اولین بار که پوسته پر زرق و برق فیلمهای مارولی ( ابرقهرمانی) آسیب دید، توسط مارتین اسکورسیزی بود. او فیلمهای این کمپانی سینمایی را شهربازی خواند و به شدت به آنان انتقاد کرد. اسکورسیزی در انتقادات دیگری از سینمای حال حاضر هالیوود خواستار بازسازی این صنعت شد، حتی با علم به اینکه تجارت فیلم اکنون تجارت سرگرمی بصری گسترده و مسلط جهان است.
این کنش کارگردان فیلمهای وزین و جدی مانند گاو خشمگین، راننده تاکسی و مردگان مورد واکنش کاربران فضای مجازی و علاقمندان و طرفداران پروپاقرص مارول قرار گرفت. این حرف اسکورسیزی آنقدر هواداران مارول را آشفته کرد که در نهایت او را وادار به عقب نشینی کرد و فیلمهای مارول را هم تا حدی مهم دانست. او در نیویورک تایمز گفت که این فیلمها توسط استعدادهای جوان و هنری شکلگرفته است و ما میتوانیم این استعدادها را در صفحه سینما ببینیم. این که این فیلمها را من دوست ندارم بهخاطر این است که به مزاج من خوش نمیآید. من مطمئنم که اگر جوان بودم قطعاً از تماشای این فیلمها خوشحال میشدم و حتی امکان داشت یکی از این فیلمها را بسازم.
البته دیگر کار از کار گذشته بود، زیرا کارگردانان دیگری که از این فیلمها خوششان نمیآمد نیز پشت رگبار نشستند و با تعویض هرچند وقت یکبار خود، نفر جدیدی مارول را با نقدهای شدید الحن تیرباران کرد. یکی از این کارگردانان که بلافاصله آتش توپخانه را به روی مارول گشود، رفیق قدیمی اسکورسیزی یعنی فرانسیس فوردکاپولا کارگردان پدرخوانده بود که گفت همینکه اسکورسیزی این مطالب را میگوید کافی است تا وی نیز این فیلمها را چرند بخواند.
منتقدین فیلمهای مارول را بخاطر جنبه تجاری و کمبود ارزشهای هنری و سینمایی مورد انتقاد قرار میدادند و طرفداران مارول را شاهراه حیاتی و اقتصادی هالیوود میدانستند
از آن سو نیز کارگردانان و مدیران مارول و دی سی بیکار نمینشستند و شروع به دفاع از نتایج و دستآورهای مارول میکردند. از قبیل فروش بالای فیلمها که برای حیات اقتصادی سینمای آمریکا لازم بود تا دامنه گسترده طرفداران و تقاط قوت دیگر.
مدیرعامل دیزنی که به تولید فیلمهای ابرقهرمانی مبادرت دارد، در این باره گفت: مارتین اسکورسیزی فیلمساز بزرگی است. امیدوارم حرفهای من را بشنود. با او رابطهای ندارم. اما این مهم نیست چرا که بیاندازه ستایشش میکنم. به اعتقاد من او تعدادی از بزرگترین فیلمهای سینما را ساخته است، من به گذشته نگاه میکنم و به گاو خشمگین، رفقای خوب و راننده تاکسی را میبینم. من با او درمورد مارول بحث دارم. مارول در حوزه سینما فعالیت میکند و کارهایی که میسازد واقعا فیلمند. این همان کاری است که اسکورسیزی هم میکند و اینها هم فیلمهای خوبیاند.»
منتقدین، فیلمهای مارول را بخاطر جنبه تجاری و کمبود ارزشهای هنری و سینمایی مورد انتقاد قرار میدادند و طرفداران مارول را شاهراه حیاتی و اقتصادی هالیوود میدانستند. البته حرف آنان چندان دور از منطق هم نبود، زیرا در همین دوران کرونا، فیلم بیوه سیاه توانست یکی از پرفروشترین فیلمهای آمریکا شود.
از دیگر منتقدین مارولی کارگردان فیلمهای «سابقه خشونت» و «مگس»، «دیوید کراننبرگ» بود. او در مورد چالش فیلمسازی ژانر در آینده گفته بود که «ژانری که در حال حاضر در هالیوود مؤثر است فیلمهای ابرقهرمانی است، هیچگاه برای من آنقدرها جذابیت نداشته است؛ بنابراین هرگز وسوسه نشدهام چنین فیلمهایی بسازم. به نظر من این فیلمها بیش از حد به یک فرمول وابستهاند و از جهت درک احساسات بیش از حد بچگانهاند.»
در کنار این گویههای تند که بر تن قهرمانان مارولی و دیزنی مینشست، صحبتهای کارگردان سوپرمن محصول ۱۹۷۸ بود که از همه بدتر و ناامیدکنندهتر برای مارول شناخته شد. ریچارد دانر در این باره گفته بود که فیلمهای ابرقهرمانی او را ناامید کردهاند، زیرا دنیای آنان تلخ و افسرده است و آن را دوست ندارد. او در گفتوگوی خود بیان کرد که وقتی میبینم که این فیلمها طبق قواعد خودم ساخته شده است احساس رضایت میکنم، اما زمانی که میبینم با استانداردها فاصله دارد و درست ساخته نشدهاند احساس ناخوشایندی به من دست میدهد. او در توضیح حرفهایش میگوید که «فیلمسازان بسیاری هستند که ابرقهرمانان را مسخره نشان میدهند که ناامیدکننده است. وقتی که دنیای آنان تلخ، غمافزا و خشن باشد آنها را سرگرمکننده نمیدانم. دوست داریم که نقطه مقابل این فیلمها ساخته شود.»
