تابناک جوان : داشتن مهارتهای ارتباطی قدرتمند در هر مرحلهای از زندگی به شما کمک فراوانی خواهد کرد. این مساله در محل کار نمود بیشتری دارد. من شخصا با چندین فرد توانمند که به معنای واقعی استاد مهارتهای ارتباطی بودند، کار کرده ام.
چند تایی از دوستان من سخنوران شگفت انگیزی بودند که میتوانستند شروع به تعریف کردن داستانی بکنند و تمام افراد درون اتاق را درگیر آن داستان بکنند. ما هم که آنجا بودیم در حالی که به آرامی از آنجا دور میشدیم، احساس الهام بخشی وجود ما را فرا گرفته بود و بی صبرانه مشتاق بودیم تا کمک کنیم و نتیجه اش را ببینیم. بقیه روسای من افرادی بسیار ماهر در نشان دادن مسیر واضح به ما و تفهیم انتظاری که از ما به عنوان کارمند داشتند، بودند.
من دقیقا میدانستم چه انتظاری از من میرود و چگونه به اهدافم دست پیدا کنم. این اساس نقش پرانرژی و پر طراوتی بود که من به عهده داشتم. آنچه که من دریافتم این است که مهارتهای ارتباطی قدرتمند، برای عملکرد عالی ما در محل کار به طرز باورنکردنی مفید و گاهی حیاتی است. در اینجا نگاهی میاندازیم به این که چگونه مهارتهای ارتباطی خود را برای موفقیت در محل کار بهبود ببخشیم. لطفا در ادامه با ما همراه باشید.
چگونه بهبود مهارتهای ارتباطی به موفقیت شما کمک میکند
بهبود مهارتهای ارتباطی راه رسیدن به موفقیت را از روشهای مختلفی هموار میکنند. بیاید نگاهی به برخی از آنها بیندازیم.
خلق یک تجربه مثبت
در اینجا ۲ مثال از این که چگونه بهبود مهارتهای ارتباطی به خلق تجربه مثبت کمک میکند را ذکر کرده ام. در ادامه با ما همراه باشید.
وقتی برای اولین بار به شهری که اکنون در آن زندگی میکنم آمدم، شروع به جستجوی کار کردم. با توجه به مصاحبهای که قبلا به صورت اینترنتی انجام داده بودم، به آدرسی که به من گفته شده بود رفتم. با رسیدن به محل آدرس مورد نظر، برای پیدا کردن جای دقیق آن مکان چند دقیقهای در آن حوالی مشغول رانندگی شدم.
بعد از ۱۵ دقیقه گشتن و جستجو بالاخره آدرس محل را پیدا کردم و آماده رفتن به محل مصاحبه شدم. آنچه فهمیدم این بود که آدرس محل در انتهای یک کوچه بود که هیچ تابلویی از شرکت مورد نظر جلوی در نبود و تنها یک شماره پلاک بالای در موجود بود. آن شخصی که چنین آدرس غیر دقیقی به من داد، یک تجربه بد را برای من رقم زد.
اگر آنها در ارتباط با من مسیر دقیق تری را تشریح کرده بودند، مسلما تجربه من بسیار بهتر از این میبود. در عوض تمام تجربه من بسیار بد آغاز شد و کل ملاقاتم را تحت تاثیر قرار داد. به عنوان کارآموز، اغلب در تنهایی هایم، با آن کسی که قرار بود مصاحبه کاری انجام بدهم، حرف میزدم و اطلاعاتی درباره خودم به او میدادم. برای تمرین این کار همچنین تصویری از کل شرکت، گروهی که قرار است به آنها بپیوندم و این که چگونه نقش آنها بر روی شرکت تاثیر میگذارد در ذهنم ساخته بودم.
بارها و بارها مصاحبه گرها به من گفته بودند تصویری که من از یک شرکت و نقش خودم در آن شرکت در ذهن داشتم، واضحترین تصویری است که کسی برای آنها تشریح کرده است. وقتی من به طور واضح با آنها حرف میزدم، آنها تجربه مثبتی داشتند. حتی وقتی که آن جایگاه به درد من نمیخورد، باز هم آنها میخواستند به خاطر آن تجربه مثبت در جلسه مصاحبه کاری با من در تماس باشند.
«یادتان باشد که مهارتهای ارتباطی قدرتمند در هر تعاملی که با بقیه دارید، تجربهای مثبت بر جای میگذارد.»
کمک به مهارتهای رهبری کردن
توانایی رهبری دیگران به تنهایی یک مهارت مخصوص است. مربی بودن و راهنمایی کردن دیگران به سمت موفقیت بزرگترین نشانه رهبران بزرگ است. یکی دیگر از ابعاد شخصیتی رهبران موثر توانایی ارتباط برقرار کردن منطقی با دیگران است.
