غذا نخوردن کودک یکی از آشفتگیهایی
بچهداری است که معمولا در سال دوم زندگی و زمانی که کودک توانایی «نه» گفتن را پیدا میکند، بروز پیدا میکند. کودکی که تا همین چندوقت پیش به راحتی شیر میخورد و برای خوردن غذای کمکی خود ذوق و هیجان داشت، حالا قاشق سوپ و برنج را پس میزند و به غذاهای مقوی که برای او تهیه میشود نه میگوید. بعضی کودکان این ویژگی غذا نخوردن یا آنچه در اصطلاح «بدغذایی» نامیده میشود را سالهای بعد هم با خود جلو میآورند و باعث میشوند کودکان پنج شش سالهای را ببینیم که از سفره غذا فراری هستند و والدین برای یک لقمه غذا دادن به آنها باید زمان زیادی را صرف کنند. اغلب پزشکان و متخصصان تغذیه معتقدند اصرار زیاد برای غذا خوردن کودک و تاکید زیاد بر این موضوع، نتیجه عکس داده و کودک را مقاومتر میکند. به عقیده آنها
غذا خوردن یک عمل غریزی و فطری است و کودک هر موقع گرسنه باشد غذا خواهد خورد. اما پس زدن
موادغذایی مشخص و کم غذا بودن به نحوی که ویتامینها و موادمغذی موردنیاز بدن کودک تامین نشود، مسئلهای نیست که به راحتی بتوان از آن عبور کرد. به همین خاطر در کنار کم کردن حساسیت وسواسگونه به غذا خوردن کودک، با چند راهکار ساده میتوان فرآیند غذا خوردن کودک را متعادل کرد.برای آنکه کمی در این زمینه کمک تان کرده باشیم، در ادامه، به ذکر چند نوع رفتارها، که گرایش به کم اشتهایی را در کودک افزایش میدهد، اشاره میکنیم:
۱- مادر یا دیگر مراقبین کودک به دفعات از غذا به عنوان ابزاری برای
تنبیه کودک استفاده میکنند.
مثلا او را مجبور میکنند غذایی را که دوست ندارد بخورد، کودک نیز این عمل را میآموزد و لجبازی خود را از طریق غذا نخوردن نشان میدهد.
۲- به ساعات غذا خوردن اهمیت داده نمیشود.
رعایت دقیق ساعت غذا خوردن و داشتن برنامه غذایی، به کودک اهمیت خوردن غذا را نشان میدهد.
۳- سخت گیری بیش از حد در
آداب تغذیه نیز غذا خوردن را در ذهن کودک تبدیل به عملی ملال آور میسازد.
تا حدودی طبیعی است غذا از قاشق کودک بریزد یا تمایل داشته باشد از غذایی بیشتر و از غذایی دیگر کمتر بخورد، بنابراین نباید حتما اصرار داشت هر آنچه و به هرگونه که والدین میپسندند کودک نیز به همان طریق عمل کند.
۴- وقتی غذاخوردن در محیطی به دور از آرامش و همراه با
کشمکش والدین با یکدیگر انجام میشود.
در این هنگام نمیتوان انتظار داشت کودک به حضور در این موقعیت تمایلی نشان دهد. زیرا وقت غذا خوردن، برای او همیشه تداعی کننده مشاجرات والدین خواهد بود.
۵- برخی مادران بیش از حد نگران غذا خوردن کودک هستند.
هنگامی که مادر آن به صورت افراطی نسبت به تغذیه کامل کودک اظهارنگرانی میکنند، معمولا با قاشق و ظرف غذا به دنبال کودکان راه میافتند و تصور میکنند با این عمل
تغذیه کامل و مورد نظرشان امکانپذیر است؛ حال آنکه اصرار بیش از حد به غذا خوردن اشتیاق کودک را از میان میبرد و کودک از غذا به عنوان شیوهای برای جلب توجه استفاده میکند.
۶- بی توجهی به استقلال طلبی کودک.
مخالفت در امر غذا خوردن میتواند نوعی میل به استقلال در کودک باشد، یعنی کودک دوست دارد خودش غذا بخورد و قاشق را به دست بگیرد و اگر مادر روی تمیزی و پاکیزگی بیش از حد تمرکز کند یا
وسواس داشته باشد مبادا لباسهای کودک کثیف شود یا غذا را روی زمین بریزد؛ یک کشمکش قدرت بین مادر و کودک به وجود میآید. از یک طرف مادر میخواهد کنترل اوضاع را به دست بگیرد و خودش به کودک غذا بدهد و از طرف دیگر کودک اصرار دارد خودش کارهایش را انجام دهد.
