«پدیده
فردگرایی چند دهه است مطرح شده. ما برهه هشت ساله جنگ را داشتیم و تصور بر این بود پس از این دوران به سمت جمعگرایی حرکت کنیم، اما بالعکس فردگرایی تقویت شده و افراد تصور میکنند با فرزندآوری تفریح آنها کم خواهد شد. این دسته از افراد به شکل افراطی یا اصلاً ازدواج نمیکنند یا پس از ازدواج بچهدار نمیشوند یا نهایت فقط یک فرزند به دنیا میآورند.»
«میزان باروری کل کشور در چند سال اخیر کاهش چشمگیری داشته تا آنجا که از ۲.۱ فرزند در سال ۹۶ به ۱.۷ در سال ۹۹ رسیده و جالب اینجاست که پایتخت کشور با وجود داشتن امکانات بیشتر با میزان باروری ۱.۳ نرخ
فرزندآوری بسیار پایینی را نسبت به سایر استانها دارد. بر اساس مطالعات انجامشده از سوی مرکز آمار ایران، میزان باروری کل کشور، استانهایی از جمله کرمانشاه، کردستان، آذربایجان شرقی و غربی، فارس، همدان، بوشهر، اردبیل، کهگیلویه و بویراحمد، زنجان، قم، کرمان، لرستان، چهارمحال و بختیاری، هرمزگان، گلستان، خراسان رضوی و شمالی باروری پایین و کمتر از سطح جانشینی داشتهاند، در این میان تهران به همراه سمنان، البرز، مازندران و گیلان پنج استانی هستند که با میزان باروری بسیار پایین رقمی معادل ۱.۳ و حتی پایینتر از این را داشته و چهار استان سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، خوزستان و یزد میزان باروری بیشتر از ۲.۱ و سطح جانشینی را در سال ۹۹ داشتهاند. میتوان اذعان داشت که ۵۸ درصد از استانها در سال ۹۹ باروری کمتر از سطح جانشینی یعنی بین ۱.۵ تا ۲.۱ فرزند، ۱۶ درصد از استانها باروری بسیار پایین یعنی ۱.۳ فرزند و کمتر از آن، ۱۳ درصد از استانها باروری پایین یعنی ۱.۵ فرزند و پایینتر از آن و ۱۳ درصد از استانها باروری بالاتر از سطح جانشینی یعنی بیشتر از ۲.۱ فرزند را داشتهاند.
فهیمه نظری، جامعهشناس و پژوهشگر، با اشاره به این که مؤلفههای عینی و ذهنی در
کاهش باروری و جمعیت مؤثر هستند به «ایران» میگوید: از جمله مهمترین مؤلفه عینی که تأثیر مستقیم بر کاهش نرخ باروری دارد، مقوله اقتصاد است که روی دو فاکتور مهم تورم و بیکاری نقش مستقیم دارد. وقتی فرد نتواند وارد پروسه ازدواج شود، فرزندآوری هم وجود نخواهد داشت. بحث بعدی شرایط جامعه به لحاظ اجتماعی است. همین طور مباحثی، چون آلودگی هوا، محیط زیست، رواج فرهنگ دیر ازدواج کردن و افزایش مطالبات و خواستههای جوانان از همسران نیز از جمله عواملی هستند که در این پدیده تأثیر بسزایی دارند.
به گفته او مؤلفه ذهنی همان حوزه
کیفیت زندگی است که در تمام دنیا وجود دارد و در نهایت هم سبب کاهش نرخ باروری و جمعیت در کل دنیا شده است. نسل جدید به کیفیت زندگی، شادی، لذتبردن از زندگی واقف شده و در همه دنیا این احساس مشترک است. فرد تصور میکند خود باید از زندگی لذت ببرد و حتی با وجود ازدواجکردن با فرزندآوری حس نشاط و شادی کاهش خواهد یافت. حتی اگر امکانات و شرایط اقتصادی مناسب باشد، باز هم در کشورهای مرفه یا مناطق بالای شهر تهران یا استانهای برخوردار، باز هم علاقه پایین به فرزندآوری دیده میشود. امروزه افراد حتی پس از
ازدواج تمایل دارند به آرزوهایی که در سالهای قبل محقق نشده، دست یابند. به عنوان مثال اگر شخصی علاقه به موسیقی، نقاشی یا زبانهای مختلف داشته، اما نتوانسته آنها را بیاموزد، در سنین بزرگسالی و حتی سالهای پس از ازدواج به جای فرزندآوری میخواهد به آرزوهای خود دست پیدا کند. این میل که برگرفته از افزایش میزان فردگرایی است و ناشی از آموزهها و فرهنگهای غربی هم میشود، شرایط ما را به سمتی سوق داده که میخواهیم ببینیم سایر کشورها و دیگر فرهنگها چگونه هستند و از آنها استفاده کنیم.
