سندروم سیندرلا چیست؟ این سندروم فقط مخصوص خانم هاست؟ این زنان چه ویژگی هایی دارند؟ آیا حس می کنید خانمی هستید که فقط منتظرید تا مردی به زندگی شما بیاید خوشبختتان کند؟
اولین چیزی که از اسم این سندروم به یاد می آوریم احتمالا فیلم و داستان سیندرلا است. بسیاری از فیلم ها و انیمیشن ها با این سبک وجود دارند که مردی بسیار ایده آل سوار بر اسب سفید به نجات دختر می آید و او را وارد دنیایی از خوشبختی می کند. از این دست انیمشین ها را می توان به عنوان نمونه در داستان سفیدبرفی، راپونزل، سیندرلا و… پیدا کرد.
وقتی «کولت داولینگ» (Colette Dowling) در کتاب «ترس پنهان زنها از استقلال» برای اولین بار از عقده سیندرلا نام برد، منظورش اتکای بیش از اندازه زنان در زمینههای مختلف مالی، عاطفی و رفتاری به مردان بود. او اشاره میکند که ترس ناخودآگاهانه زنان از استقلال و خودکفایی همواره آنها را در سایه حمایت افراطی مردان نگه داشته است. آنچه زن امروز را دچار تعارضات بسیار کرده حفظ مرزهای وابستگی و استقلال است که سندروم سیندرلا در به وجود آمدن آن دخیل بوده است.
علت ایجاد سندروم سیندرلا شیوههای تربیتی است که از ابتدای کودکی، والدین از آنها استفاده کردهاند. والدین در ازای هر کار خوبی که دختر انجام میدهد توجه نشان میدهند یعنی توجه مشروطی که تنها در ازای خوب، کامل، مودب و ایثارگر بودن اعطا میشود. هر گونه شیطنت یا کشف دنیا برای دختران والدین را نگران میکند؛ در نتیجه موانع و محدودیتها برای دختران بیشتر میشود. در مقابل این موانع کمتر برای پسران در نظر گرفته میشود.
یکی از باورها این است که دختران باید به گونهای رشد بیابند که مورد دلخواه مردان باشند. تصویری که از دخترها ایجاد میکنند تصویری شکننده است که هرگونه ماجراجویی یا قدم از خود بیرون گذاشتن او را همراه با آسیب میکند. پس دخترها یاد میگیرند که اگر میخواهند لطمه نبینند باید همواره در سایه حمایت مردان قرار بگیرند. این تصویر در دوران بلوغ تشدید هم مییابد دختران آموزش میبینند که چگونه خود را در قالب یک زن دوست داشتنی و مطلوب مردان آماده کنند. تمام این موارد زمینه را برای شکل گیری اختلالات شخصیت در خانمها فراهم میکند. برای کسب اطلاعات در زمینه اختلالات شخصیت کلیک کنید.
ممکن است که در دورههایی به دختران گفته شود که باید پیشرفت کنند، اما باز انتظار دارند با حمایت کسی دیگر به موفقیت برسند. گویی این سرنوشت حتمی زنان است که برای هر گونه شکوفایی باید کسی برای تکیه داشته باشند. همگی این افکار و باورها میتواند زمینه ساز بروز سندروم سیندرلا باشد.
سندرم سیندرلا نشانه گریز از مسئولیت پذیری است. زنان تصور میکنند وقتی مردها هوایشان را دارند، آنها از هرگونه مسئولیت مالی، احساسی و فیزیکی رها هستند. باور آنان میگوید «روزی مردی از راه میرسد و همهچیز را سر و سامان میدهد و دیگر لازم نیست، نگران چیزی باشم». آنها یاد میگیرند تا زمانی که کس دیگری هست تا مسئولیت آنها را به عهده بگیرد دیگر نیازی به تلاش مازاد ندارند و این بهانه مانع از هر گونه جاه طلبی از سوی آنها میشود.
بنابراین ما زنانی داریم که به دلیل عدم شناخت توانمندیهای خودشان فاقد اعتماد به نفس کافی برای هر گونه استقلال طلبی هستند و تنها راه رسیدن به خوشبختی را حضور مردی برای پیش بردن امور خود میدانند.
سندروم سیندرلا همه بخشهای زندگی زنان را تحت الشعاع قرار میدهد. معمولا هویت خود قربانی وابستگی به دیگری میکنند. آنها یاد میگیرند که در هر زمینهای نیاز به کسب اجازه یا گرفتن حمایت از مردان دارند. تصمیم گیری قاطعانه برای آنها کار بسیار دشواری خواهد بود. این عدم قطعیت را در میان تک تک کلماتشان هم میتوان یافت. بسیاری از این زنان دچار شخصیت وابسته نیز هستند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه اختلال شخصیت وابسته کلیک کنید.
