دخالت در زندگی
زناشویی زوجینی که تازه ازدواج کرده و با کلی عشق و امید و آرزو و هدف به خانه بخت و زیریک سقف رفتهاند گاهی موجب میشود پس از مدت کوتاهی با مسئله مهمی روبهرو شوند که کانون گرم زندگی مشترکشان را تهدید کرده و بر هم میزند. این موضوع چیزی نیست جز یکسری رفتارهای ناپسند دیگران و دخالت افراد دیگر همچون خانواده عروس یا خانواده داماد و رعایت نکردن حریم شخصی و خصوصی این دو نفر. به هر روی عوامل و دلایل بیشماری در امر دخالت کردن دیگران در
زندگی زوجین دخیل است. در ادامه چند عامل مهم را مرور میکنیم.
کنجکاوی و سرک کشیدن در زندگی دیگران
از آنجا که آدمی موجودی کنجکاو است، به خاطر همین روحیه کنجکاو بودن، در بیشتر مواقع موجب رنجش و ناراحتی دیگران و اطرافیان میشود. عامل کنجکاوی از قبیل موارد بسیار مهمی است که اغلب اوقات به ویژه در دوران کودکی و نوجوانی درباره کم و کیف آن به افراد آموزش درست و اساسی داده نمیشود و اثراتش بعدها نیز توسط خود فرد جدی گرفته نشده و به مرور تبدیل به عاملی آزاردهنده همراه با پیامدهایی مخرب میشود. یکی از مهمترین پیامدهای آن نیز
دخالت در زندگی دیگران است. به هر روی بسیارند آدمهایی که بدون توجه به زندگی خصوصی و
حریم شخصی دیگر افراد، در همه مسائل پیش آمده به خودشان اجازه دخالت و اظهار نظر بیجا میدهند و همیشه هم قصد دارند از تمام جزییات و مسائل ریز و درشت زندگی دوستان و اقوامشان با خبر شده و همیشه از همه چیز سردر بیاورند. همه اینها نشئت گرفته از حس کنجکاوی برخی از همین افراد است.
فضولی و طلبکاری بعد از کنجکاوی
گاهی صاحب این حس کنجکاوی پا را فراتر گذاشته و کنجکاویاش تبدیل به فضولی میشود. این افراد به نوعی این فضولی یا دخالت کردن را حق مسلم خود میدانند و اگر با ناراحتی شما مواجه شوند، سریعاً واکنش نشان میدهند و چند برابر شما ناراحت و حتی طلبکار هم میشوند! از منظر روانشناسی و رفتارشناسی، این قبیل آدمها بیمار هستند و باید تحت درمان قرار بگیرند. پس علاوه بر مدیریت و کنترل تعاملات اجتماعی خود با آنها، برای خلاصی و رهایی از چنین آدمهایی بهتر است آنان را متوجه این خصوصیت اخلاقی زشتشان کرده و بهشان بفهمانیم که این فضولی حق مسلم شما نیست. نهایتاً هم اگر از کار خود دست برنداشتند، توصیه کنیم به منظور روان درمانی و رفتار درمانی، سری به روانشناسان، روانپزشکان و رفتارشناسان بزنند.
فقدان استقلال در زندگی زناشویی
مورد مهم دیگر عدم برخورداری برخی زوجین از استقلال
زناشویی است. از آنجایی که رابطه با خانوادهها همیشه یکی از پر چالشترین موضوعات همسران به خصوص
زوجین جوان است، در بعضی از موارد ممکن است خواستهها و انتظارات والدینمان در تعارض با استقلال خانواده جدیدی که تشکیل دادهایم، قرار بگیرد و حتی با انتظارات و خواستههایی که همسرمان از ما دارد، در تعارض باشد. سؤال خیلی از زوجین جوان این است که در هنگام رویارویی با چنین مواردی چه کار باید کرد؟ در سلسله تحقیقات و مطالعات انجام شده از سوی کارشناسان، روانشناسان و پژوهشگران این حوزه اساسی، رابطه بین دخالتهای خانوادگی و عدم برخورداری از استقلال زوجین به اثبات رسیده است. پر واضح است هیچکس پیشنهاد نمیکند که با والدینمان قطع رابطه کنیم یا از آنها فاصله بگیریم، اما به نظر میرسد وقتی که فرد جوانی ازدواج میکند، قاعدتاً بیشترین سرمایهگذاری و اولویت او باید بر روی خانواده جدیدش باشد. روانشناسان بر این باورند انتظار میرود افراد زمانی
ازدواج کنند که بتوانند به یک استقلال برسند. نه تنها استقلال عقلانی که بتوانند تصمیمهایشان را خودشان بگیرند، بلکه یک استقلال هیجانی زناشویی. یعنی اینکه حال، روحیات و هیجاناتشان وابسته به حال، روحیات و هیجانات پدر و مادرشان نباشد. پس اگر قرار است انتخاب کنیم و اگر قرار است خواستههای یک نفر را ترجیح دهیم، آن یک نفر همسر است. همسر، خانواده جدید و بعدها فرزندان.
