دهه شصتیها به خوبی با شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» آشنا هستند و زیاد آن را شنیده اند. همانهایی که پدر و مادرهایشان تصمیم گرفتند یا
تک فرزندی پیشه کنند یا در نهایت دو فرزند داشته باشند، اما حال که این بچهها بزرگ شده اند، عموما یا تنها هستند یا از نداشتن خاله، عمه، دایی و عمو گلایه دارند و از پدر و مادرهایشان شکایت میکنند که چرا برایشان خواهر و برادر نیاورده اند.خیلی از این پدر و مادرها در توجیه تک فرزندی خود نیز میگویند که برای تربیت بهتر فرزندشان این کار را کرده اند در حالیکه تک فرزندها اندوه زیاد و تنهایی مضاعفی را تجربه میکنند، گاه نیز به دلیل توجه زیاد خطاهای تربیتی نیز برایشان زیاد اعمال میشود که اصلا ربطی به خودشان ندارد. آسیبهای تک فرزندی امروزه در همه جوامع مشخص شده است به طوریکه حتی در غرب هم برای ترویج
تشکیل خانواده و فرزندآوری، خانوادههایی در فیلمها و سریال هایشان نشان داده میشود که دارای بیش از دو فرزند، سه یا چهار فرزند هستند تا الگویی برای جوانها بشوند.
امروزه هم هنوز خیلی از والدین برای داشتن فرزند دوم تحت تأثیر همان شعارهای دهه شصت و تفکرات قبلی پدر و مادرهایشان قرار دارند اینکه نمیتوانند بچهها را تأمین یا تربیت درست کنند یا از پسشان بر بیایند، درحالیکه تحقیقات نشان داد که همان وقت و انرژی که والدین برای یک فرزند میگذارند را میتوانند درست و بهینه تقسیم کرده و به دو فرزند اختصاص دهند، حتی شاید هم به لحاظ زمانبندی و انرژی گذاشتن برای بچهها زمان بهتری نیز پیدا کنند چرا که بچهها میتوانند بعد از مدتی وقت هم را پر کنند و با هم بازی کنند به جای تک فرزندهایی که زمان زیادی برای بازی و پرکردن وقتشان توسط والدین میبرند.
یکی دیگر از معایب تک فرزندی نیز «سندروم آشیانه خالی» است که شاید این روزها زیاد از رسانهها شنیده باشید. اینکه پدر و مادر بعد از ترک آن تک فرزند دچارش میشوند و علائمی، چون افسردگی و اضطراب یا احساس پوچی و تنهایی بعد از ترک منزل از سوی یک فرزندشان در آنها نمایان میشود.
نخست: بچه دوم از وابستگیهای افراطی والدین به فرزند اول جلوگیری میکند. در این گزارش به چند دلیل مهم برای فرزند دوم آوردن خانوادهها اشاره میکنیم.همه ما میدانیم که فرزند نور چشم پدر و مادر است و با تولدش تمام تمرکز و توجه والدین را به خود اختصاص میدهد حال تصور کنید این نور چشم تنها یکی باشد، همه توجهها و تمرکزها به سمت او میشود و حتی خود
والدین وابستگی افراطی به او پیدا میکنند، توقعاتشان نیز به همین دلایل از او در بزرگسالی بیشتر میشود. حال ببینید اگر دو فرزند و بیشتر یک خانواده داشته باشند همه این وابستگیها و توجه ها، تمرکزها و توقعات نیز نصف شده و به بچهها نیز فشار زیادی نمیآید و همینطور روند تربیتی نیز بهتر صورت میگیرد.
دوم: داشتن فرزندان بیشتر، از تنهایی و افسردگی والدین در پیری جلوگیری میکند.اگر یادتان باشد پدربزرگها و مادربزرگهای قدیم خیلی شادتر از اکنون بودند چرا که نوهها همیشه دورشان بودند، آخر هفتهها همیشه با خانواده و بچهها میگذراندند و اگر یکی از آنها نبود، بقیه دورشان را پر میکرد، اما الان پدربزرگها و مادربزرگهای نسل جدید شاید تنها یک یا دو نوه داشته باشند، شاید حتی همین هم نباشد و با فشاری هم که به بچهها برای فرزندآوری میآورند، باز خیلیها زیربار نمیروند و به خاطر همین هم والدین نیز به همین ترتیب در سنین بالا دچار
افسردگی بیشتر و تنهایی میشوند.
سوم: پس از چند سال و به دنیا آمدن فرزند دوم، شور و هیجان و امید زندگی دوباره به اوج خود میرسد.
والدین پس از فرزند اول و بزرگ شدنش دیگر درگیر زندگی شده و شور و هیجان خود را از دست میدهند و فراموش میکنند که فرزند با به دنیا آمدنش چه هیجان و چه روزهای زیبا و شادی را به آنها هدیه داده است حال میتوانند پس از گذشت چند سال این شرایط را دو مرتبه برای خود با یک فرزند دیگر فراهم کنند. البته یک عده هم ممکن است مطرح کنند که شرایط مالی و اقتصادی این روزها ایجاب نمیکند که فرزند بیشتری داشته باشند، درست است این مطلب مهمی است، اما از یک سو خداوند بزرگ روزی فرزندان ما را کنار گذاشته است چه بسا شما با فرزندآوری، شرایط مالی و اقتصادی و کاری بهتری با برکت پیدا کنید و از سوی دیگر نیز خود والدین با انرژی و شور بیشتری که پیدا میکنند، امید به زندگی شان چندین برابر شده و به کار و تلاش بیشتر نیز میپردازند.
چهارم: در آینده و با نبود شما، داشتن حداقل یک خواهر یا برادر، باعث تنها نماندن و داشتن حامی دلسوز برای واقعی میشود. این نیز خود مسئله مهمی است که پس از پدر و مادر، بچهها چقدر تنها یا دارای حامی هستند. خیلی مهم است که آنها دارای تکیه گاه برادر و خواهری باشند و در نبود پدر و مادر حس خوبی داشته باشند و بتوانند با هم در مراوده شده و زمانی نیاز به کمک داشته باشند، حامی داشته باشند.با همه این احوال تک یا چند فرزندی، موضوعی است که زوجین با توجه به شرایط زندگی باید درباره اش تصمیم بگیرند. منتها توجه به این مسائل نیز شاید باعث شود که ذهنها بازتر شده و بهتر بتوانند در این زمینه تصمیم گیری کنند. در نهایت برای بچه دوم آوردن حتما باید آمادگی آن را ایجاد کرد. داشتن فرزند دوم یک انتخاب است و باید با علاقه و آمادگی درباره آن تصمیم گرفت.