اما این دعوا دیگر کمکم حالت دعوای زرگری پیدا کرده است و طرفین چندان وقعی به اصل ماجرا ندارند. بیشتر از انکه آنان دنبال نقد و تأیید مارول باشند دنبال دیده شدن بر سر این جنجال و دعوای ساختگی هستند. دلیل هم روشن است هرکسی که به مارول بتازد یکباره در صدر اخبار چه در رسانههای رسمی و تحلیلی و چه در فضای مجازی قرار میگیرد. همه میخواهند بدانند منتقد تازه از راه رسیده چه حرف جدیدی برای کوبیدن مارول، این غول سینمایی بزرگ دارد. بالأخره مواجهه با یال و کوپالداران در هر زمینهای دیدنی است. اما غافل از آنکه هیچکدام از آنان دیگر نیت جدی برای نقد ندارند و گویا بیشتر هدف دیده شدن است.
یکی از منتقدین جدید که مصداق مناسبی برای توضیحات و دلایل فوق است، «دنی ویلنوو» کارگردان فیلمهای بلیدرانر ۲۴ و فیلم تازه و مورد انتظار «تل ماسه» است که در جشنواره ونیز اکران شد و مورد توجه مخاطبین جشنواره و منتقدین قرار گرفت. او که فیلم جدیدش بر خلاف علاقه و میل باطنیاش بطور همزمان در سینما و سرویس اینترنتی پخش میشود، در مصاحبه جدیدی فیلمهای مارول را "کپی از فیلمهای دیگر" خوانده و گفته که "آنها ما را به زامبی تبدیل کردهاند". این حرف او خشم طرفداران مارول را برانگیخته است و باعث شده که به او در فضای مجازی حمله کنند.
«نیل بلومکمپ» کارگردان فیلمهای «منطقه ۹» و «چپی» یکی از افرادی است که به این حرف واکنش نشان داده و در جواب این کارگردان، به او فحاشی کرده است. ناسزای این کارگردان در حاشیه که از فیلم مطرح او ۱۰ سال میگذرد، باعث شده که عدهای از کاربران که طرفدار ویلنوو هستند به او هجوم برند و او را متهم به حسادت کنند. برخی نیز گفتهاند که این حرف تو برای این است که بخواهی در مارول فیلم بسازی.
تل ماسه فیلمی حماسی، علمی-تخیلی و قهرمانی است که از این نظر جزو رقبای دست اول فیلمهای مارول به حساب میآید. عناصر اصلی فیلمهای مارول نیز اشتراک روشنی با فیلم مذکور دارد و برای همین این دو در یک میدان در حال زورآزمایی هستند.
تل ماسه ۲۵۰ میلیون دلار هزینه ساخت داشته است و حسابی کمپانی سازنده یعنی لجندری پیکچرز و وارنر را نگران کرده که نکند فروش فیلم از کف و حداقل انتظار پایین بیاید. اگر چنین شود امکان ساخت قسمت دوم نیز از بین میرود
سازنده «تل ماسه» نیز منتظر اکران جهانی فیلم خود و فروش بالای فیلم است تا برنده این گود باشد. این فیلم ۲۵۰ میلیون دلار هزینه ساخت داشته است و حسابی کمپانی سازنده یعنی وارنر را نگران کرده که نکند فروش فیلم از کف و حداقل انتظار پایین بیاید. اگر چنین شود امکان ساخت قسمت دوم نیز از بین میرود و دیگر معلوم نیست رمان مطرح فرانک هربرت که از آخرین نسخه سینمایی آن سالها میگذرد و یک شکست افتضاح در گیشه بود، برای بار سوم در سینما ساخته شود یا خیر؟ این در حالی است که قصه تل ماسه به شدت برای بیان داستان کامل خود به قسمتهای بعدی نیاز دارد.
حال اگر فیلم نتواند بفروشد طبیعتاً نه تنها دچار آبروریزی برای ویلنوو کارگردان فیلم شده و ادامه ساخت نیز منتفی میشود، بلکه سرنوشت کاری این کارگردان جوان برای همیشه نیز دچار ابهام خواهد شد. برای همین بنظر میرسد که این رویه وی که به ظاهر ربطی به کار او ندارد، تاکتیکی باشد برای رجزخوانی و دعوت غیرمستقیم مخاطبین برای تماشای فیلمش. خصوصاً آنکه در همین بازه زمانی مصاحبهها و گفتگوهای دیگری توسط او دیگر عوامل فیلم صورت میگیرد که فیلم تل ماسه را شاهکاری بزرگ خطاب میکنند.
در هر حال رویه بیاخلاقی و پنجه کشیدن کارگردانان سینما برای شهرت و فروش بیشتر چیز تازهای در سینما نیست و این بار مارول که ابتدا مورد نقد حرفهای قرار گرفته بود، تبدیل به سوژه ای برای شهرت و فروش بالای فیلمسازان در روزگار کرونایی و رکود در سینما باشد.
منبع: تسنیم