محمدعلی بهمنی جز چهرههای شناخته شده در شعر کلاسیک معاصر به شمار میآید که بیشتر ما او را به عنوان شاعری غزل سرا میشناسیم. غزلهای بهمنی تا امروز در قالب چند کتاب به چاپ رسیده و همچنین، تعداد زیادی از خوانندههای فارسی زبان به اجرای این غزلها که از زبانی روان برخوردار است، پرداختهاند. صمیمیت در کلام و جان شعر را میتوان یکی از دلایل ماندگاری برخی از این شعرها در ذهن مخاطبان دانست. زبان روان، تخیل عمیق، دردمندی اجتماعی و جریان روح زلال و شاعرانه را میتوان از جمله ویژگیهای شعر بهمنی دانست. با او درباره وضعیت شعر امروز و تفاوتهای آن با دهههای گذشته، به گفتگو نشستیم و او افزون بر پاسخ به سوالات ما، از دلبستگیاش به شعر خراسان گفت.
شاعران امروز و زبان شعر
در ابتدای گفتگو با این شاعر از وضعیت شعر امروز خراسان میپرسیم تا دیدگاه او را درباره جریان شعری این خطه بدانیم. بهمنی در پاسخ به این سوال میگوید: به دور از اغراق، من شیفته شعر شاعران خراسان هستم. شاعران زیادی در خراسان به شعر کلاسیک و انواع دیگر شعر میپردازند که به خوبی زبان شعر را میشناسند. من با تعداد زیادی از شاعران خراسانی چه در نسل گذشته و چه امروز، هم نشینی داشته ام و دارم و همیشه تشنه شنیدن شعر آنها هستم. خوشبختانه امروز در خراسان و استانهای دیگر کشور، شاعرانی وجود دارند که به خوبی تفکر درونی خود را روایت میکنند. بهمنی از جمله شاعرانی است که در سالهای مختلفِ فعالیت خود، مطالعات عمیقی در شعر داشته است و همواره اندیشه و شعر خود را به روز نگه میدارد. این شاعر معاصر در پاسخ به این پرسش که وضعیت شعر کلاسیک امروز کشور را چطور ارزیابی میکنید؟ میگوید: نسل امروز، به شدت واژههای فراوانتری را نسبت به شاعران گذشته در شعرهایشان میآورند و در فضاهایی جذاب، شعرهای قابل توجهی را خلق میکنند. وی میافزاید: جوهره شعر در نوع تفکر آن است. این درست است که همه ما دوستدار غزل و شعرهای دارای اوزان وزنی هستیم، اما باید در اجرای شعر نیز، توجه ویژه وجود داشته باشد. اگر بخواهیم یکی از نقاط قوت قابل توجه شعر امروز را نسبت به شعر دهه ۶۰ یا پیشتر از آن بیان کنیم، باید به سلامت زبان شاعران جوان امروز اشاره داشته باشیم.
