امشب، مردی گستره آفاق را روشن میکند که شجاعتش، شجاعت تمام شجاعان را بی رنگ میکند.امشب، کودکی خواهد خندید که عدالت را تفسیری عاشقانه خواهد کرد.امشب، کسی سکوت کعبه را خواهد شکست که روزی بر بلندای شانههای خورشید، با تبر معرفت، بتهای زمانه را خواهد شکست.امشب، ستارهای خواهد درخشید که درخشش نجابتش، آغوش مهربان مظلومیت است.امشب، شب آمدن صاحب ذوالفقار، حیدر کرار است، آمدنش مبارک! .
ببینید
"امدنش مبارک" اجرا اقایان پیمان محمدی ،مرتضی هرمزی نزاد خانمها مهناز وهاب ،شعله ازاد ادیتور صوتی عباسی تدوین خانم عبدی
آن شیر دلاور که زبهر طمع نفس در خوان جهان پنجه نیالود، علی بود
شاهی که وصی بود و، ولی بود، علی بود سلطان سخا و کرم و جود، علی بود
ولادت حضرت علی (ع) مبارک
بشنوید
" اهنگ "کعبه جانها
حجت حق، از حریم حق، به امر حق عیان شد روشن از نور رخش، ارض و سما، کون و مکان شد
خانه زاد حق ولادت یافت اندر خانهی حق حق به مرکز جا گرفت، باطل گریزان از میان شد
روز تولد امام علی (ع) مبارک باد
ببینید
"مولا علی" نویسنده خانم حیدری اجرا خانم بابایی تدوین عبدی
بشنوید
اهنگ "علی جان " با اجرای مقدمی
امروز که بزرگ شدهای و مسخ دستان خودت، فراموش مکن آن روزی را که دستان کوچکت رادر میان دستان بزرگ پدرت قرارمیدادی و او برائت قویترین و بهترین حامی بود! امروز او از تو نه دستان بزرگت را میخواهد نه گامهای استوارت را!حالا تو تمام آرزویش هستی و دل خوشی روزهای سختیاش.او از تو لبخند محبت آمیزی به پاس همه آن روزها و شبها میخواهد.لبخندت را از او دریغ مدارو بدان دستانت هنوز کوچک است و امید و اعتبارت به اعتبار اوست.
ببینید
"دستها"
دریا دل مرد را به یاد میآورد، چشمه زلالی یک مرد را فرا خاطر میآورد. خورشید پیشانی نجیب مردان را تداعی میکند. قوس قزح نشان از خندههای مردانه دارد، تندر توفنده خشم مردان است و زندگی رنجهای مرد است.
ببینید
"روز پدر " اجرای خانمها زحمتکش، سما ، ازاد و اقای حامد زینلی ادیتور عباسی
ما مردها گاهی نیاز داریم بندِ واشده یک ساعت را تعمیر کنیم عوض کردن یک باطری.ما را به آرامشی میرساند، که از ساعت میگیرد من ساعتهایم را نگه میدارم ساعتی که مادرم با خودکار برایم کشیده بود هنوز کار میکند ۱۰ و ۱۰ دقیقه است و او هنوز نمرده پدر، اما ماهیگیر بود و ساعت وفادارش بعدِ او فقط زیر آب کار میکند فرق گذشته و حال در ساعتها پیداست.هرچه من بزرگتر شدم قیافهی آنها مردانهتر شد بچگانه... مردانه ... زنانه ...ساعتها هم دنیاخودشان را دارند.ویترین، سینمای ساعتها بود که خیابان را اکران میکرد بازی من و معشوقهام را یک جفتشان پسندیدند در آخرین سکانس عاشقانه، ما عکسی گرفتیم و جدا شدیم.اما ساعتهای ما برای همیشه، همانجا با همان ژست ایستادند چهکسی با چهکسی قرار میگذاشت؟ ما با هم یا ساعتهای ما با هم؟ یک ساعت مرد، دست مردی را میگیرد و میرساند به قراری که یک ساعت زن، زنی را به همان قرار.آن ساعت دیوانه را سالهاست تنظیم میکنم.اما هرسال در همان لحظه با همان ژست .ساعتها با شب و روز تنظیم میشوند.اما این یکی زمانی شب و روز را هم تنظیم میکرد.من و آفتاب کارگرهای سادهای بودیم که با هم میآمدیم و با هم میرفتیم در راه دستم را طوری میگرفتم که همه ساعت را از من بپرسند و نمیفهمیدم مردی که ساعتش را در جیب میگزارد تا زمان را از غریبهای بپرسد تنهاست. تنهایم تنها مثل آن ساعت بچگانه که سالها پیش در جنگل افتادُ حالا در دست درختیست.کار میکنم، اما به کار نمیآیم ما مردها گاهی به یک تعمیر ساده نیاز داریم یک تعویض باطری شاید.اما وقتی مردی با دستهای لرزان ساعتی را تعمیر میکندهیچ تضمینی نیست عقربههایش در جهت درست بچرخند
کیانوش خانمحمدی
بشنوید
"پدر" با صدای شاهین بنان
ببینید
انیمیشن “پاپا" ناتالی لابار ۲۰۱۴ برنده چندین جایزه بین المللی
دختری با پدرش میخواستند از یک پل چوبی رد شوند. پدر رو به دخترش گفت:دخترم دست من را بگیر تا از پل رد شویم.دختر رو به پدر کرد و گفت:من دست تو را نمیگیرم تو دست مرا بگیر.پدر گفت: چرا؟ چه فرقی میکند؟مهم این است که دستم را بگیری و با هم رد شویم.دخترک گفت:فرقش این است که اگر من دست تو را بگیرم ممکن است هر لحظه دست تو را رها کنم.اما تو اگر دست مرا بگیری هرگز آن را رها نخواهی کرد
ببینید
"پدرم هستی "
در تقویم من
روز مرد روزی بود که پدر از جنگ [برگشت].اما جوری که در جیب جا میشد و بر گردن آویزان .
سیاوش خاکسار
بشنوید
"پدر که باشی" اجرا محمد صفا حسین ازادگان مهدی فلاح مصطفی یزذانی ادیتور مهدی فلاح
پدر اگه پولدار است همه جوانیش را داده واگر بی پول است همه زندگیش را تا نانی لای سفره گذارد و تو بزرگ شوی و برایش همین بس که بگویند سر سفره پدرش بزرگ شد
بشنوید
"پینه دست پدر"اجرا امیر انگشت باف
"رویای من" با اجرای لیا نجفی مسعود متین زاده ،ادیتور عباسی
پدر، روز ندارد.روزگار دارد.دوران دارد.در پس واژه هایش تجربهای ست همسنگ کوهها.پدرتلخ است گاهی
پدردرد دارد.پدراشک دارد.هر صبح که چشم باز میکند.روز اوست.
ببینید
"اسم خیابان"بااجرای خانم الوند،شاهرخ واقای راجی ادیتور عباسی
قدر بدانید!قدر داشته هایتان را بدانید!قدر آدم های خوب زندگیتان راقدر سلامتی و آرامشتان را بدانید!اتفاقا دنیا زود در مقابل عدم قدر دانی واکنش نشان میدهد و آن را از شما میگیرد!حالا میخواهد سلامتی باشد یا یک آدمی که شما او را خیلی دوست دارید!یک چیز دیگر هم بگویم تو را به خدا قدر پدر و مادرتان را بدانیدشاید بزرگ ترین و تکرار نشدنی ترین نعمتی کهدر اختیار هر آدمی قرار داده اند همین وجود پدر و مادر است!!
