۲۳ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۴:۴۰

شبهای عاشقی

شبهای عاشقی
هَوا هَوایِ حُسَین صِدایِ شِش ماهِه یِ حُسَین وَ عَلَمِ عَلَمدارِ حُسَین .
کد خبر: ۴۳۱۰۲

سلام بر تو‌ای مُحرم‌ای مَحرم دل‌ها!دوباره آمدی؟!خوش آمدی که دلم برای گریه‌های هیئتت تنگ شده بودبرای لباس مشکیت، پرچم‌های روی دیوار و تیر برق‌ها. برای سربند‌های سرخ و سبزت.دلم برای عطر خاک کوچه‌های ده وقتی مادران به حرمت دسته‌های عزا آب پاشی می‌کنند تنگ بود.
محرم!
تو آشنایی هستی که غریبانه در ماتم نشسته‌ای و دل آدم تا خاتم را کباب کرده ای، تو چه جگر سوز و پر زماتمی، چقدر صدای شیون و ناله در تو بلند است و دود و دّم در هفت آسمان تو چه کمر شکن است.‌ای مُحرم!‌ای علمدارنجابت‌ای شکوه شاهی و آزادگی‌ای مرام نامه گذشت و ایثار وبندگی، خوش آمدی هر چند پر از زخم و تیرو ترکشی، هر چند غمی به وسعت تمام بود و نبود‌ها در تو بیداد می‌کند.
امیرآزاد
حرم امام حسین

بشنوید
آیینه در محرم نوئیسنده احمد طاهری با اجرای اقایان سپنتا-طاهری-یزدانی وخانمها عباسی والوند ادیتور عباسی


عاشق حسین

از همان روز که انتخاب شد برای پیام آوریِ حسین.ترس در دل داشت .گویی حسِ علی وارانه اش به او خبر‌ها می‌داد و راز‌ها می‌گفت .به کوفه که رسید هم نگاه موقّرش مردم را که نه!قلب‌ها را می‌جست .به دنبال مردانِ خدا می‌گشت .با الله اکبر‌ها و یا لثارات الحسین هایشان.قوت دادند دلِ بی قرارش را .آرام گرفت و خجسته گشت به یاریِ مردان .اما امان از شبِ بزنگاه .امان از نگاهِ پرپرش به پشت سرکه هیچ جز اشباح الرجال ندید .امان از قلب مشوشش که می‌تپید تنها برای رساندن این جمله به پسر عمّش که:حسین میا به کوفه .کوفه وفا ندارد .اما نشد ...
بشنوید 
سلام بر کربلا نویسنده خانم جورکش-اجراکنندگان صادقی-مجیدی-حیدری-گلستانی-ادیتور اقای فولادی فر 
 

تسلیت یا صاحب الزمان
دخترکی میان صحرا می‌رفت .قدم قدم زخمی .قدم قدم دلتنگ .قدم قدم زمزمه‌ی عمو .تازیانه، اما امان نمی‌داد تا خار از پا‌های کوچکش بکند .با چه توانی ادامه می‌داد ؟آری پدر نیزه نشینش .مگر می‌شد اورا از پدر جدا کرد؟ماهی در تنگ هم که زندانی شودیادِ اقیانوس را نتوان از او گرفت .دخترکی میان صحرا می‌رفت 
قدم قدم زخمی قدم قدم دلتنگ قدم قدم زمزمه‌ی عمو ...
نویسنده: زهرا پناه
بشنوید 
شبهای عاشقی اجرا فاطمه زحمتکش ادیتور عباسی
 

زیر علم حسین

هرسال شامِ تاسوعا که می‌رسدمن سر از پا نمی‌شناسم .قلبم گویی تپش هایش را گم می‌کندو جانم انگار به دنبال نفس می‌دوم .علمدار، شوکت دار، سپهدار ... عباس جان!چه کرده‌ای که عشق تو مراواله و حیران نموده است .نامیرای پناه .من چگونه تو را بخوانمکه لایقِ وقارِ خدادادی ات باشد .من چگونه تو را بسرایم
که شرمسار نشوند واژه‌هاو اشک نشوند بر دامانِ کاغذ ببخش مرا  ببخش مرا که تنها همین یک مشت و رگ و پی را دارم که برایت در سینه‌ی عاشقم بکوبد
و شوری عجیب و وسیع برای از تو نوشتن .برای از تو خواندن ببخش بضاعت کمِ این مجنونِ نالایق را ...
«صلی الله علیک ای‌ها العبدالصالح»
به قلم زهرا پناه

بشنوید
محرم  نویسنده امیر ازاد اجرا اقای حاجی پور ادیتور نیکو اقا حسنی


راه که می‌رفتی ماشا ٕالله از زبان پدر نمی‌افتاد .عمه که تو را می‌دید گویی جد خود.رسول الله را دیده وصلوات بارانت می‌کرد .عمو را نگویم که چه رویا‌ها برایت داشت .اصلا مگر می‌شود شاگرد عباس باشی و یلِ حسین.و سکینه و رباب مدام برایت صدقه ندهند .تو جانِ حسین بودی ...امیدش ... پاره‌ی تنش ...علیِ اکبرش لعنت خدا بر آن قومی باد که تو را آزردند ...آخر مگر شبه پیغمبر را ارباً اربا می‌کنند؟ تو، چون تسبیح عقیقی بودی که دانه هایت نقش ارضِ نینوا شد .و وای بر حالِ تبدار اربابِ بی کفن .
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین ...
به قلم زهرا پناه

