روزنامه شرق در گزارشی نوشت: «اعتیاد نداره» جملهای که بعضی از مصرفکنندگان مواد مخدر میگویند؛ حتی برای فروش شیشه و هروئین. این جمله تا چند وقت پیش برای فروش ماریجوانا به کار میرفت، اما امروز برای فروش ماده جدیدی به اسم «کمیکال» یا شیمیایی. به مصرفکننده این ماده هم شیمیاییکش گفته میشود. مادهای که یک تفاوت اساسی با سایر مواد مخدر پیدا کرده است؛ آنهم اینکه مصرف آن بین بزرگسالان کمتر دیده میشود و بین مصرفکنندگانش نوجوانان ۱۲ و ۱۴ساله هم وجود دارد.
مواد مخدر زودتراز پیتزا به دست جوانان میرسد!
شاید در نگاه اول این جمله شبیه جملات طنزی به نظر برسد که برای ساخت ویدئو در اینستاگرام از آن استفاده میشود، اما گوینده این جمله مدیر کل دفتر مشاوره و سلامت وزارت علوم است. او در دسترسبودن و ارزانبودن مواد را از عوامل سوق به سوی اعتیاد دانست و گفت: «درحالحاضر تهیه و سفارش پیتزا بیشتر از سفارش مواد زمان میبرد». او همچنین آموزشها در مدارس و دانشگاهها برای بالابردن تابآوری و حل مسئله را ناکافی و یکی از عوامل رویآوردن جوانان به اعتیاد را همین عامل دانست.
ماریجوانای صنعتی یا سنتی؟
درباره ترکیبات کمیکال نظریات مختلفی وجود دارد. برخی آن را «ماریجوانای صنعتی» نامیدهاند. گفته میشود این مخدر از دل آزمایشگاه بیرون میآید و ترکیب ماریجوانای سنتی و چند ماده شیمیایی دیگر است. همین مسئله باعث قدرتمند ترشدن و خطرناک شدن این ماده میشود.
الناز که زمانی «کمیکال» مصرف میکرده، میگوید: «کمیکال صنعتی است و عوارض خیلی سختی دارد. برای ترک این ماده حتما باید از مشاور حرفهای کمک گرفت و به کمپ رفت. کمیکال مثل آبخوردن توی پارکها پیدا میشود. اکثر کسانی که کمیکال مصرف میکنند، فکر میکنند کمیکال و گل شبیه هم هستند که این اشتباه است».
او میگوید کمیکال روی فشارخون تأثیر میگذارد و فرد را دچار تشنج میکند: «اکثر کسانی که درگیر اعتیاد میشوند، افراد باعاطفه و حساسی هستند، ولی کمیکال آدم را منزوی، گوشهگیر و بیمسئولیت میکند، انگار که میخواهی از جامعه فرار کنی. به خاطر همین است که معتاد به کمیکال حتما باید تحت نظر مشاور و حتی روانشناس باشد».
فلج موقت بدن
نسرین در تهران زندگی میکند، اما خانوادهاش در شهر دیگری هستند. او یک برادر ۱۵ساله دارد. پدر خانواده به تریاک معتاد است و به خاطر قلب ضعیف و سکتههای پیدرپی، ازکارافتاده است و برادرش از ۱۱سالگی کار میکند. نسرین میگوید برادرش مدتی است کمیکال مصرف میکند و تمام پولی را که درمیآورد، خرج میکند. او میگوید دوست برادرش هفته گذشته به او زنگ زده و گفته برادرش سه میلیون تومان به خاطر خرید کمیکال از او گرفته و پس نداده!
نسرین میگوید: «هفته پیش دوست برادرم زنگ زد گفت که هادی (برادرم) کمیکال کشیده و کف از دهانش بیرون آمده و تشنج کرده و کنار خیابان دراز کشیده و ما هم آب به دست و صورتش زدیم تا حالش بهتر شود. بعد از یکی، دو ساعت هم به حالت عادی برگشته و به خانه رفته. برادرم بچه لاغر و ضعیفی است و من هم نمیتوانم بروم و او را در کمپ بستری کنم، چون تهران تا شهر ما ۱۲ ساعت راه است و از طرفی چندین بار با پدرم دعوایش شده و مادرم هم زن مذهبی و نمازخوانی است. جفتشان هنوز نمیدانند هادی کمیکال مصرف میکند. البته متوجه شدهاند که حالت عادی ندارد و مخدر مصرف میکند، اما نمیدانند این مخدر چیست و من هم اگر بخواهم بروم و او را در کمپ بستری کنم، قطعا میفهمند. چندین بار به شوهرم گفتم با او صحبت کند تا شاید به حرف او گوش کند، اما نکرد. حالا هم من نمیدانم باید چه کار کنم و فقط ترسیدهام».
نسرین میگوید بعد از تحقیق درباره کمیکال، متوجه شده بعد از مصرف کمیکال بدن تا یک ساعت فلج میشود. او میگوید با چند کمپ ترک اعتیاد تماس گرفته و با چند پزشک صحبت کرده تا درباره کمیکال اطلاعاتی به دست بیاورد. نسرین میگوید: «دکترها میگویند کمیکال از هروئین و کوکائین هم بدتر است. چهار پک کمیکال اوردوز و ایست قلبی دارد. دکترها به آن میگویند مرگ در ۱۵ ثانیه»
تجربه نزدیک به مرگ
مسعود فقط یک بار کمیکال مصرف کرده است. او تجربه مصرفش را «تجربه نزدیک به مرگ» توصیف میکند و میگوید: «چند سال پیش، وقتی ۲۰ ساله و دانشجو بودم، یک روز عصر بعد از دانشگاه، حوالی ساعت پنج، شش عصر، داخل ماشین کمیکال رول کردم و تا توانستم کشیدم. سِر بودم و هیچ چیزی حس نمیکردم. همه چیز را تار میدیدم و صدای موزیک را از هندزفری با حالتی خاص میشنیدم. بعد فقط صدای تپش نامنظم قلبم را میشنیدم. از همه بدتر افکار و خاطرات گرفتهام بود که در صدم ثانیه از ذهنم رد میشدند. دیگر کمکم داشت بوی مرگ بهم میخورد که یکهو حالت تهوع وحشتناکی به من دست داد و بعدش خوابم برد. وقتی بیدار شدم، ضعف بدنی شدیدی داشتم. به گوشی نگاه کردم دید ساعت چهار صبح است و چندین تماس از مادرم و فامیل و چندین شماره ناشناس داشتم».
در پایان لازم به ذکر است، خطر کمیکال به حدی است که حتی فروشندگان مخدر هم از فروشش طفره میروند و سعی میکنند مشتری را به خرید یک مخدر به خیال خودشان کمخطرتر قانع کنند.