نظری با بیان این که کاهش فرزندآوری و به دنبال آن کاهش نرخ جمعیت در کشور تبعات منفی زیادی را به دنبال دارد، اضافه میکند: در تمامی جوامع و کشورهای مختلف دنیا، اقتدار و نیروی کشورها به میزان جمعیت پیوند میخورد. به گفته کارشناسان و متخصصان در سال ۲۰۵۰ جمعیت کشور به میزان ۳۰ میلیون نفر ریزش میکند، پیری جمعیت و سالمندشدن پیامدهای منفی بیشماری را به دنبال دارد. با نبود نیروی کار جوان در کشور شاهد بحرانهای جبرانناپذیر زیادی خواهیم بود. قطعاً باید تمامی نهادها و ارگانهای دولتی و غیر دولتی با یکدیگر همسو و متحد شده و با برنامهریزیهای درست و مدون بتوانند بهتدریج از سالمندی جمعیت کشور در آیندهای نزدیک جلوگیری کنند.
تغییر سبک زندگی، فرزندآوری را کاهش داده است
حسین میرزایی، جمعیتشناس و عضو هیأتمدیره دانشگاه علامه طباطبایی، نیز در پاسخ به این سؤال که دلیل کاهش آمار
فرزندآوری مؤلفه اقتصادی است یا کلاً تغییر سبک زندگی مسبب اصلی این ماجراست، به «ایران» توضیح میدهد: میتوانم به جرأت بگویم که مؤلفه اقتصادی حداقل فاکتور اول در کاهش تمایل به باروری نیست به دلیل این که ما در دورههایی زندگی میکردیم که شرایط اقتصادی به مراتب بدتر بود، آن زمان حتی افزایش نرخ باروری هم داشتیم. این در حالی است که خانوادههایی با قدرت اقتصادی بالا تمایلی به فرزندآوری ندارند. به اعتقاد من الگوی فرهنگی یا همان
سبک زندگی دخیل است و سبب شده میزان تمایل به فرزندآوری کاهش یابد. امروزه حتی اگر به افرادی که میگویند به دلیل وضع اقتصادی بچهدار نمیشویم، مبلغ بالایی بدهید باز هم شاید تمایلی به بچهدارشدن نشان نمیدهند.
به گفته این جامعهشناس، پدیده فردگرایی چند دهه است مطرح شده. ما برهه هشت ساله جنگ را داشتیم و تصور بر این بود پس از این دوران به سمت جمعگرایی حرکت کنیم، اما بالعکس فردگرایی تقویت شده و افراد تصور میکنند با فرزندآوری تفریح آنها کم خواهد شد. این دسته از افراد به شکل افراطی یا اصلاً ازدواج نمیکنند یا پس از ازدواج بچهدار نمیشوند یا نهایت فقط یک فرزند به دنیا میآورند.
میرزایی با اشاره به این که جمعیت کشور ما در ۴۰ سال آینده چشمانداز جمعیتی پیری خواهد داشت، اضافه میکند: پیرشدن جمعیت برای امنیت ملی هر کشوری بسیار خطرناک است. یک تئوری پشت این ماجراست و بیثباتی اقتصادی را دستاویزی قرار داده برای کاهش فرزندآوری؛ در حالی که وضعیت بد اقتصادی ظاهر امر است و کل ماجرا نیست. برخی میگویند الگوبرداری از غرب سبب شده تمایل به فرزندآوری کاهش پیدا کند، اما نمیتوان تمام ماجرا را به گردن فرهنگ غرب هم انداخت. خیلی از فوتبالیستها و بازیگران خارجی را میبینیم که تعداد بچههای زیادی دارند، اما در کشور ما این گونه نیست. سلبریتیها در بیشتر موارد یا
ازدواج نکردهاند یا نهایتاً یک فرزند دارند. کمتر افراد مشهوری را در کشور میتوان یافت که تعداد بالایی فرزند داشته باشند.
این جمعیتشناس تغییر
الگوی فرهنگی را چاره کار دانسته و میگوید: ما برای سیاستگذاری فرهنگی پروژهای نداریم. فقط با درخواست و گفتن این که فرزندآوری خوب است، مشکل حل نمیشود. سیاستگذاران باید به این باور برسند که کار فرهنگی در کوتاهمدت اتفاق نمیافتد. مدیران میخواهند در عرض دو سال نتیجه بگیرند و از همین رو مشکلات به طور مستمر ادامهدار خواهند بود. باید جلوی گسست فرهنگی در سیاستگذاریها گرفته شود، زیرا کار فرهنگی باید درازمدت در ناخودآگاه افراد بنشیند.
تبلیغات، ساخت فیلم با مفاهیم ارزشهای تعدد فرزند داشتن، فرهنگسازی از سطوح دبستان و سیاستگذاریهای مختلف فرهنگی میتواند در این حوزه مؤثر باشد. البته نکته مهم این است که سیاستهای مستقیم دیگر پاسخگو نیستند؛ بنابراین برای سیاستگذاریها باید از ابزارهای غیرمستقیم استفاده شود. این امر هم محقق نمیشود مگر این که تمامی انجمنهای غیررسمی هم توسط سیاستگذاران در برنامهها ورود کنند تا بهتدریج بتوانیم شاهد اثرات مثبت سیاستگذاریها باشیم.»
بیشتر بخوانید
منبع : ایسنا