همان گونه که در بالا گفته شد، داشتن رهبری که به طور واضح و ساده بتواند ماموریت شرکت و مسیری که قرار است به آن سمت برود را تشریح کند، نقش زیادی در تعیین او به عنوان کاپیتان کشتی خواهد داشت که بقیه میخواهند سوار آن بشوند. دقیقا مثل این میماند که بگویی «اینجا مقصد ماست و قرار است این گونه به آن مقصد برسیم»، به گونهای که برای همه کسانی که میخواهند سوار عرشه شوند گویا باشد.
دیگر مولفه حیاتی کمک همه سازمان برای به حرکت در آوردن کشتی در مسیر صحیح این است که هر کسی دقیقا بداند نقش او در این مسیر چیست. چگونه قرار است شما به حرکت صحیح این کشتی در مسیر کمک کنید به گونهای که کاملا مطابق با خواستههای رهبر سازمان باشد؟
اگر شما مدیر یا رئیسی دارید که به شما نشان میدهد که چه چیزی نه تنها شما را به موفقیت میرساند، بلکه چگونه عملکرد شما کمک میکند تا شرکت نیز موفق شود، شما یک برنده ذاتی در تیمتان دارید. یک رئیس با بالاترین مهارتهای ارتباطی!
ساختن تیمهای بهتر
همه ما به گونهای در یک تیم در حال کار کردن هستیم. اگر شما مهارتهای ارتباطی قدرتمندی داشته باشید، به شما کمک میکند تیمهای بهتری بسازید. این یک حقیقت است؛ میخواهد یک شرکت فناوری اطلاعات با ۱۰۰ برنامه نویس زیر دست شما باشد، یا کسب و کار خودتان باشد و شما دائما با مشتریان و فروشندگان ارتباط داشته باشید.
وقتی شما این مهارتهای ارتباطی را در تعامل با آنها نشان میدهید، در حال ساختن تیم بهتری هستید. حالا بیایید به سراغ این برویم که این مهارتهای ارتباطی چگونه قرار است، به شما کمک کند که مسیر موفقیت شما هموارتر بشود.
چگونه مهارتهای ارتباطی را برای موفقیت در محل کار بهبود ببخشیم؟
نکات، ترفندها و تکنیکهای فراوانی برای بهبود مهارتهای ارتباطی وجود دارد. من نمیخواهم شما را در انبوهی از اطلاعات غرق کنم، پس بیایید بر روی مسایلی تمرکز کنیم که بیشترین سود را برای سرمایه گذاری شما بر میگردانند.
آگاهی از بیشتر این نکات بسیار آسان است، اما زمان و تلاش زیادی برای اجرایی کردن آنها نیاز است.
۱. گوش دادن
آیا تا به حال مثل شما دو گوش دارید و یک دهان را شنیده اید؟ خب دلیلش را بدانید:
یک شنونده خوب بودن نیمی از معادله یک تعامل گر خوب است. افرادی که این توانایی را دارند که واقعا به کسی گوش بدهند، میتوانند جواب با معنایی به سوالات آن شخص بدهند. اگر شما نمیخواهید وقت بگذارید و قشنگ به حرفهای کسی گوش بدهید، پس شما دارید به خودتان، آن شخص و به کل بخش خود آسیب میزنید.
آیا افرادی را میشناسید که هنوز صحبت شما تمام نشده شروع به صحبت کردن میکنند؟ مثل آن شخص نباشید. آنها حداقل به نیمی از حرفهایی که گفته شده توجهی نداشته اند؛ بنابراین کلماتی که از دهان آنها خارج میشود، قرار است فقط مربوط به بخشی از آنچه گفته شد باشد.
به حرفهای طرف مقابل کاملا گوش بدهید و با هر از چندی سکوت کردن نیز مشکلی نداشته باشید. بیش و قبل از هر چیز بر روی مهارت گوش دادن خود کار کنید.
۲. مخاطب خود را بشناسید
شناخت مخاطب نیز یکی دیگر از اجزای حیاتی مهارتهای ارتباطی قدرتمند با دیگران است. روشی که شما با مدیر خود تعامل دارید باید از روشی که با فرزند خود ارتباط میکنید، تفاوت داشته باشد. منظور من این نیست که در برخورد با هر شخصی نقش متفاوتی را بازی کنید. اصلا این گونه نیست.
خوب است که از این منظر به قضیه نگاه کنید:
تصور کنید همان کلمات و همان زبان بدنی که با آن با همسرتان تعامل میکنید، به همان صورت با مدیرتان رفتار کنید. اکنون این موضوع برایتان واضحتر نشد؟! شما میخواهید مطمنن شوید که نوعی از ارتباط را استفاده کنید که با موقعیت مخاطب شما ارتباط داشته باشد.