رفت وآمد هم اندازه دارد
نکته قابل تأمل دیگر، رفت وآمدهای بیحد و حصر زوجین به خانه پدر و مادر همسرشان است. این در حالی است که اکثر مواقع مرد از همسر خود مدام تقاضا میکند که خانه و کار و زندگی را رها کرده و به خانه پدر و مادر و نزد خانواده او بروند. در اینکه احترام و سرکشی به والدین امر واجبی است شکی نیست، اما به مرور زمان بر اثر تکرار این رفت وآمدهای بیحد و حصر، خانم از وضع موجود خسته و دلزده میشود و مدام به این مهم فکر میکند که موضوعی او را آزار میدهد. اینکه خانواده همسر او در زندگیاش دخالت میکنند و بر اثر همین مسئله، تسلط خود بر زندگی شخصیاش را از دست رفته مییابد. خانم وقتی هر روز به خانه پدر شوهر میرود و مدام با این صحنه مواجه میشود که مادر شوهر و جاری و خواهر شوهر و دیگران حضور دارند و درباره هر چیزی نظر میدهند و به هر چیزی سرک کشیده و دخالت میکنند، به ناچار او در ارتباطگیری با اعضای خانواده همسر خود درمانده شده و در نهایت هم حس علاقهاش به افراد اطراف خود، تبدیل به حسی لبریز از نفرت میشود. طوری که دیگر تمایلی به دیدن این آدمها نخواهد داشت. طبیعتاً این موضوع باعث میشود تا عروس خانم در ارتباطگیری با همسر خود نیز دچار مشکل شده و نداند که این رابطه را چهطور کنترل و زندگی مشترک خود را چگونه مدیریت کند.
اجازه دخالت، چقدر و تا چه حد؟
فراموش نکنیم خانواده همسر در روند زندگی دختر تازه عروس شده، نقش مهمی دارد و او در ابتدای ازدواج ممکن است با خود بگوید که من با خود این آقا ازدواج کردهام و قصد و تصمیمم، زندگی با این مرد است نه با خانواده او. در زندگی مشترک زوجین جوان خانواده خیلی میتواند تأثیرگذار باشد. به این خاطر علاوه بر اینکه شما با یک فرد ازدواج کردهاید، ممکن است او یک خانواده وسیع و پر جمعیتی هم داشته باشد که بعدها شما این تأثیر را در زندگی شخصی خود ببینید. وقتی افرادی همچون مادر شوهر، خواهر شوهر و جاری در زندگی شما دخالت میکنند، ابتدا باید ببینید خود شما به عنوان عروس آن خانواده چقدر و تا چه حد، اجازه دخالت کردن را به آنها دادهاید. به چه میزان اجازه دادهاید که آنان وارد حریم شخصی شما شوند. مورد بعد این است که ببینیم ارتباط عاطفی خود ما با همسرمان به چه شکل است.
تعریف چارچوب برای حریم شخصی
جان کلام اینکه شما به هیچ عنوان نمیتوانید ارتباط خود را با خانواده همسرتان قطع کنید. چراکه هر طور شده همسر شما نزد خانوادهاش خواهد رفت و نمیتواند آنها را کنار بگذارد. در نتیجه اگر اقدام به این کار کنیم، پس از مدتی تنها کسی که از این جمع طرد میشود، خود ما هستیم. مطالعات نشان میدهد بهترین راهکار این است که هم تعأمل و اصول و موازین ارتباطیمان را با اعضای خانواده همسر خود حفظ کنیم و هم برای حریم شخصی و زندگی خصوصی خود چارچوب و اصولی را تنظیم و تعریف کنیم تا دیگران به خود اجازه ندهند به هر طریق ممکن به زندگی زناشویی ما سرک کشیده و برای مسائل مربوط به زندگی مشترک ما تعیین تکلیف کنند.
منبع: روزنامه جوان