۲۷ مهر ۱۴۰۰ - ۰۱:۵۰

ماجرای عبور فانتوم ایرانی از روی ناوآمریکایی

پس از رهبر انقلاب و تیمسار صیاد شیرازی، تیمسار روح‌الدین ابوطالبی سومین‌نفری بود که از این‌ دستور خبردار می‌شد؛ عبور هواپیمای فانتوم ایرانی با سرعت صوت از روی ناو هواپیمابر آمریکا!
کد خبر: ۴۵۸۵۶
تعداد نظرات: ۲ نظر

فانتوم ایرانی در آسمان

مهر نوشت: هفتمین‌قسمت از پرونده «پهلوان محمود اسکندری؛ قهرمانی که باید از نو شناخت» ادامه میزگردی است که با دوتن از همرزمان این خلبان جنگ یعنی اسماعیل امیدی و روح‌الدین ابوطالبی داشتیم. اولین‌قسمت.
در ادامه، مشروح دومین‌قسمت از میزگرد یادبود محمود اسکندری با حضور تیمسار اسماعیل امیدی و تیمسار روح‌الدین ابوطالبی را می‌خوانیم؛
* آقای امیدی، شما با F۵، هم لو لِول می‌رفتید؟
ابوطالبی: (می‌خندد) F۵ که از اف‌فور راحت‌تر است. بچه‌ها همه لو لول می‌رفتند؛ هر که بمباران می‌کرد.
* در F۱۴ که فکر نمی‌کنم لو لول رفته باشید…نه؟
ابوطالبی: چرا؟ مواقعی پیش می‌آمد که لو لول برویم.
* شما که رهگیر بودید. همیشه باید بالا بوده باشید!
ابوطالبی: (می‌خندد) نه. من ۱۰ پایی آب هم پریده‌ام.
امیدی: نه. (F۱۴‌ها هم) می‌رفتند.
ابوطالبی: می‌رفتیم درگیر می‌شدیم، اما برای این‌که رادار آن‌طرف ما را نگیرد، پایین می‌رفتیم. مثلاً در شب با ۲ هزار پا ارتفاع می‌رفتیم که برای شب ارتفاع بالایی نیست. می‌شود حدود ۷۰۰ متر [به امیدی]هان؟
امیدی: بله. تقسیم بر سه‌اش کنید!
ابوطالبی: ۷۰۰ متر، شب، سوپرسونیک روی دریا؛ ارتفاع پایینی است. ولی خدا می‌داند من در مِه، ۵۰ پا هم پریده‌ام؛ که پایین‌تر از آن، ممکن است آلتی‌تی‌یو اِرور بدهد. همایون حکمتی را که زده بودند، من در ارتفاع پایین تا نزدیک مرز عربستان رفتم. حکمتی را F۱۵‌های عربستان زدند. یک‌بار هم در شب یک‌هواپیمای عراقی را زدم که با همکاری ناو هواپیمابر آمریکا پرواز می‌کرد. من ۳۰۰ پا ارتفاع داشتم، او ۷۰۰ پا. می‌آمدند بالای ناو‌های آمریکا و آمریکایی‌ها هم به آن‌ها سیگنال می‌دادند.

* چه هواپیمایی بود که آن را زدید؟

ابوطالبی: نوعش را تشخیص ندادم. شب بود. فقط می‌شد آتش انفجارش را دید. عراقی‌ها برای این‌که گم نشوند و مسیر را پیدا کنند، از ناو‌های آمریکا کمک می‌گرفتند. ما هم یک‌بار پیش از انقلاب در مانور مشترک میدلینگ، با ۱۲ هواپیما رفتیم وسط دریای عمان. آمریکایی‌ها گفتند برای این‌که کمتر اذیت شوید و زودتر ناو را پیدا کنید، به شما سیگنال تَکَن (Tacan) می‌دهیم. ما هم تکن را بستیم. آمریکایی‌های ناکِس گفته بودند روی شماره ۲۵ ببندیم. در ایران سیگنال ۲۵ تکن نداریم. رفتیم تا رسیدیم به صفر، دیدیم زیر پایمان هیچ‌چیزی نیست. نگو این دستگاه تکن را داخل آب انداخته بودند. ناگهان یکی از بچه‌ها گفت «از آن‌طرف سیگنال دارم.» ۱۲ فانتوم ایرانی بودیم. گردش کردیم و ناگهان دیدیم F۱۴‌های آمریکایی دارند از این‌طرف‌وآن‌طرفمان می‌آیند. همه قاطی همدیگر شدیم. آن موقع هنوز F۱۴ به ایران نیامده بود.
امیدی: اگر یادت باشد، نمی‌شد به ۶۰ مایلی ناو نزدیک شد. از معدودکسانی که توانستند نزدیک ناو شوند، یکی سروان ابراهیم رسول‌زاده بود که من کابین عقبش بودم. تا ۲۵ مایلی‌اش رفت که ناو گفت پیک‌آپ و شات. دان‌ات کردیم. همه هواپیما‌ها را نرسیده به ۴۰ مایلی پیک‌آپ می‌کردند. باید این‌قدر پایین می‌رفتیم تا رادار ما را نبیند.