کودکان محرمی
بشنوید
شب پنجم محرم با اجرای خانم بابایی ادیتور خانم یحیایی
 


برخلاف جثه‌ی کوچکت غیرتی داشتی وسیع .گویی تجسم محض پدر شده بودیبا فریاد دادخواهی ات .چه مردانه تمامیت خود راسپر حسین کردی .و چه دیدنی شده بودیدر چشمانِ حسن در چشمانِ حسین در چشمانِ عباس گویی دردِ خاطره‌ی کوچه و مدینه میراث تو بود .حسن مادر را دید و شکست تو عمو را دیدی و بال و پر زدی آری تو وارث تمامِ زندگیِ پدرت بودی ...!
«السلام علیک یا عبدالله بن حسن بن علی»
نویسنده: زهرا پناه
دستان عباس علم خیمه حسین بود که سنگینیش را از مشک آب می‌گرفت مشک که به تیر کین تهی شدعلم تاب نیاورد و خیمه بی تاب افتاد...
طاهره فجر داودلی
حضرت عباس
بسم الله الرحمن الرحیم
۴سالی میشود دلم سراغ بهشت را گرفتنی بی آنکه فکرش را کنم سراغ ان تقویم خادمی میروم با انتخاب هر کدام از روز‌ها لبخندی به صورتم مینشیند دراین مواقع حتی محتویات چمدانم هم برایم مهم نیست تلفن را برمیدارم و با یکی از کاروان‌ها هماهنگ میشوم به کاسه‌ی آبی که مادر پر کرده نگاهی می‌اندازم ناخوش احوال است، اما همیشه بدرقه کردن‌های مخصوص خودش را داردهمه‌ی این کار‌ها را میسپارد به پدراز پله‌های اتوبوس بالا میروم و به آرامش روز‌های آتی فکر میکنم که در میان این افکار و شمارش ستاره‌ها در سفره‌ی سیاه آسمان به خوابی عمیق فرو میروم با صدای صلوات خاصه‌ای که در اتوبوس میپیچد به خودم می‌آیم نگاهم به گنبد طلایی رنگش گره میخورد زیر لب میگویم باز هم تاب نیاوردم آقا از غم و روزمرگی و بی حالی گریخته و به سمت تو فرار کرده ام اذن دخول را میخوانم به سمت ورودی صحن قدم برمیدارم خادمینت را میبینم و سلامی میدهم کودکان با لبخند دلبرانه شان مرا چند لحظه‌ای درگیر روزگار کودکیم میکنند یادت هست آقاجان میان خیره ماندن به گل‌های صحنت دستان مادر را رها کردم خب بچه بودم و با سری پر سودا ساعت‌ها با گل‌های اینجا حرف زدم به خودم که آمدم تنها بودم و کسی به چشمم آشنا نبود آن روز‌ها که بردنم به دفتر پیداشدگان تا به این لحظه که گم شده ام در دنیای روزمره‌ی خویش سال‌ها میگذرد.اما آدرس پیدا شدگان، خانه‌ی اصلی کودکی تا بزرگیهایمان همیشه یکیست و اینجا حرم تو مامن امن ما بوده همیشه گوشی را برمیدارم زنگ میزنم به مادرجان میگویم صحن انقلابم روبه روی پنجره فولاد حرف دل، حدیث، نگفته. اگر داری با آقا در میان بگذاراشکهایش سرازیر میشود صدای سوزناکش به گوش میرسد چند ماهیست بد حال است میداند ضامنش که تو باشی آقاجان شفا از غیب خواهد رسید بشنو مادرم را و نگاهی کن احوالم را برای تو کاری ندارد که از مشرق نگاهت از پشت آن نگین طلایی رنگت خوشحالی بپاشی وسط زندگی سمت آسایشگاه میروم محل خدمت را تعیین میکنند نگاهی به خود می‌اندازم هنوز هم رنگ سبزش زیباتر از هر لباس دیگریست که در عمرم دیده ام صدایم میزنند و محل خدمت را میگویند چوب پر را به دست میگیرم و با امید نگاهت قدم برمیدارم از این لحظه دیگر بهشت مرا در آغوش گرفته شب تا صبح در صحن انقلاب قرار است دل بسپارم به نغمه‌ی خوش نقاره‌های تو این‌ها خوب است اینجا همه چیز ما را فارغ از روزمرگی‌ها روحمان را به جسممان میسپارد زیر لب میگویم زندگی هایمان را جلایی دوباره بده که این روز‌ها همه دلتنگند و چشم به راه...
دلنواز

در کرب و بلا داغ برادر دیده  گهواره‌ی بشکسته‌ی اصغر دیده
بر نیزه بجز رأس برادر، زینب  هفتاد و دو گلواژه‌ی دیگر دیده

چشمهای گریان



.برایتان اینگونه آرزو میکنم آن زمان که درمحشرخدا بگوید چه داری؟امام حسین(ع) سربلند کند وبگوید حساب شد مهمان من است

اللهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود

.شنونده پادکستهای صوتی سایه های سبز باشید
عباسی

 

 

ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
گزارش خطا
تازه ها