محرکها را حذف کنید
غذا خوردن پای تلویزیون، کنار وسیله بازی و یا در محیطی که حواس کودک به آسانی پرت میشود، نتیجه خوبی به همراه نخواهد داشت. گاهی این روشها که باعث حواسپرتی هستند، امکانی را فراهم میکنند تا والدین غذا را لقمه لقمه در دهان کودک بگذارند. اما دفعه بعد که محرکی در کار نباشد، کودک دوباره از خوردن غذا امتناع خواهد کرد. پس هنگام صرف غذا وسائل الکترونیکی را خاموش کرده و از دست کودک بگیرید.محیط آرامی فراهم کنید تا کودک با غذای خود ارتباط گرفته و با آگاهی و میل آن را صرف کند.
آسایش جسمی و روحی کودک را فراهم کنید
بهتر است مکان صرف غذا معمولا در خانه ثابت باشد تا کودک بداند اگر میز و یا سفره غذا آماده میشود، زمان صرف غذا فرا رسیده است. برای کودک جای مناسبی مثل یک صندلی غذای نوزاد یا زیراندازی بزرگ تهیه کنید. اجازه بدهید تا جایی که دوست دارد با غذایش بازی کند و حتی خود و لباسش را با غذا کثیف کند. البته به شرطی که در این بین غذا را بخورد. این کار باعث ارتباط گرفتن کودک با غذا میشود و غذا خوردن را برای او تبدیل به کاری مفرح، نه اجباری و تحمیلی میکند.
غذا خوردن باید زمان داشته باشد
علاوه بر مکان صرف غذا، وعده صبحانه و ناهار و شام هم بهتر است در ساعت مشخصی صرف بشود. ساعتی که با بقیه کارهای کودک مثل تماشای برنامه موردعلاقه او از تلویزیون و یا ساعت خواب و خستگی او تداخل نداشته باشد. غذا را در بشقاب مخصوص خود کودک و به اندازهای که حدس میزنید اشتها دارد بکشید. گذاشتن غذای بیش از اندازه در بشقاب کودک این تصور را به وجود میآورد که باید تمام غذا را بخورد و به این ترتیب از ابتدا نسبت به غذا خوردن سرد میشود. اگر کودکتان به اندازه کافی غذا خورد و تنها چند قاشق یا لقمه در بشقاب او باقی ماند برای آن مقدار باقیمانده متوسل به اصرار و زور نشوید. از کودک بپرسید: «سیر شدی؟» و اگر جواب مثبت بود برای بیشتر غذا خوردن اصرار نکنید. به این تریب کمکم حجم اشتهای او را برآورد کنید تا دورریز غذا هم نداشته باشید.
تنوع غذایی در عین سلیقه غذایی
همه ما بزرگترها هم ممکن است از یک یا دو غذا خوشمان نیاید و کمتر یا هیچوقت آن غذا را مصرف نکنیم. این حق را بری کودک هم قائل باشید که
سلیقه غذایی خاصی داشته باشد و تمایل به خوردن انواعی از غذا که البته باید در طیف محدودی باشد، نداشته باشد. میتوان غذاهایی که کودک تمایلی به خوردن آنها ندارد را به سبک جدیدی طبخ و دوباره به او عرضه کرد. مثلا ممکن است کودکی ماهی را با سس مخصوص خانوادگی ما دوست نداشته باشد، اما نوع سرخ کرده یا آبپزشده را با ادویه بپسنند. مهم خوردن ماهی است و طبخ سالم آن است نه نوع غذایی که ما به درست کردن اهتمام بیشتری داریم. اگر سلیقه غذایی کودک خود را بشناسیم میتوانیم تمام
مواد مغذی مورد نیاز بدن او را در غذاهایی که دوست دارد با انواع طرز تهیه بگنجانیم.
بچهها غذای تزئین شده را دوست دارد. مثلا اگر تا به حال کوکو و کتلت را به شکل عادی درست میکردید و کودکتان زیاد تمایلی به خوردن آن نداشت، با مایه کتلت، توپهای کوچک درست کنید و یا با ابزار سادهای مثل قاشق، داخل کتلت در حال سرخ شدن را به صورت چشم و دهان خالی کنید تا یک صورتک درست بشود. این کتلتها را با کمی تزئین دیگر به وسیله سس، در بشقاب کودک بگذارید و برق شادی و لذت خوردن یک غذای ویژه و متفاوت را در چشمان او ببینید.
بیشتر بخوانید
منبع : تابناک جوان