ماجرای عبور فانتوم ایرانی از روی ناوآمریکایی

ابوطالبی: صیاد شیرازی آمد و گفت آقای ابوطالبی «می‌خواهم دستوری را به شما ابلاغ کنم.» گفتم «بفرمائید تیمسار! چه دستوری؟» گفت «شما نفر سومی هستی که از این دستور مطلع می‌شوی.» یعنی مستقیم آقای خامنه‌ای به او گفته بود و او هم به‌عنوان نفر دوم آمده بود به من که نفر سوم بودم دستور را ابلاغ کندیک‌بار هم وقتی فرمانده پایگاه بوشهر بودم، خدا رحمت کند صیاد شیرازی را، آمد و در دفترم نشست و گفت آقای ابوطالبی «می‌خواهم دستوری را به شما ابلاغ کنم.» گفتم «بفرمائید تیمسار! چه دستوری؟» گفت «شما نفر سومی هستی که از این دستور مطلع می‌شوی.» یعنی مستقیم آقای خامنه‌ای به او گفته بود و او هم به‌عنوان نفر دوم آمده بود به من که نفر سوم بودم دستور را ابلاغ کند. به من گفت «یک‌هواپیما زین کنید و از روی سطح ناو هواپیمابر آمریکا با سرعت صوت عبور کنید.»
* این ماجرا برای بعد جنگ است؟
ابوطالبی: بله. قرار هم نبود از سلاح یا بمب استفاده کنیم.
* با F۱۴؟ خودتان؟
ابوطالبی: نه. نگفت با F۱۴. با اف‌فور باید می‌رفتیم. چون هواپیمای خوب برای این کار، اف‌فور است. هواپیمای F۱۴، اینترسِپتور (Interceptor) [رهگیر]است. برای این عملیات مزینی ندارد. البته می‌تواند با سرعت زیاد برود، ولی فرقی با اف‌فور ندارد. جز این‌که اف‌فور کوچک‌تر است و دیرتر در رادار دیده می‌شود.
* من فکر می‌کردم F۱۴ قدرت مانور بیشتری نسبت به F۴ دارد و فانتوم، سنگین‌تر از تامکت است.
ابوطالبی: بله. قدرت مانورش خیلی بیشتر از اف‌فور است؛ در یک‌گردش اف‌فور را می‌گیرد. اما اف‌فور جُسّه کوچک‌تری دارد و از دور، دیرتر در رادار دیده می‌شود. یعنی رادار F۱۴ را زودتر می‌گیرد.
امیدی: سطح مقطع F۱۴ بیشتر است. به‌خاطر همین راحت‌تر توسط رادار دیده می‌شود.
ابوطالبی: در هرصورت صیاد شیرازی دستور را ابلاغ کرد. گفتم الان یک‌اف‌فور برمی‌دارم و می‌روم. من آن موقع، هم با اف‌فور می‌پریدم هم F۱۴. گفت «خودت می‌خواهی بروی؟» گفتم «بله دیگر!» گفت «نه بابا می‌زنن‌ات! مساله سیاسی و پیچیده می‌شود. یک‌خلبان معمولی بفرست!» گفتم باشد، ان‌شاالله که او را نمی‌زنند. (مجید) علیدادی را صدا کردم.
امیدی: [می‌خندد]چه کسی را هم...
ابوطالبی: جاسم صدایش می‌کردم. همیشه پیشنهاد پرواز داشت.
امیدی: بله. همیشه می‌گفت «من!»
ابوطالبی: در دوران فرماندهی‌ام، در نبرد در منطقه فاو، روزی ۶۰ بمباران را با بچه‌های خلبان منیج (مدیریت) می‌کردم؛ بدون این‌که یک‌کلمه در رادیو کلیک کنند. می‌رفتند بمباران می‌کردند و برمی‌گشتند.
امیدی: بدون یک‌کلمه حرف!
ابوطالبی: روی باند چراغ می‌دادیم و وقت برگشتن‌شان از فاصله دوسه‌مایلی چراغ سبز فرود را می‌دیدند. چراغ را می‌گرفتیم روی صورت خلبان که بیاید بنشیند. اصلاً حرف نمی‌زدیم.
امیدی: همه این کار‌ها به این خاطر بود که شنود می‌شدیم. خیلی‌راحت شنود می‌کردند، خیلی راحت!
ابوطالبی: ما هم شنود می‌کردیم؛ منتهی ایرادمان این بود که شنودمان با راداری که خلبان را هدایت می‌کرد، هماهنگ نبود. مثلاً حاتم‌بیگی...
امیدی: در هواپیمای خفاش...
