تابناک جوان:
از عراق تا سوریه و البته در مسیر آن یعنی لبنان که کاروان اسرای کربلا عبور داده شدند؛ کودکان مظلومی به شهادت رسیدند که نشان ها و مقابر آن در قصبات و شهرها پرچم مظلومیت حضرت سیدالشهدا (ع) است.
با توجه به انتساب این کودکان به کاروان هشتاد و چند نفره زنان هاشمی و منتسبین شهدای مظلوم کربلا همه این کودکان فرزند امام حسین نامیده می شوند. اما منطقا هیچ بعید نیست این کودکان از کنیزان و یافرزندان سایر شهدای کربلا باشند.
به غیر از چهار پنج کودک نابالغ از امام حسین و امام حسن و حضرت عباس و آل عقیل در ظهر روز واقعه ، دو دختر بچه در شام غریبان جان *سپردند که به بیان استاد مهدی طباطبایی(ره) از سلاله علی اکبر(ع)بودند و احتمالا در کنار سایر شهدا دفن شده باشند.
در شهر مسیب نیز قبر دو طفلان مسلم که انها هم جزو اسرای کربلا هستند وجود دارد. در حلب مقبرهای منتسب به کودکی سقط شده وجود دارد که اهالی محل آن را محسن می نامند.
در شهر بعلبک لبنان نیز در کنار کاخ باستانی هرود بارگاه باشکوهی است که آن را قبر خوله بنت الحسين می دانند و برای آن کراماتی قائلاند و محل تجمع شیعیان لبنانی در ایام محرم و به ویژه روز عاشورا است.
اما بی تردید مشهورترین مقبرهی منتسب به کودکان کربلا مقبرهای است که در جنب کاخ اموی دمشق قرار دارد و به ویژه پس از تجدید بنا به همت ابراهیم دمشقی بنام حضرت رقیه(س) معروف شده است.
البته احتمالا نام این رقیه در اصل چیز دیگری است و فرزند رباب (س) همسر باوفای امام حسین است که به رقیه مشهور شده است.برخی از افراد احتمال داده اند این کودک شهید از فرزندان سایر شهدای کربلا باشد اما با توجه به این که در کوفه زنان و همسران سایر شهدای غیر بنی هاشم به وساطت قبایل آنها از همان کوفه از کاروان اهل بیت جدا شدند این که مقبره ی شام مربوط به فرزندی از اصحاب سیدالشهدا باشد، تقریبا منتفی است.
از طرفی نباید این رقیه را با رقیه خواهر امامحسین (همسر مسلمابنعقیل که در قاهره دفن شده است ) و عصر عاشورا امام در وداع از او نامبرده اشتباه گرفت.
برخی گزارشهای تاریخی شهادت غمانگیز این دختر کوچک را در شام تایید کرده اند و برخی هم جزئیات مختصری را برای این شهادت ذکر نمودهاند.
با این حال همین گزارش مختصر و جملات نقل شده به اندازه کافی نشانگر رفتار فوقالعاده والا و بزرگ منشی کودکی است که کمتر از پنج سال عمر کرده است.
این کودک بر مصائب پدر می گرید؛با جملاتی فاخر از تنهایی گله می کند و سپس با مرثیه بر رگهای بریدهی پدر خود،در صحنهای بسیار غمانگیز اما باشکوه و بزرگمنشی جان می بازد.
با این حال در مراثی که به ویژه در پانزده ساله اخیر برای رقیه بانو خوانده میشود متاسفانه به دلیل فقر مقاتل از گزارشهای معتبر مداحان به گونهای نامناسب کودکی از به تصویر میکشند که به هیچ وجه دارای شایستگیهای خاندان رسالت نیست و مرتبا چون کودکان زمانهی ما در پی مسائلی چون زیورآلات و اسباببازیهای کودکانه است.
در هر حال حق کودکی به این والایی این بازیها و استعارات کلامی عمومی درباره کودکان نیست.نقیض واضح این زبانحال های نامناسب هم رفتار یکی از کودکان اسیر در کاخ یزید است. وقتی یزید از این کودک خواست که با پسرش زورآزمایی کند این نونهال اهل بیت ، از او اجازه خواست که با سلاح با فرزند او مبارزه نماید. این رفتار باعث شد که یزید در منظر همه افراد اعتراف کند که کودک و بزرگ این خاندان همه دارای شجاعت و رشادت و یک نوع خاص تربیتی هستند.
متاسفانه بسیاری از ذاکرین حق روضه حضرت رقیه را ادا نمی کنند و درمیان اشعار سبک و خالی از معارف اهل بیت ، موضوع دردانه کوچک حضرت ارباب در صدر است.در حالی که باید قدردان آن وجود و نور شریف بوده و همواره حرمت خاندان سالار شهیدان را از بزرگ و کوچک حفظ نمائیم.
محمد صادق دهنادی