جنگ ذهنی را میتوانیم به نوعی همان نشخوار ذهنی معرفی نماییم. اما قبل از اینکه بخواهیم به این موضوع روانی بپردازیم، بهتر است که ابتدا با معنا و مفهوم نشخوار آشنا شویم.نشخوار را عموما دربارهی عملکرد و سیستم بدنی حیواناتی مانند گاوها بیان میکنند. این حیوانات برای اینکه بتوانند غذاهای روزانه و علوفهای که میخورند را به خوبی هضم کنند، برای بار چندم، غذای قورت داده شده را از معده به داخل دهان میآورند و نشخوار میکنند و میجوند تا بتوانند راحتتر آن را هضم کنند.پس تا اینجا متوجه شدیم که نشخوار به معنای جویدن و یا پرداختن چندین باره به یک موضوع مانند غذا است. برای
نشخوار ذهنی نیز میتوانیم همین تعریف را بیان کنیم، پرداختن به موضوعاتی که پروندهی آنها بسته شده و یا کاری دربارهی آنها نمیتوان انجام داد را، نشخوار ذهنی و یا جنگ ذهنی مینامند.
تفاوت جنگی ذهنی و یا همان نشخوار ذهنی با نشخوار عادی این است که در نشخوار غذا، غذا راحتتر هضم میشود، اما در نشخوار ذهنی چنین اتفاقی نمیافتد و معمولا شرایط بد و بدتر میشود. جنگ ذهنی که با عنوان نشخوار ذهنی نیز معرفی میشود، میتواند آنقدر ذهن فرد را به خود مشغول کند که توانایی حل مسائل را از فرد گرفته و او را آنقدر درگیر کند که دیگر نتواند با هیچ کسی، ارتباط برقرار کند. نشخوار و یا جنگ ذهنی میتواند حتی بعد از یک دیدار سادهی دوستانه در یک محیط کاملا امن و راحت هم شروع شود و از دل چیزهای ریز و بی معنا، مشکلات بزرگ را بیرون بکشد.
جنگ ذهنی معمولا چگونه و در چه شرایط اتفاق میافتد؟
ردیف اول افرادی که زمینهی خوبی برای جنگ ذهنی دارند، افراد افسرده و درگیر انواع
تروما هستند. این افراد به شدت درگیر افکار منفی و مشکل سازی هستند که ممکن است در اطراف خودشان وجود داشته باشند.توانایی این دسته از افراد برای پرداختن به افکار منفی و شروع انواع جنگهای روانی، بسیار بالاست. آنها حتی میتوانند به راحتی خودشان، جسمشان و حال خوششان را در این
نبرد درونی، ببازند و این دقیقا قسمت ناراحت کنندهی ماجراست؛ بنابراین شرایط مختلفی وجود دارند که میتوانند زمینه ساز یک جنگ ذهنی برای افراد شوند. در ادامه به برخی از مهمترین این شرایط خواهیم پرداخت:
• مواردی مانند ضربات جسمی و روحی شدید ناشی از مرگ یکی از عزیزان، به هم خوردن یک
رابطهی عاطفی بسیار مهم، تجاوز به فرد در کودکی و یا نوجوانی و جوانی، حوادث طبیعی مثل سیل، جنگ، زلزله، تصادف و غیره، همگی میتوانند بستری را فراهم کنند که فرد دائما با خودش نسبت به آن اتفاق دچار جنگ ذهنی شود.
• مورد بعدی، عوامل اجتماعی هستند که کنترل آنها از عهدهی ما خارج است. عواملی مانند بیکاری، تورم، گرانی و ناامنیهای مختلف اجتماعی، میتوانند به راحتی ذهن فرد را آشفته کنند و حال او را بهم بزنند و باعث بروز جنگ ذهنی شود.
•، اما به لحاظ روانی نیز فرد میتواند مشکلاتی داشته باشد که بتواند به راحتی او را به هم بزند. مثلا
کمال گرایی بیش از اندازه، باعث میشود که شما دائما دربارهی خودتان، وضعیت تان و نتیجهی کارهایتان در زندگی، نشخوار فکری داشته باشید.
• اعتماد به نفس پایین نیز یکی دیگر از مواردی است که میتواند دربارهی هر مسئلهی کوچکی برای فرد، جنگ ذهنی راه بیندازد چرا که فرد به دلیل پایین بودن اعتماد به نفسش، قدرت حلاجی کردن مسائل و اعتماد به عملکرد خود را از دست میدهد.
• منتظر نتیجهی کاری بودن نیز یکی دیگر از شرایط ایجاد جنگ ذهنی است. مثلا انتظار برای نتیجهی یک آزمایش و یا انتظار برای پایان یک عمل جراحی و موارد شبیه این گزینه، میتواند تاثیر بسیار زیادی در
بهم ریختگی ذهنی و جنگ ذهنی شما داشته باشد. در نهایت اگر فرد نتواند نشخوار و یا جنگ ذهنی خود را کنترل کند و یا در آن پیروز شود، احتمال اینکه انواع بیماریهای روانی مانند افسردگی شدید، اسکیزوفرنی، انواع
وسواس، ترس، فوبیا و اضطراب در فرد به شدت ظاهر شود وجود دارد. از این رو این موضوع نیز مانند تمامی مشکلات ذهنی و روانی، به درمان و کنترل نیاز دارد.
چگونه با جنگ ذهنی مقابله کنیم؟
مهمترین کاری که شما در مقابل جنگ ذهنی که حاصل پرداختن بی نتیجه به یک سری افکار تکراری است باید انجام بدهید این است که بلد باشید تا فکر کردن را در هر لحظهای که متوجه آن شدید، کنترل کنید و خاتمه ببخشید. باید تا میتوانید مانع از این شوید که یک فکر، در ذهن و جان شما جا خوش کند. از این رو باید مهارتهای
کنترل افکار را بلد باشید و یا با یک روانشناس و یا متخصص این کار مشورت نمایید.
قبل از هر چیزی یاد بگیرید که حواستان را با کتاب خواندن، فیلم دیدن، پیاده روی، گردش و هزار و یک کار دیگر پرت کنید. سعی کنید تکلیف افکارتان را تا جایی که میشود معلوم کنید، یعنی یک بار بنشینید و به تمامی مسائلی که دائما در حال فکر کردن به آنها هستید، بپردازید و ببینید اگر راه حل دارند، حل شان کنید و اگر ندارند، سعی کنید به زمان بسپارید.سعی کنید اعتماد به نفستان را بالا ببرید. این کار باعث میشود که راحتتر بتوانید از میدان جنگ ذهنی خلاص شوید. عوامل تحریک کنندهی ذهن تان را بشناسید و تا میتوانید از موضوعاتی که ممکن است ذهن شما را به خود مشغول کند، دوری کنید.در نهایت میتوانید از یک روانشناس کمک بگیرید، اما یادتان باشد که شما خودتان هم میتوانید از پس این مشکل بر بیایید و تنها زمانی به روانشناس مراجعه کنید که علائم این مشکل، تمام زندگی شما را تحت شعاع قرار داده است.
بیشتر بخوانید
منبع : عصر ایران