ابوطالبی: خبر می‌داد که اف‌فورمان در خطر است. دارند می‌آیند او را بزنند. اما ما با رادار تماس نداشتیم که این خبر را به خلبان اف‌فور بدهد و مثلاً بگوید به چپ یا راست بگردد و فرار کند. این مساله به سیستمی بالاتر از پایگاه نیاز داشت. باید از عملیات نیروی هوایی برای آن اقدام می‌شد.
گفتم «مجید از روی ناو که رد شدی، تا ۸ مایل ۱۰ مایل مستقیم برو! اصلاً هواپیما را کج نکن، چون تو را می‌زنند. ناوچه‌های اطرافش می‌زندنت!» می‌دانید که اطراف ناو، هفت‌هشت ناوچه هست که موشک‌انداز هستند و نمی‌گذارند کسی وارد رینگ و محدوده آن ناو بشود. اگر شما وارد آن محدوده بشوید، یعنی ناو را زده‌اید. این اف‌فوری که من فرستادم، اگر ۸ بمب ۲۵۰ پوندی داشت و آن‌ها را در سینه ناو رها کرده بود، کمر آن ناو را می‌شکستامیدی: بله. نیاز به ستاد تاکتیکی داشتیم که متاسفانه ابتدای انقلاب آن را منحل کردند. قلب نیروی هوایی، زمینی، دریایی و حتی ژاندارمری، همه دست ستاد تاکتیکی بود. زمانی که ستاد تاکتیکی را منحل کردند، قلب ارتش و نیرو‌های مسلح از هم پاشید.
ابوطالبی: بله. یعنی آن نوار متصل‌کننده، قیچی شد.
امیدی: و هماهنگی‌ها از بین رفت.
* نهاد یا اُرگانی را جایگزین‌اش نکردند؟
امیدی: در فکر این مساله نبودند. یک‌عده که اصلاً در پی انحلال ارتش بودند.
ابوطالبی: هد (سر) نیرو هوایی را قیچی کردند. از درجه سرهنگ‌تمام به بالا همه را حذف کردند. در این ستاد تاکتیکی حداقل ۲۰ سرتیپ و سرلشگر بود. فرمانده‌اش سپهبد و نفر دوم نیروهوایی بود.
امیدی: فرماندهان این ستاد، دوره‌های عالی جنگ دیده بودند. حداقل دو زبان از زبان‌های انگلیسی، آلمانی یا فرانسه را صحبت می‌کردند. اصلاً این‌طور نبود که فقط فارسی و انگلیسی بدانند. می‌خواهم بگویم ستاد تاکتیکی بچه‌بازی نبود.
ابوطالبی: به‌هرصورت، مجید علیدادی را فرستادم که با سرعت صوت از روی ناو هواپیمابر رد شد. چون می‌خواستم اطلاعات تاکتیکی‌ام را به او منتقل کنم، گفتم «مجید از روی ناو که رد شدی، تا ۸ مایل ۱۰ مایل مستقیم برو! اصلاً هواپیما را کج نکن، چون تو را می‌زنند. ناوچه‌های اطرافش می‌زندنت!» می‌دانید که اطراف ناو، هفت‌هشت ناوچه هست که موشک‌انداز هستند و نمی‌گذارند کسی وارد رینگ و محدوده آن ناو بشود. اگر شما وارد آن محدوده بشوید، یعنی ناو را زده‌اید. این اف‌فوری که من فرستادم، اگر ۸ بمب ۲۵۰ پوندی داشت و آن‌ها را در سینه ناو رها کرده بود، کمر آن ناو را می‌شکست. درهرصورت، رفت و ۱۰ مایلِ مستقیم را هم طی کرد. بعد طبق بریف قرار شد وقتی جزیره خارک را دید، به راست، به‌سمت باند پایگاه بوشهر بگردد تا در راستای فرود قرار بگیرد. چه خاطراتی! هر حرفی که می‌زنی، ۱۰ تا خاطره از کنارش می‌آید!
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۵۴ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۷
با هواپیماهای قدیمی از رده خارج امریکایی چه مانوری برا امریکا میدن!!!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۵۷ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۷
یه بار این متن رو بخونید، هر جمله ای از اون را دو بار تایپ کردند تا زیاد بشه.
گزارش خطا
تازه ها