برای مثال زنها در بیان نظرشان بسیار بیشتر از عبارتهای «فکر کنم»، «شاید» یا «مطمئن نیستم» استفاده میکنند. این اختلاف در گفتار نهتنها نشانی از باور به تفاوت در تواناییهایی زن و مرد است، بلکه خود میتواند منشأ ایجاد این اختلاف باشد. زنانی که از جانب خودشان پذیرفته نشوند چگونه میتوانند در یک رابطه موفق ظاهر شوند. همه آنچه از خودشان در ذهن دارند از فیلتر ذهن مردان میگذرد و این تاییدخواهی افراطی جز یک حس استیصال مدام برای آنها چیزی نخواهد داشت. این جاست که اغلب آنها دچار نوعی درماندگی آموخته شدهاند و باور کردهاند که به تنهایی در هیچ زمینه ای نمیتواند موفق شوند.
از آنجا که ریشههای سندروم سیندرلا با شیوههای یادگیری و تربیت در ارتباط است، پیش گیری از آن نیز با دقت بر آموزههای تربیتی اتفاق میافتد. لازم است والدین با نگاهی یکسان و به دور از تبعیض جنسیتی به تربیت فرزندان خود بپردازند.
علاوه بر این به کار گیری سبکهای فرزندپروری اهمیت زیادی در این رابطه پیدا میکند. والدین باید سبک فرزندپروری مشابهی برای فرزندانشان به کار ببرند. فرزندان باید یاد بگیرند که زنها موجودات چند وجهی هستند و از عهده هر کاری برمیآیند و برای خوشبخت شدن به کسی نیاز ندارند. به بچهها بیاموزید استقلال ارزشمند است و چنانچه فرصت استقلال داشتند، باید از آن بهره گرفت.
دخترها را از کودکی تشویق کنید، مسئولیت پذیر باشند. در گام نخست بهدنبال رفع مشکلاتشان بدون وابستگی به دیگران باشند. آنها باید یاد بگیرند برای خوشبخت شدن نیاز به شاهزادهای با اسب سفید ندارند. هر چه دخترها بیاموزند که خود را دقیقتر بشناسند و برای تحقق خواستههای خود قاطعانه قدم بردارند برای مبتلا نشدن به سندروم سیندرلا مصونتر خواهند بود.
اولین نکته در درمان سندروم سیندرلا این است که به یاد داشتهباشید، ازدواج همانند مدرسه رفتن و دانشگاه رفتن، تنها یکی از مراحل زندگی است و حتی ممکن است روزی به پایان برسد. بنابراین ازدواج کردن و رسیدن به مرد رویاها تنها بخشی از زندگی است نه تمام آن. در صورتی که تمام ظرفیتهای ذهنی خود را با فکر ازدواج کردن محدود کنید دیگر نمیتوانید به فعالیتهای دیگر بپردازید. از طرف دیگر زمانی که بلاخره به هدف خود دست یابید زندگی برایتان بیمعنی میشود.
برای پیشگیری از بروز این مشکل لازم است از کودکی فرزند خود را آموزش دهید. آموزش استقلال فکری و رشد شناختی به کودکان نمونههایی از این آموزشها است. متاسفانه زمینههای اولیهی سندروم سیندرلا را در کتابهای اول دبستان مشاهده میکنیم؛ جملاتی نظیر «آن مرد آمد، آن مرد در باران آمد، آن مرد با اسب آمد و...» ممکن است این جملات ساده و بدون تأثیر به نظر برسند اما در صورتی که با آموزشهای ناسالم همراه شوند، زمینه را برای عدم استقلال دختران فراهم میکنند. خوشبختانه امروزه شاهد اصلاح این جملات در کتابهای دبستان هستیم.
نمونهای دیگر از این زمینهها باورهایی است که والدین به ذهن فرزندان نوجوان خود القا میکنند. باورهایی که با چنین جملاتی نمود پیدا میکنند: «بذار ازدواج کنی بعدا... هر وقت رفتی خونه شوهرت میتونی فلان کار و بکنی... انشالله عروس میشی بعد میتونی ...» این جملات و باورها استقلال نوجوان دختر را از او میگیرد؛ یعنی باید صبر کند تا بعد از ازدواج به اهداف و آرزوهای خود برسد. البته نمیگوییم در این موضوع زیادهروی کنید و فرزند خود را به صورت کامل آزاد بگذارید تا حدی که دیگر از کنترل خارج شود و یا فکر ازدواج را از سرش بیرون کند؛ رعایت حد اعتدال در هر زمینهای از ملزومات تربیت صحیح است و والدین میتوانند با کمک گرفتن از مشاور و یا شرکت در جلسات مشاوره کودک نکات مهم تربیتی و آموزش استقلال به کودکان را بیاموزند.
باید در مرحله ی اول به این موضوع توجه کنیم که ازدواج فقط یک مرحله از زندگی انسان است. مانند مدرسه، دانشگاه و… که بعد از مدتی تمام می شود. پس تاکید می کنیم ازدواج فقط یک مرحله و بخشی از زندگی است. نه همه ی آن!
اگر تمام هدف زندگی، ازدواج و تمام خوشبختی و معنای زندگی را به این بخش محدود کنیم باعث می شود دیگر فعالیت نکنیم. یا بعد از رسیدن به ازدواج زندگی شروع به بی معنی شدن می کند. دقیقا همین اتفاق در سندروم سیندرلا می افتد. یعنی آن دختر منتظر است تا مرد مورد نظرش بسیار ایده آل و عاشقانه بیاید و تمام رویاها و آرزوهای دختر را برآورده کند.
