۱۱ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۵:۵۹

داستان پرماجرای زنانی که ورای تاریخ‌اند

نویسنده کتاب «مرضیه» با اشاره به شخصیت اصلی این اثر گفت: مادران شهدا نمونه کاملی از الگوی زن سوم هستند؛ زنانی که در بُعد فردی و اجتماعی موفق‌اند.
کد خبر: ۴۳۹۸۷
مرضیه
لطیفه نجاتی، نویسنده کتاب «مرضیه؛ حکایت یک اسم، روایت یک زندگی» که اخیراً توسط انتشارات راه یار منتشر شده است، نویسنده با اشاره به موضوع این اثر گفت: این کتاب روایتی از زندگی بی‌بی مرضیه میررضایی، مادر شهید مدافع حرم حجت‌الاسلام محمود تقی‌پور، است که در پنج فصل به زندگی این مادر شهید می‌پردازد. کتاب از کودکی وی آغاز می‌شود و در ادامه، به مسائل خانوادگی، فعالیت‌های اجتماعی و انقلابی ایشان می‌پردازد.
وی ادامه داد: در طی مصاحبه با همسران و مادران شهدا در دفتر مطالعات فرهنگی به این نتیجه رسیدیم که خاطرات مادر شهید تقی‌پور قابلیت بررسی و طرح به صورت مجزا و در قالب یک کتاب را دارد. خانم میررضایی نمونه کاملی از الگوی سوم زن هستند؛ یعنی نه شرقی و نه غربی هستند. نه اینطور هستند که در حاشیه باشند و بی‌تأثیر و نه ویژگی‌های یک زن غربی را دارند. خانم میررضایی در بُعد فردی یک انسان خودساخته هسند و در بُعد اجتماعی نیز تأثیرگذار بودند؛ از این منظر تصمیم گرفتیم که خاطرات این مادر شهید را در قالب یک کتاب زندگی‌نامه طرح کنیم.
نجاتی با اشاره به ویژگی‌های شخصیتی راوی کتاب «مرضیه» یادآور شد: برای من به عنوان نویسنده این اثر، بُعد مادری خانم میررضایی جالب بود. او خاطرات فرزند شهیدش را به خوبی در ذهن داشت و در خلال مصاحبه، بار‌ها به شیطنت‌ها و خاطرات او اشاره و همه این مسائل را با هیجان تعریف می‌کرد.
نویسنده کتاب «مرضیه» در پاسخ به این پرسش که کتاب حاضر چه پیامی برای نسل جوان امروز خواهد داشت، گفت: شاید در نگاه اول اینطور به نظر برسد که همسران و مادران شهدا، الگو‌های ساده‌تری هستند، اما وقتی وارد فضای زندگی این افراد می‌شویم، مصادیقی را می‌بینیم که نه تنها برای زن امروز که حتی برای نوجوانان و جوانان فردا نیز می‌تواند به عنوان الگو مطرح شود. این مادران و همسران ورای تاریخ و زمان هستند و این نقطه مشترکی است که در زندگی این بزرگواران دیده می‌شود.
نجاتی با اشاره به یکی از خاطرات جالب در این کتاب گفت: مخاطب در کتاب «مرضیه» با خاطرات متنوعی مواجه می‌شود که خواندن هر کدام از آن‌ها شیرینی خاصی دارد. یکی از خاطرات جالب برای من، ماجرای شهادت شهید تقی‌پور و مطلع شدن مادرشان از این موضوع بود. مادر شهید کلاً در جریان حضور پسرش در سوریه نبود. در خلال سفری که برای اربعین به کربلا مشرف شده بود، با پسرش به صورت تلفنی صحبت کرد و شهید تقی‌پور در این مکالمه از مادرش خواست که برای شهادت او دعا کند. خانم میررضایی گمان می‌کرد که این یک درخواست ساده است، در خاطرات گفته است که زیر قبه حرم امام حسین (ع) به ناگاه به یاد پسرم و درخواست او افتادم و برای شهادتش دعا کردم، در حالی که نمی‌دانستم او در یک قدمی شهادت است. شهید تقی‌پور در روز اربعین به شهادت می‌رسد و خانم میررضایی با اینکه از این موضوع مطلع نبود، اما حس و حالش تغییر کرده بود. در خاطراتش گفته است که در آن روز حال عجیبی داشت، در حرم امام حسین (ع) رو به ضریح ایشان، به امام (ع) می‌گوید که من می‌دانم امتحانی در راه است، هرچه هست خودت مرا آماده کن و واقعاً زینب‌وار با این ماجرا مواجه می‌شوند.

بخشی از کتاب «مرضیه »

نظر آقاجانم دربارۀ کارکردن من تغییر کرده بود؛ اما حرف‌هایی که روز اول در گوش دامادش خواند و تلنگر‌هایی که به او زد، آن‌قدر کاری افتاده بود که هنوز اثرش در حرف‌های حسن‌آقا دیده می‌شد. تا صحبت از کار به میان می‌آمد، میخش را همان اول می‌کوبید و می‌گفت: «دوست ندارم خانمم با دو تا بچۀ کوچیک بره کار کنه. هرچی خودم نون دربیارم با هم می‌خوریم. چه نیازی به درآمد اون داریم؟»
آقاجان به هر بهانه‌ای حرف اشتغال من را پیش می‌کشید و تکرار می‌کرد: «من قبل از انقلاب مخالف سرِکاررفتن مرضیه بودم؛ اما الان احساس می‌کنم تکلیفه.»، ولی جواب حسن‌آقا همان بود؛ دلش به اشتغال من رضایت نمی‌داد.
کتاب «مرضیه» که تحقیق آن برعهده زهرا عاشوری بوده و تدوین آن توسط لطیفه نجاتی صورت گرفته، در ۲۶۴ صفحه، شمارگان هزار نسخه و با قیمت ۴۰ هزار تومان توسط انتشارات راه یار منتشر شده است. علاقمندان علاوه بر کتاب‌فروشی‌ها می‌توانند از طریق صفحات مجازی ناشر به نشانی raheyarpub و یا سایت vaketab.ir نسبت به تهیه کتاب اقدام کنند.
منبع : تسنیم
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
گزارش خطا
تازه ها