۱۵ دی ۱۴۰۰ - ۲۳:۵۹

خاطره‌ای قابل تامل از علامه جعفری

محمدرضا زائری خاطره‌ای قابل تامل از آیت الله علامه جعفری منتشر کرد.
کد خبر: ۴۹۲۴۴
تعداد نظرات: ۴ نظر

آیت الله مجتهدی

محمدرضا زائری در صفحه شخصی خود نوشت: صبح با ایشان رفتیم نان بگیریم. یک نفر باربر آمد. بارش را گذاشت زمین بعد گفت:آقایان یکی تان کمک کند بارم را روی دوشم بگذارم. مرحوم جعفری رفت جلو بار را بلند کرد. پیرمرد سرش را خم کرد. گفت: یک مقدار بالاتر بگذارید که روی سر من قرار بگیرد.
آقای جعفری گفت سر تو هم که مثل من مو ندارد و این بار به سر شما فشار می‌آورد. باربر گفت چه کنم که خدا برای من معیشت و دنیا را این طور خواسته... عیبی ندارد
آقای جعفری به او گفت بار را زمین را بگذار... بعد عمامه شان را از سر برداشتند و سر او گذاشتند گفت حالا بار را بذار روی سرت! باربر گفت: آقا این عمامه شماست. ایشان با آن لهجه آذری جواب داد برو بابا جان! این دو متر چِلوار است عمامه کجا بود؟ خدا دل را اصلاح کند.
خاطره‌ای از مرحوم آیت الله علامه محمدتقی جعفری.
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۲۴ - ۱۴۰۰/۱۰/۱۶
خدا رحمتشون کنه از نوادر روزگار بودند. سر تا پا عشق به خدا و بی توجهی به دنیا.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۰۵ - ۱۴۰۰/۱۰/۱۶
آیت الله مجتهدی یا علامه جعفری؟
عماد جوادی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۰۵ - ۱۴۰۰/۱۰/۱۶
ببخشید. اما علامه جعفری با آیت الله مجتهدی فرق دارد.
کرمی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۴۲ - ۱۴۰۰/۱۰/۲۲
ببخشید منبع این خاطره رو ممکنه بفرمایید؟
مدیر پایگاه
مدیر سایت
حجت الاسلام زائری
گزارش خطا
تازه ها