• یکی از اقدامات برای دختر بچه ها به منظور جلوگیری از سندروم سیندرلا این است که به آنها آموزش استقلال فکری و رشد شناختی بدهیم. به این معنی که ازدواج تمام معنای زندگی نیست. دختر خودش مسئول زندگی خودش است و ازدواج فقط بخشی از زندگی اوست.
کودک دختر برای زندگی اش هدف و برنامه داشته باشد و منتظر نباشد تا مردی بیاید و تمام اهداف را پشت سرهم بچیند و دختر را به این اهداف برساند و دختر فقط نظاره گر باشد!
متاسفانه اگر عمیق تر نگاه کنیم این مشکل در کتاب های دبستان کودکان نیز ریشه داشته است. دختران از اولین جملاتی که در کتاب درسی یاد می گرفتند این جملات معروف است: باران آمد. آن مرد آمد. آن مرد با اسب آمد! آن مرد در باران آمد!!
احتمالا همگی ما این جملات را شنیده ایم. اما آیا تابحال دقت کرده بودید که همین جملات نیز می توانست در صورت آموزش ناکامل کودکان برای آنها آسیب زننده باشند؟ خوشبختانه بسیاری از این جملات در کتاب های امروزی اصلاح شده اند.
جملاتی حتی برای نوجوانان نیز زیاده شنیده می شود: صبر کن برای خونه ی خودت! هر وقت شوهر کردی اونموقع…! ایشالا بختت باز میشه!! اینگونه جملات استقلال را از کودک و نوجوان دختر می گیرد. یعنی خود شخص نمی تواند برنامه ای برای زندگی اش داشته باشد و باید برای ازدواج صبر کند تا به اهدافش برسد.
توجه! باید توجه داشته باشیم که نباید زیاده روی کنیم. درواقع نباید از آن سمت پشت بام نیز بیوفتیم! یعنی اینقدر این تفکر به کودک القا شود که در بزرگسالی به این نتیجه برسد که دیگر نیازی برای ازدواج ندارد. تفکر فرد این می شود که تمام نیازها و اهدافش را می تواند بدون همسر نیز بدست بیاورد و نیازی به ازدواج نیست. این خود نیز یک تفکر افراطی است که می تواند در زیاده روی ایجاد شود.
• اما برای اینکه دقیقتر به کودکان آموزش بدهیم باید چکار کنیم؟
گفتیم که باید همراه با رشد شناختی به کودک استقلال فکری بدهیم. یعنی فقط به کودک القا نکنیم که باید منتظر خوشبختی از جانب فرد دیگری باشد. بلکه به او آموزش بدهیم که می تواند مسئول خوشبختی زندگی خودش و همسرش باشد.
مگر می شود کسی نیازهای عاطفی اش را به تنهایی برآورده کند؟ پس نمی شود زیاده روی در استقلال داشت که بگوییم دیگر ازدواج نمی کنم. اگر فردی در استقلال زیاده روی داشته باشد، این نیاز را هنوز دارد. اما آنرا سرکوب می کند و دیگر نمی تواند شخصی را به عنوان همسر قبول کند.
حتی در تفکر این فرد ممکن است انتظاراتی بیش از فردی که سندروم سیندرلا دارد وجود باشد. یعنی تصور میکند که حالا چون خودش اینقدر مستقل است، پس باید یک فردی بسیار ایدهآلتر از آن مرد با اسب سفید در سیندرلا باشد!
باید به کودک آموزش های شناختی زیادی داده شود. اول باید خوب و بد را از هم تشخیص دهد. چطور بدون اینکه فرد خوب یا بد را تشخیص دهد بتواند به او اعتماد کند؟
در نتیجه فرد باید آمادگی ورود به زندگی مشترک را آموزش ببیند و آن ها را بدست بیاورد. نقش خود را به عنوان یک همسر بپذیرد تا گرفتار سندروم سیندرلا و دیگر مسائل نشود. به طور کلی آموزش های شناختی زیادی برای کودکان وجود دارد تا بتواند به استقلال فکری برسد.
اما علاوه بر اینها باید به پسران کودک نیز بیاموزیم که زنان نیز مانند خودشان هویت انسانی دارند. شخصیت ارزشمندی دارند و آنها نیز مانند خودشان زندگی می کنند. این مسئله به مردان نیز در آینده زمانی که می خواهند ازدواج کنند به آنها کمک می کند تا نگاه انسانی به زنان داشته باشند و همسر بهتری برای آنان شوند. حتی در سپردن مسئولیت به همسرانشان پذیرش و استقبال بیشتری داشته باشند.
• پس در نهایت باید به کودکان بیاموزیم زن ها ارزشمند اند و می توانند مسئولیت بپذیرند. خودشان نیز بخشی از خوشبختی فرد دیگری شوند و در مسیر خوشبختی هم قدم و یاری دهنده ی یکدیگر باشند.
مجله اینترنتی تابناک جوان