از زمان ولیعهدی «عباس میرزا» ایرانیها دانسته بودند که بهرهمندی از دانش نوین رمز پیروزی است و از همان دوره گروههایی از جوانان بااستعداد را به اروپا میفرستادند برای یادگیری فنون و علوم و بیشاز همه فنون ساخت تجهیزات نظامی. آنموقع ساخت دانشگاهی برای آموزش عمومی علوم و فنون اصلا به ذهن کسی نمیرسید حتی شاهان قاجار. تا اینکه این ایده به ذهن «میرزا محمدتقی خان فراهانی» مشهور به «امیرکبیر» رسید و «ناصرالدین قاجار» را در نخستین سالهای سلطنتش متقاعد کرد که میتوان یک دانشگاه ساخت و کار که شروع شد نبوغ و استعداد ایرانی هم به میدان آمد. امیرکبیر خودش رفت محل دارالفنون را تعیین کرد و طراحی و نقشه ساختمان را سپرد به «میرزا رضا مهندس باشی تبریزی» و ساخت بنا را سپرد به «محمد تقی معمار باشی». حدود یک سال بعد و در سال ۱۲۳۰ شمسی بخشی از دارالفنون آماده شد و افتتاح شد و کلاسهای درس برپا شد و البته ساختوساز تا یک سال بعد هم ادامه داشت.
این هم گزارش روزنامه «وقایع اتفاقیه» از آغاز به کار دارالفنون: «مدرسه مبارکه دارالفنون، واقعه در ارک محروسه تهران... بر حسب امر فرمان مطاع افتتاح شد و از آن تاریخ علوم مستظرف و فنون مستحدث و صنایع مستغرب که حکمای اروپا اساس آنها را در ظرف چندین قرن برپا ساخته بودند در این تأسیس... انتشار همیگرفت و اشتهار همیپذیرفت».
امیرکبیر کجا بود؟!
نخستین دانشجویان دارالفنون در مجموع حدود ۳۰ نفر بودند و در ۷ رشته مهندسی، پزشکی، داروسازی، کانیشناسی (مواد معدنی)، پیادهنظام، سوارهنظام و توپخانه تحصیل میکردند. علوم طبیعی، ریاضی، جغرافیا، تاریخ و زبان فرانسوی هم بهقول امروزیها دروس عمومی همه رشتههای دارالفنون بودند. اولین معلمهای دارالفنون اتریشی بودند، چون امیرکبیر نمیخواست انگلیسی یا روس یا حتی فرانسوی باشند. وقتی هم که به تهران رسیدند کسی نرفت استقبالشان، چون امیرکبیر که آنان را دعوت کرده بود خودش دستگیر شده بود و چند روز بعد هم به قتل رسید.
«یاکوب ادوارد پولاک» که معلم پزشکی بود این واقعه را چنین ثبت کرده است: «ما در ۲۴ نوامبر ۱۸۵۱ به تهران وارد شدیم. پذیرایی سردی از ما کردند. کسی به پیشواز ما نیامد و اندکی پس از آن آگاه شدیم که در این میانه اوضاع دگرگون شدهاست و چند روز پیشاز ورود ما، در پی کارشکنیهای درباریان و بهویژه دسیسههای مادر شاه که از دشمنان سر سخت امیر نظام بود میرزا تقیخان از کار برکنار شده بود. اما همینکه امیر از ورود ما آگاه شد به میرزا داوودخان گفته بود این نَمساویهای بیچاره [اتریشیهای بیچاره]را من به ایران آوردهام. اگر سر کار بودم، اسباب آرامش آنها را فراهم میکردم، اما اکنون نگرانم به آنان خوش نگذرد. سعی کن کارشان رو به راه شود».
دارالفنون را ابتدا مدرسه نظامیه و مکتبخانه پادشاهی هم میخواندند و بودجهاش که سالی حدود ۸ هزار تومان بود از طریق دربار و خزانه سلطنتی تأمین میشد. شاگردانش هم فرزندان اعیان و اشراف دوره قاجار بودند و تا سالها از میان مردم عادی فقط افرادی که استعدادهای ویژه داشتند ممکن بود بتوانند به دارالفنون راهیابند. نخستین دوره علمآموزی در این دانشگاه نوین نیز ۷ سال طول کشید و وقتی محصلان امتحان نهایی دادند در مجموع ۸۵ نفر فارغالتحصیل شدند. تا ۴۰ سال بعد نیز حدود ۱۱۰۰ نفر فارغالتحصیل شده بودند و بخشی از هدف دارالفنون محقق شد و دیگر مملکت ایران برای خودش مهندس و پزشک و دانشمند و صنعتگر داشت.
چهرههای مشهور دارالفنون
جالب اینکه دارالفنون منشأ بسیاری از تحولات فرهنگی و اجتماعی ایران شد و «بسیاری از فارغالتحصیلان دارالفنون وارد فعالیتهای سیاسی شده و در جنبش مشروطه مشارکت تاثیرگذاری داشتند. صنیعالدوله و احتشامالسلطنه اولین و دومین روسای مجلس شورای ملی و میرزا جهانگیرخان روزنامهنگار و مدیر روزنامه تاثیرگذار صور اسرافیل از دانشآموختگان دارالفنون بودند. بسیاری از معلمین و فارغالتحصیلان دارالفنون پس از تأسیس دانشگاه تهران به استادی این دانشگاه رسیدند و تعدادی در مقامهای مهم دولتی نظیر وزارت یا حتی نخستوزیری در نظامهای سیاسی بعدی قرار گرفتند».
بسیاری از شاگردان دارالفنون نیز بعدها بنیانگذاران آموزش علوم مختلف در ایران شدند و «پدر» یک شاخه علمی شدند و این شاگردان پرشمارند؛ از جمله پروفسور «محمد قلی شمس» پدر علم چشمپزشکی ایران، «ذبیحالله صفا» پدر تاریخ ادبیات ایران، «محمد قریب» پدر طب اطفال ایران و «عبدالعظیم قریب» پدر دستور زبان فارسی.
نگاهی اجمالی به فهرست برخی شاگردان دارالفنون نیز تأثیر نخستین دانشگاه ایران را در حوزه ادب و فرهنگ آشکار میکند؛ چهرههایی نظیر مجتبی مینوی، عباس اقبال آشتیانی، کمالالملک، محمد معین، صادق هدایت، قاسم غنی، محمد علی فروغی و...
منبع : فارس