۳. سخن را کوتاه کنید
من با یکی از طرفهای تجاری شرکت ۳ بار در سال، ناهار میخوریم. الان چندین سال است که با هم درباره تجارت شخصی صحبت میکنیم. این شخص یکی از افرادی است که به سادگی دیگران را با کلمات زیاد غرق میکند. بعضی وقتها که از او سوالی میپرسم، مثل بهمنی که از کوه پایین میآید زیر کلماتش غرق میشوم؛ به گونهای که بیشتر از قبل گیج میشوم. نیاز به گفتن نیست که چرا نتوانسته ایم با هم تجارت شخصی خودمان را راه بیاندازیم.
مثل شریک تجاری من در هنگام ناهار نباشید. هدف صحبت کردن یا ارتباط داشتن با همدیگر، اشتراک گذاشتن اطلاعات واقعی است. هدف ما گیج کردن کسی نیست، هدف این است که وضوح هدف را در هر شرایطی حفظ کنیم.
چیزی را که باید بیان کنید، به مختصرترین شکل ممکن بیان کنید. این به این معنی نیست که گفتگوی جالبی درباره هوا یا مسابقه فوتبال عصر نداشته باشید. نکته اینجاست که با کلمات چنان یورش و حملهای به طرف مقابل نکنید که وقتی از پیش شما میرود، ذهنش بعد صحبت با شما بیشتر از قبل درگیر باشد.
۴. ارتباط بیش از حد
منظور من از ارتباط بیش از حد این است که مطمئن شوید که فرد مقابل، اهمیت آن بخشی که شما با وی به اشتراک میگذارید را درک کرده است. این کار میتواند به سادگی، ولی موثر انجام شود. یک مثال خوب این است که بیشتر کمپانیهای بزرگ در فصل پاییز از کارمندان درباره تجدید نظر در قراردادشان پرس و جو میکنند. شرکتی که من برایش کار میکردم این کار را بین اول تا پانزدهم مهر ماه انجام میداد. بخش پرداخت حقوق با تمام کارمندان قبل از یکم مهرماه تماس میگرفت و به آنها تاریخ ثبت نام را یادآوری میکرد. همچنین یک تلفن و یک ایمیل به آنها میدادند تا اگر سوالی داشتند، با آن بخش تماس بگیرند.
۲ هفته بعد، همه ما یک ایمیل پشتیبان دریافت میکردیم که همان اطلاعات را دوباره یادآوری میکرد. سومین ارتباط، درست یک هفته قبل از این اتفاق با ما برقرار میشد و بار دیگر ۱ روز قبل از آغاز این ثبت نام به ما یادآوری میشد. در نهایت ما ۲ ایمیل دیگر در طول مدت ثبت نام دریافت میکردیم که به ما یادآوری میکرد که ثبت نام در چه تاریخی تمام میشود. هیچ اطلاعات خاصی رد و بدل نمیشد، بلکه بیشتر یک یادآوری بود. این یک ارتباط بیش از حد، ولی موثر است.
۵. زبان بدن
زبان بدن آخرین رکن اساسی بهبود مهارتهای ارتباطی برای موفقیت در محل کار است. این چیزی است که بیشتر ما قبلا درباره آن شنیده ایم، اما یادآوری کردن قطعا ضرری ندارد. وقتی من با شخصی که با او راحت هستم ملاقات میکنم، تمایل دارم در صندلی خود فرو بروم و دست به سینه بنشینم. وقتی که یک باره متوجه میشوم به این صورت نشسته ام، صاف مینشینم و دست هایم را کنار بدنم میبرم. من به یاد میآورم که دست به سینه نشستن بارها به عنوان نمادی از مخالفت و تضاد تعبیر شده است.
در کل بهترین قانون در محل کار این است که تا میتوانید زبان بدن تان به سمت باز بودن متمایل باشد. این یعنی این که طرز ایستادن شما آرامش را منتقل کند، دست به سینه نایستید و وقتی با شخصی صحبت میکنید مستقیم به چشمهای او نگاه کنید.
وقتی در مقابل دیگران صحبت میکنید، کاملا سرپا بایستید و با صدای رسا صحبت کنید. این امر، وجود اعتماد به نفس در شما را به مخاطب منتقل میکند.
نتیجه گیری
داشتن مهارتهای ارتباطی قدرتمند در بسیاری از سطوح زندگی شما به کمک شما خواهد آمد، مخصوصا در محل کار. ارتباطات خوب، کمک میکند تیمهای بهتری بسازید، همچنین برای کسانی که با آنان ارتباط برقرار میکنید، تجربیات مثبتی رقم بزنید. یادتان باشد که بهبود مهارتهای ارتباطی برای رهبری حیاتی است.
تاکتیکها و تکنیکهای بی شماری برای بهبود این مهارت وجود دارد. در اینجا ما بر شمردیم که چگونه این مهارت را برای موفقیت در محل کار بهبود بدهیم. اکنون بروید و برای موفقیت در محل کار خود روی مهارتهای ارتباطی تان کار کنید.
منبع: lifehack