان شخصیتهای متعددی که برای پدران قصههای تلویزیونی نوشته شده در اینجا نگاهی به چند مورد از آنها انداختهایم که در جنبههایی نسبت به شخصیتهای کاملا مثبت و مهربانی که غالبا برای پدران تعریف میشود، تفاوت داشتند و گاهی دچار خطا شدند.
نگاهی به پدران متفاوت در قاب قصههای تلویزیونی
دام اعتیاد
بازیگر: جواد گلپایگانی
سریال: آینه عبرت
شخصیت پدر: آتقی، نقشی که هنوز بسیاری از مخاطبان سیما در اواخر دهه۶۰ آن را به یاد میآورند، مردی درگیر اعتیاد بود که به این واسطه خانوادهاش را با مشکلات عاطفی، مالی و... فراوانی روبهرو میکند. آتقی ویژگیهای معمول پدرانه در سریالهای دیگر را نداشت، اما لحظههایی بود که قلبش برای خانواده میتپید. او کارش را از دست داده بود، همکار سابقش علی که دلباخته دخترش شده برای کمک به این شخصیت پا جلو میگذارد، اما خودش نیز به دام اعتیاد میافتد. در آخر علی موفق به ترک میشود، اما آتقی به کام مرگ میرود.
مستاصل و ورشکسته
بازیگر: شهاب حسینی
سریال: تب سرد
شخصیت پدر: شهاب، پدری است که از سر استیصال، تصمیمی اشتباه و با تاوانی سنگین میگیرد. او که کارخانهاش درحال ورشکستگی است غرورش اجازه نمیدهد برای کمک مقابل پدر متمول همسرش دست دراز کند، تصمیم میگیرد بازی راه بیندازد که نشان دهد پسرش را که مشکل تکلم دارد، ربودهاند تا به بهانه نجات نوه، از پدرزن پول هنگفت بگیرد. این تصمیم خطرناک جان پسر و افرادی را که او برای این کار گماشته است به خطر میاندازد. هیچچیز آنگونه که پدر قصه پیشبینی کرده است پیش نمیرود و شهاب برای حل یک مشکل، هزاران مشکل به بار میآورد که دامن خود و اطرافیانش را میگیرد.
پایبند به خانواده گسترده
بازیگر: زندهیاد محمدعلی کشاورز
سریال: پدرسالار
شخصیت پدر: هنوز که هنوز است «اسدا... خان» را میتوان معروفترین پدر تلویزیون نامید. مهمترین ویژگی او پایبندی به دوران پدرسالاری و نگاه سنتی به خانواده بود. او به دنبال آن بود که فرزندانش پس از ازدواج همچنان در خانهای دورساز کنار یکدیگر زندگی کنند. تلاش او برای حفظ «خانوادهگسترده» اختلافهای زیادی را بهوجود آورد. او نمادی از نسلگذشته بود که در مقابل نسلامروز و خواستههایش کوتاه نمیآمد، اما در آخر مجبور به رضایت و تندادن به نظام جدید زندگی خانوادگی شد.
مستبد و خودرای
بازیگر: حسن پورشیرازی
سریال: نرگس
شخصیت پدر: شوکت از آن پدرهایی بود که حرف آخر را میزد و در تمام جنبههای زندگی فرزندانش و انتخابهای آنان دخالت میکرد. او مردی متمول و زورگو بود که با زیردستانش در محل کار و همچنین همسر و بچههایش با غضب برخورد میکرد و سعی داشت همه چیز آنطور که خودش میخواهد پیش برود. تعصب او بیش از هرکس متوجه تنها پسرش، بهروز بود و از هر کاری برای ازدواج او با دختری که خود مدنظر داشت، فروگذار نکرد. اقدامات او درنهایت به سلامت خانواده آسیب زد و پشیمانی سنگینی بهبار آورد.
کمحرف و مرموز
بازیگر: زندهیاد چنگیز جلیلوند
سریال: عبور از پاییز
شخصیت پدر: از دیگر پدرهایی که در سریالهای تلویزیونی نقش پررنگی داشته، میتوان به فرخ کامیاب اشاره کرد. شاید سریال عبور از پاییز در زمان پخش خود چندان دیده نشد، اما با مرور آثاری که در آنها پدران نقش ویژهای داشتند، میشود از این سریال نام برد؛ سریالی که ابتدا قرار بود نامش «پاییز پدرسالار» باشد و بعد به «عبور از پاییز» تغییر پیدا کرد. شخصیت فرخ در این سریال مردی ثروتمند، کمحرف و مرموز بود که میخواست کمکم قدرتش را واگذار کند و به همین دلیل برای تقسیم اموال میان دخترانش، شروطی تعیین کرد؛ البته یکی از دختران او مدتها پیش راه استقلال را پیش گرفته بود و چشمداشتی به اموال پدر نداشت. این قصه، چالشهای زیادی را برای این پدر و فرزندانش ایجاد میکرد.
پدری با چشمان بسته
بازیگر: مهدی هاشمی
سریال: طلسمشدگان
شخصیت پدر: پدری که مهدی هاشمی در سریال طلسمشدگان به تصویر کشید فردی منفعتطلب بود که به دور از چشم همسر و دخترش ازدواج مجددی داشت. پس از درگذشت همسر نخست، پای شهره همسر دوم او بهعنوان پرستار به خانه باز میشد و دخترش را به اعتیاد میکشاند. او که چشمبسته افسار زندگی را به دست شهره داده بود، بیخبر از احوال دخترش او را تا مرز نابودی میکشاند، اما در آخر قصه به خود آمد و برای جبران گذشتهاش تلاش کرد.
مدیریت افراطی
بازیگر: داریوش ارجمند
سریال: ستایش
شخصیت پدر: یکی از معروفترین نقشهای پدری که در سالهای اخیر در تلویزیون دیدیم، نقش حشمت فردوس با بازی داریوش ارجمند. است. پدری خودرای و زورگو که منطق خاصی در اداره امور زندگی خانوادهاش داشت. سایه او تا بزرگسالی فرزندانش، روی سر آنان سنگینی میکرد و در هر تصمیم آنان مداخله داشت. او در فصول یک تا سه این سریال دچار تزلزل اقتصادی و جایگاهش در خانواده شد به مرور در نگاهش به استقلال نسل بعد در انتخاب سبکزندگی، تغییراتی ایجاد کرد و کمی از این نظر تعدیل شد.
پدر دردسرساز
بازیگر: مجید مشیری
سریال: مسافری از هند
شخصیت پدر: منصور که مجید مشیری در سریال مسافری از هند به تصویر کشید، پدری نهچندان در قید خانواده و بدهکاری مالی بود. او که سالها پیش با ازدواج مجدد خود به خانواده ضربه عاطفی زده بود با بدهی بالاآوردن و ورشکستهشدن کسبوکارش، بار دیگر دچار دردسر شد. او با همفکری همسردوم و فرزندی که حاصل از این ازدواج بود نمایشی ترتیب میدهد که مرده است تا بتواند از زیر دین طلبکاران رها شود. پس از مدتی همه چیز لو میرود و یکی از همکاران قدیمیاش که از او کینه به دل دارد، پسر بزرگترش را میرباید و بهشدت زخمی میکند. منصور در آخر به خود میآید و برای نجات پسرش از هر چه دارد میگذرد و جانش در راه جبران خطاهایش از دست میدهد.
منبع: جام جم