۱۸ آبان ۱۴۰۰ - ۱۵:۲۰

شگردهای رسانه‌ای در علوم شناختی/حرکت کیبوردی

در این تکنیک اجزا برای تحت تاثیر قرار دادن ذهن مخاطب چه در کف تکنیک ها چه در سقف تکنیک ها، حتما باید از یک منطقی پیروی کنند، حالا شاید آن منطق و یا آن نظم دارای اصول نباشد ، اما فرمتش قابل احصاء است.
کد خبر: ۴۶۶۵۷
تعداد نظرات: ۲ نظر
رسانه
برای بعضی ها، سخت ترین کار دنیا است، وقتی که می خواهد تایپ کنید و ناگهان از زبانی به زبان دیگر بروید. خصلت جالب تایپ کردن همین است. ظاهرا واژه ها و علائم و کلمات خارجی در کنار هم جور در نمی آید اما در نهایت یک متن منسجم داریم. این شیوه در رسانه هم استفاده می شود و به شگرد ”حرکت کیبوردی“ معروف است.
هر بهانه ای پیدا می کنند که بگویند ایرانی خوشبخت نیست. گاهی هم سراغ آب و برق می روند. گاهی از تفریحات می گویند. گاهی به سیاست و اقتصاد ورود می کنند تا همین معنا را در ذهن ایجاد کنند. همه خبرهایی که ظاهرا به هم ربطی ندارند در رسانه های بیگانه در نهایت یک متن زیبا را می سازند که به خوبی تایپ شده است و آن هم اینکه جمهوری اسلامی باید برود.
علیرضا داودی کارشناس‌ ارشد رسانه و علوم شناختی ضمن تشریح کارکرد رسانه‌ های فارسی زبان بیگانه درخصوص تکنیک ”حرکت کیبوردی“ گفت: در این تکنیک اجزا برای تحت تاثیر قرار دادن ذهن مخاطب چه در کف تکنیک ها چه در سقف تکنیک ها، حتما باید از یک منطقی پیروی کنند، حالا شاید آن منطق و یا آن نظم در نزد من دارای یک اصول نباشد و یا با اصولی که من تعریف کرده ام قابل انطباق نباشد، اما فرمتش قابل احصاء است. بنا بر این وقتی صحبت از حرکت کیبوردی می شود ، عملا از یک نظمی صحبت می کنند که در هر محیطی دارای یک منطق عملیاتی می شود.
کارشناس‌ ارشد رسانه و علوم شناختی گفت: منطق های عملیاتی متفاوت، زمانی می تواند تبدیل به چند زبانی ، چند فهمی ، چند منطقی ، چند بعدی و چند گونه‌گی در حوزه عملیات بشوند که روی هم سوار و متمرکز می شوند.
داودی گفت: شما در حال تایپ یک مطلب هستید ، یک نظمی در استفاده از کلیدهای کیبورد دارید ( فارسی) همان لحظه می خواهید یک عبارتی انگلیسی را تایپ کنید، شیفت می کنید، از یک نظم دیگری تبعیت می کنید، همان لحظه می خواهید چینی تایپ کنید، سویچ می کنید، از یک نظم دیگری استفاده می کنید، درست است که اینها از منطق های متفاوت تبعیت می کنند اما در مجموع یک نظم واحدی را ایجاد می کنند که از یک مسیری منتج گردیده است و اصطلاحا مسیر تایپ متن نامیده می شود.
کارشناس‌ ارشد رسانه و علوم شناختی ادامه داد پس این حرکت کیبوردی یعنی همه ی اجزاء یک اتفاق را شما باید بتوانید بواسطه احساسات ، دانش ، تجربه ، منش ، روش و بینش خود ، به یک نظمی برسانید ، از هر کلید در یک جا استفاده کنید و در مجموع یک مسیر طراحی شده را به واسطه آن تامین کنید. رسانه های معاند معمولا از این موضوع درکجا استفاده می کنند ؟ آنجاییکه می خواهند از محیط های مختلف ، مسئله واحد استخراج کنند.
کارشناس‌ ارشد رسانه و علوم شناختی افزود: این طور نشان می دهند که ایرانی ها بدبخت هستند ، همین ایرانی بدبخت را نشان می دهند که پناهنده م یشود و در فلان کشور تابعیت می گیرد و به عنوان ورزشکار در تیم ورزشی در مسابقات شرکت می کند. یا همین ایرانی بدبخت را نشان می دهند که پناهنده می شود و در فلان کشور در رستوران نظافت می کند و توسط اتباع کشورهای دیگر مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرد و یا به گونه ای دیگر یک افغان در حال کار در ایران ، با یک زن ایرانی ازدواج می کند و در کابل زندگی می کند. وقتی می خواهند ایرانی را بدبخت نشان بدهند از اجزای مختلف، براساس یک نظمی که خودشان طراحی کرده اند استفاده می کنند.
داودی گفت: هرجا یک نوعی کیبورد دارند ( عربی ، انگلیسی ، چینی ، فارسی ) اما همه موارد در مجموع می شود یک متن که در ذهن مخاطب شکل می گیرد، این را تکنیک ” حرکت کیبوردی “ می نامند.
کارشناس‌ ارشد رسانه و علوم شناختی ادامه داد اثر حرکت کیبوردی کجاست ؟ کیبورد را که در حال تایپ هستید قبل از اینکه اثر مکتوب به تصویر در مانیتور پدیدار گردد دو اثر قبل آن وجود دارد یکی اثر لامسه و دوم اثر صدا، برای همین در حوزه حرکت کیبوردی ، حتما جامعه باید سوژه ها را لمس کند و حتما باید این سوژه ها دارای صدا باشند. سوژه پنهان فایده ندارد و مخاطب باید بتواند با گوشت و پوست و خون ، چشم و ذهن ، این مطلب را درک کرده باشد.
کارشناس‌ ارشد رسانه و علوم شناختی ادامه داد مثلا کمبود باد در لاستیک ماشین مشهود است یا کمبود بنزین در باک ؟ بنزین تمام بشود ماشین خاموش می شود اما لاستیک هم حس لامسه دارد ، هم صدا دارد و هم در حرکت خودرو اثر وضعی ایجاد می کند، بنابراین هر دو خطرناک است.
داودی گفت: سهمیه بندی بنزین ، این حرکت کیبوردی است، جامعه با پوست و گوشت و خونش درک می کند، صدا ، لمس موضوع و اثر وضعی آن را هم می بیند، وقتی بنزین گران شد ، در حرکت کیبوردی اثر وضعی را جای می گذارد که مسئول مربوطه با مردم صحبت نمی کنند و جامعه را با این شرایط آماده نکرده اند و اعلام می کنند که من هم از تغییرات قیمت بی اطلاع بودم و صبح متوجه شدم بنزین گران شده و در نهایت بازخورد آن، واکنش مردم در موضوع بنزین رقم می خورد.
شگردهای رسانه ‌های بیگانه برای تغییر ذهن مخاطب فارسی زبان هر روز بیشتر می ‌شود، شناختن و درک این جنگ شناختی قسمتی از سواد رسانه‌ای مورد نیاز امروز ایران‌مان است. بنابراین رسانه ‌ها تلاش می کنند مطابق اهدافی که دارند در این فرآیند دخالت کنند. ایجاد، تغییر یا تقویت باورها، از کارکردهای رسانه ها در همراه سازی مخاطبان است.

