از وقایع روز چهارم محرم آمده است؛ ابن زیاد به عمر سعد دستور داد که یا از امام حسین علیه السلام و یارانش برای یزید بیعت بگیرد و یا آن حضرت و همراهانش را به شهادت برساند. هم چنین در این روزعبیداللّه بن زیاد با طلا و درهم مردم کوفه را مجاب کرد تا در برابر امام زمانشان لشکرکشی کنند.
دریافت نامه عمر سعد توسط ابن زیاد
عمر سعد به محض ورود به کربلا، پیکی را به خیمهگاه امام حسین علیه السلام فرستاد تا از آن حضرت درباره علت خروج از مکه سؤال کند. امام علیه السلام به پیک عمر فرموده بودند: «مردم دیار شما من را به کوفه دعوت کردند. حال اگر خوش ندارید، برمیگردم.» او بعد از دریافت جواب امام حسین علیه السلام، فوراً نامهای برای عبیدالله بن زیاد فرستاد و جواب امام را به او گزارش داد. نامه عمر سعد در روز چهارم محرم به دست عبیدالله رسید.
وقتی نامه عمر سعد از سرزمین کربلا به کاخ عبیدالله بن زیاد رسید، سربازان فوراً نامه را به دست عبیدالله رساندند. حسان بن فائد بن بکیر العبسی در تاریخ ثبت کرده که وقتی نامه عمر به دست عبیدالله رسید، من در کنار او بودم و دیدم که وقتی آن را خواند، با خودش این شعر را خواند که: «الآن اذعلقت مَخالبنا به یرجوا النجاه و لاتَ حینَ مناص» به این معنی که «حالا که پنجههای ما در گلوگاه اوست به رهایی فکر میکند، اما دیگر گریزگاهی نیست.»
دستور ابن زیاد برای بیعت یا شهادت امام حسین علیه السلام
طبق این گزارش که در مقاتل نوشته شده، عبدالله بن زیاد در جواب نامه عمر سعد برای او این طور نوشت که: «بسمالله الرحمن الرحیم. باری، نامه تو رسید و محتوای آن را دریافتم. به محض اینکه جواب من را دریافت کردی، از حسین علیه السلام و یاران او برای یزید بن معاویه بیعت بگیر تا بیندیشیم چه کنیم.» در بعضی از مقاتل هم ثبت شده که عبیدالله در نامهاش اضافه کرده بود: «اگر بیعت نکرد، سر او و یارانش را جدا کن و بفرست.»
عمر سعد هم وقتی جواب او را دریافت کرد، گفت: «میدانستم که عبیدالله سلامت و عافیت (صلح و سازش و روش مسالمتآمیز) را قبول نمیکند.» البته این احتمال وجود دارد که جواب نامه عبیدالله بن زیاد در روز پنجم ماه محرم به کربلا رسیده باشد.
خریدن مردم کوفه با درهم و طلا
در روز چهارم محرم، عبیداللّه بن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع و برای آنان سخنرانی و مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین (ع) تشویق کرد.
او در سخنرانی خود میگوید: شما مردم کوفه همگی قوم ابوسفیان را آنطور که باید میشناسید، یزید را میشناسید خاندان او را میشناسید و تمام سخاوتها و بخشندگیهای این قوم بزرگ را دیدهاید، حتی بسیاری از شما معاویه پدر یزید را هم دیدهاید و دست گیری او از نیازمندان را به یاد دارید، حالا یزید از شما مردم درخواستی دارد و باید او را اجابت کنید.
عبیدالله ادامه میدهد: بار دیگر یزید سخاوت خود را ثابت کرده و مبلغی را برای من فرستاده تا بین شما مردان و اهالی کوفه تقسیم کنم تا با خیال راحت زن و فرزندان خود را رها کنید تا به جنگ حسین بن علی بروید.
در آخر بعد از پایین آمدن از منبر، عبیدالله بن زیاد هدایا و طلاهایی را که یزید فرستاده بود بین مردم تقسیم و تعداد بی شماری را راهی کربلا کرد تا رو به روی سپاه حسین بجنگند، سپس گفت به مردم شام نیز اطلاع دهید که هرکس بخواهد به جنگ حسین برود به همین مقدار از عطایای یزید برخوردار خواهد شد.
چهار گروه با لشکریانشان آماده پیوستن به عمر
به دنبال آن ۱۳هزار نفر در قالب چهار گروه که عبارت بودند از شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر، یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر، حصین بن نمیر با چهار هزار نفر و مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر که در مقابل لشکر امام حسین (ع) صفآرایی کردند.
منبع: تسنیم / ایکنا