تخریب کلمات در شعر امروز کمتر اتفاق میافتد
محمدعلی بهمنی خاطر نشان میکند: شاید گفتن این سخن بنده، کمی برای افرادی که هنوز به زبان شعر گذشته تعلق خاطر دارند، کمی ناخوشایند به نظر بیاید، اما واقعیت این است که بزرگان شعر در گذشته، به دلیل این که برای وزن در شعر ارزش زیادی قائل بودند، برخی از کلمات را تخریب میکردند؛ به عنوان مثال، به جای کلمه «اگر»، از کلمه «گر» استفاده میشد و این به معنی تخریب یک کلمه است. بعد از تخریب هر کلمه، قطعاً معنای آن نیز تخریب میشود. طبق تحقیقاتی که بنده داشتهام، ۴۰ کلمه دچار این تخریب شده است و بسیاری از شاعران، متاسفانه به پشتوانه شاعران بزرگی که در گذشته به سرودن مشغول بودند، این روند را ادامه میدهند و ادامه میدهیم؛ تا امروز کمتر کسی روی این موضوع مکث کرده، اما خوشبختانه در شعر کلاسیک معاصر، این تخریبهای کلامی به دلیل وسعت استفاده واژگان، در حال کمرنگتر شدن است. شعر نسل امروز، به لحاظ زبانی راه خودش را پیدا کرده است. بهمنی تصریح میکند: ما با واژههایی که در دهههای گذشته وجود داشته است، زندگی کرده و بزرگ شدهایم؛ اما به فکر ما نرسیده است و بزرگان مان نیز به ما نگفتهاند که نباید کلام را بشکنیم و هر کلامی که بشکند، معنای دیگری پیدا میکند. ابتدا باید خودمان را در این مقوله بسازیم تا ببینیم چه آیندهای را در پیش داریم. این غزل سرای معاصر میگوید: بنده قصد دارم موضوعی را مطرح کنم که شاید تا اندازهای، چالشهایی را به همراه داشته باشد. آیا شعر کلاسیک و وزندار متعلق به کشور ماست یا آن را مطیع کردهایم؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که در ابتدا، ریشه شعرهای فارسی همان شعر بی وزن بوده است و روی جدلهایی که با اعراب داشتیم، وزن وارد شعر فارسی شده و در ادامه، موضوع تخریب کلمات اتفاق افتاده است. این واقعیتی است که در گذشته اتفاق افتاد؛ پس امروز ما باید با جلوگیری از تخریب کلمات، به اصلاح زبان بپردازیم. موضوعی که در شعرهای دهه هفتاد و قبل از آن، مورد توجه قرار نگرفته است. برخی شاعران، به دلیل اینکه به محض قبول این نظر باید به اصلاح شعرهای گذشتهشان بپردازند، همچنان به این روش از سرودن ادامه میدهند؛ این شاعران در سراسر کشور حضور دارند و منظور من استان خاصی نیست. وی میافزاید: وقتی بنده در۶۳ سالگی متوجه این مقوله شدم و به آن پرداختم و این موضوع را با دوستان شاعرم در میان گذاشتم، تعداد زیادی از شاعران به دلیل این که مثل من در شعرشان کلمات شکسته داشتند، به فکر دفاع از خودشان افتادند؛ در صورتی که همه ما، حتی بزرگان شعر فارسی، درباره شکستن کلمهها اشتباهاتی را در غزل و شعر کلاسیک انجام دادهایم.
دلیل کم رنگ شدن شعر فاخر
بهمنی در پاسخ به سوال دیگر ما مبنی بر اینکه چرا امروز غزل، نسبت به دهههای گذشته کمرنگ شده است و فروغ سابق را ندارد، گفت: اگر امروز شاهد غزلهای ضعیف در ترانهها و دکلمهها هستیم، به این دلیل است که شعر شاعران توانا، بنا به دلایل مختلف از جمله تمایل نداشتن این شاعران، چاپ و عرضه نمیشود. هم اکنون، برخی افراد که شاعران توانمندی هم نیستند و ضعفهایی در سرودن شعر دارند، برای دلخوشی خودشان، چیزهایی مینویسند، کتاب چاپ میکنند و آنها را در حجم بالا به بازار میفرستند که این نوع تولید اثر، تا حدود زیادی باعث تغییر سلیقه تعداد زیادی از مخاطبان شده، اما در مقابل، تعداد آثار فاخر بسیار ناچیز است. با این حال، واقعیت این است که شعرهای ناپخته و ضعیف، خودبهخود بعد از مدت کوتاهی از بین میرود و این آثار فراموش میشود. وی میگوید: هم اکنون، تعداد زیادی شاعر در سبک آزاد و موزون داریم که به دلیل وضعیت بازار نشر، تمایلی به چاپ آثارشان ندارند و از طرفی، سلیقه مخاطبان نیز، تا حدود زیادی با شنیدن شعر ضعیف، تغییر کرده است. بنابراین، شاعران دغدغهمند، به دلیل حمایت نشدنها و موضوعاتی که مطرح شد، انگیزهای برای چاپ کتاب ندارند؛ اما این موج نیز، روزی فرو مینشیند و شعرهای ناب، مسیر خودشان را به جامعه پیدا خواهند کرد.