بیشتر بخوانید
 
منبع : فارس
 
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
سهیل
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۸
درست متوجه نشدم ، یعنی پناهندگی روزانه ورزشکارانی که موفق به خروج از ایران شدند ، درآمد سرانه نازل و عدم توانایی مردم در تامین مایحتاج اولیه ، تفاوت زیاد بین ایران و کشورهای منطقه و بسیاری از این گونه موارد همگی باید انکار شوند و فی المثل من که این چیزها را می نویسم جزو حرکت کیبوردی دشمن محسوب می شوم ؟
ناشناس
|
Malaysia
|
۱۸:۱۸ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۹
من نمی دانم این توضیحات مغلق قراره که به کی کمک کنه؟ به پیشرفت علوم ارتباطات، به سیاستگذاران و به عموم مردم؟ گاهی ما علومی داریم که ظاهرا به درد هیچی نمی خورند جز پیشبرد و پیشرفت خود همان علوم! یعنی علم (یا برخی مفاهیم و اصطلاحات از بعضی علوم) لغو و عبث و بیهوده.
از اول تا آخر حتی نتونسته یک مفهوم را بدرستی تعریف کنه، چه برسه که بخواد از اون مفهوم استفاده کنه و به واقعیات موجود نسبتش بده و بعد روی آن، قیاس و استدلال کنه.
کلا و کاملا نامفهوم بود. شاید بخشیش بخاطر تاثیر ترجمه است. اصل مفاهیم به زبان خارجی (انگلیسی، احتمالا) است و بعد ترجمه تحت اللفظی می شه و آخر هم اینطور بیمعنی از آب در می آد. مانند خیلی از ترجمه های تحت اللفظی دیگر (مانند متون درباره علوم کامپیوتر و اصطلاحات ترجمه لفظ به لفظش). یاد گزارشگرها ورزشی می افتیم.. توپو مال خودش کرد!! (احتمالا بعدا قرار بره بفروشدش! بجای اینکه بگه به توپ - مثلا - مسلط شد)
درهرصورت من فکر می کنم اگر بجای آنکه روی این اصطلاحات "اصطلاحاٌ علوم ارتباطات" اینقدر تمرکز می کرد، روی اثر روانی که رسانه های فارسی زبان خارجی روی مخاطبین ایرانی می گذارند، مانند تشدید ترس، اضطراب و بخصوص ایجاد ناامیدی و حسی بی ارزشی، خیلی بهتر می توانست مسئله موردبحثش را توضیح دهد.
بله مشکلاتی در داخل کشور هست، اما چرا باید بجای دادن روحیه مثبت برای حلشان (هرچقدر هم که مشکل و لاینحل باشند و یا بنظربرسند) باید احساس ترس و اضطراب و بخصوص ناامیدی و بدبختی و بی ارزشی کنیم و چرا این رسانه ها اینقدر اصراردارند بجای آنکه صرفا اخبار و حتی تحلیلهای خودشان را بیان کنند، این احساسات منفی را - مکررا - القا کنند.
تو ارزش نداری، پس نیستی، یعنی نباید باشی؛ اما درواقع، هستی (همانطورکه الان زنده ای و هستی)! یعنی صرفا وجود داری تا بی ارزش باشی و کسی (خارجیها) نبیندت و به فکرت هم (دولت ایران) نباشند... یعنی در کل: من بی ارزشم، پس هستم!!!
اینگونه نظرات را در اکثر کامنتهایی که می گذارند هم بوضوح می توانید بینید. دیگه مسئله این نیست که ما چقدر بدبختیم، مسئله این شده، که آنقدر بی ارزشیم که کسی (دولت و مسئولین و جهان خارج) اصلا ما را نمی بیند. بدبختر ازآنیم که دیده شویم...
گزارش خطا
تازه ها