بشنوید
"به عشق پدر" با اجرای حسین ازادگان پیمان محمدی فاطمه زحمتکش علی اسلامی ادیتور عباسی
"در سایه افتاب" ادیتور عباسی
خانوادهی ما اهل سینما رفتن نبود. هر بار که به بابا خواهش میکردم که برویم سینما، میگفت: «روله جان! زندگی ایما خُش فیلمه!»یا هر وقت که در خیابان هوس پیتزا میکردم، میگفت: «روله! بَریم هونه، خوم برات درست میکنم.» و من مطمیٔن بودم که وقتی بابا اول جملهای «روله» میگذارد، یعنی دارد با تمام احساسش به من میگوید که خیلی دوستم دارد و اگر بتواند برای من هر کاری میکند، ولی بنا به دلایلی، در یک ناتوانی بزرگ، گیر کرده و نمیتواند آن کار را انجام بدهد و با یک «روله»ی ساده، ولی دلچسب، به عنوان یک پدر، از من دلجویی میکرد.چند وقت پیش که تمام زندگی ام را کرونا مختل کرده بود و هر لحظه در خطر از دست دادن شغلام بودم، بابا زنگ زده بود و میگفت: «روله! هیشی احتیاج ناری برات از ایران بَفرستِم؟! پیلی، غذایی، واکسن کرونایی؟!» خودش میدانست که یک کدام از اینها را نمیتواند برای من بفرستد، خودم میدانستم که نه او، نه هیچ کس دیگری نمیتواند برای من واکسن کرونا تهیه بکند. اما تمام سعی اش را کرد، از آن سر دنیا به من زنگ زد و حتی الکی، حتی به شوخی، به من تعارف زد که «روله برایت واکسن بفرستم؟!». برای من این «روله»ی اول جمله اش معنای بسیار داشت.خوشحالم که پدری مهربان دارم که اگر به هر دلیلی نمیتواند برایم واکسن بخرد، آن قدر جسارت دارد که حداقل اول جمله هایش، یک «روله»ی محبت آمیز میگذارد. منظورم را میفهمی؟!
پرهام جعفری
سه حرف دارد ولی بودن هایش حرف ندارد!چتر میشود بالای سرت و کوه میشودپشت سرت!پدرپناهِ بی پناهیها و امنیت ناامنی هایت میشود.پناهی که لِنگه ندارد و امنیتی که تا هست همتا ندارد.پدرکه هست، سایه اش هم کافی ست تا خودت و دلت همیشه گرم بماند!
دخترها بی دلیل "بابائی" نشده اند.دخترها خوب میدانند هربار که دلشان ازنامردی هایِ دنیا بگیرد؛ دستی ایمن و مردانه،به دور از حسِ نیاز رویِ سرشان نوازش میشود.دستی که جز عشق عطرِ دیگری ندارد..دختر ها خوب میدانند"قبل از تاریکی هوا برگرد"نهایتِ عشق مردی به نام پدر است..
سحر_رستگار
بشنوید پدرجان روزت مبارک ادیتور عباسی
میان تمام نداشتنها دوستت دارم ... شانس دیدنت را هر روز ندارم ... ولی دوستت دارم... وقتی دلم هوایت را میکند حق شنیدن صدایت را ندارم... ولی دوستت دارم... وقتهایی که روحم درد دارد و میشکند شانه هایت را برای گریستن کم دارم... ولی دوستت دارم... وقت دلتنگی هایم، آغوشت را برای آرام شدن ندارم ... ولی دوستت دارم. آری همه وجودمی ولی هیچ جای زندگیم ندارمت و میان تمام ندا شتنها باز هم با تمام وجودم... دوستت دارم پدرم
تقدیم به پدران آرمیده در خاک
بشنوید
نوشته واجرایی از خانم فیضی
بشنوید
"وای وای پدر بود "کاری از علی زکریایی تقدیم به همه پدران
همراه با ما در پادکستهای صوتی سایت تابناک جوان باشید
عباسی