شهر بانو همسر حضرت سیّد الشّهدا علیه السّلام و مادر امام سجّاد علیه السّلام، دختر آخرین پادشاه ایران، یزدگرد پسر شهریار پسر شیرویه پسر کسری ابرویز پسر انوشیروان بود. این بانوی بزرگ در دربار ایران به دنیا آمد، ولی برخلاف اطرافیان، دارای ایمان، اعتقاد، عفّت و پاکدامنی خاصّی بود. این بانوی بزرگ، بر فطرت پاک خویش استوار ماند و اخلاق فاسد و اعتقادات موهوم نتوانست فطرت پاک او را تحت تأثیر خود قرار دهد.
نامهای دیگری نیز برای این بزرگوار در تاریخ ذکر گردیده است از جمله: شاه زنان، سلامة، شهربانویة، خوله و غزاله. به اتّفاق مورّخین، شهربانو کمی پس از ولادت امام زین العابدین علیه السّلام دار فانی را وداع گفت و روح ملکوتیش در دیار باقی و سایه رحمت پروردگار جای گرفت. برخی معتقدند که شهربانو روز عاشورا در کربلا حضور داشته و به وسیلهی ذوالجناح به ایران آمده است، ولی علاوه بر تصریح مورّخین به غلط بودن این نظر، با توجّه به آن چه ذکر شد مبنی بر رحلت شهربانو کمی پس از ولادت امام سجّاد علیه السّلام، بطلان این قول آشکار میگردد.
فرزند دو طایفهی برگزیده
امام زین العابدین علیه السّلام میفرمودند: «أنا ابنُ الخِیَرَتَینِ. من فرزند دو طایفهی برگزیده ام». زیرا رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: «إِنَّ للهِ مِن عبادِهِ خیرتانِ فخیرةٌ مِنَ العَرَبِ قریش و مِنَ العَجَمِ فارس»، همانا برای خداوند در میان بندگانش دو طایفهی برگزیده است، برگزیدهای از عرب که قریش است و برگزیدهای از عجم که فارس است؛ و این کلام به جهت آن است که همانطور که ذکر گردید، امام علی بن الحسین علیه السّلام از ناحیهی پدر، فرزند حضرت حسین بن علی علیهما السّلام است که از قبیلهی بنی هاشم بوده و بنی هاشم یکی از طوایف قریش میباشد؛ و از جانب مادر فرزند شهربانو هستند که اهل خطّهی فارس بود.
رؤیای شیرین و صادق
در منتهی الآمال آمده است: پیش از آن که شهربانو به اسارت لشگر اسلام در آید، شبی در عالم رؤیا دید که رسول خدا صلّی الله علیه و آله به همراه حضرت سیّد الشّهدا علیه السّلام نزد او آمدند و رسول خدا او را برای حضرت حسین علیه السّلام خواستگاری نموده و پس از آن او را به تزویج آن بزرگوار در آوردند.
شهربانو میگوید:، چون صبح شد، محبّت آن خورشید فلک امامت در دل من جای گرفت. پیوسته به فکر او بودم و خیالش از نظرم جدا نمیشد تا این که شب بعد فرا رسید. شب هنگام در عالم رؤیا شمس جمال حضرت فاطمه سلام الله علیها را مشاهده نمودم. آن بانوی بزرگوار، اسلام را بر من عرضه داشت و من مفتخر شدم تا به دستان پُر برکت زهرای مرضیّه مسلمان شوم.
پس از آن به من فرمودند: به زودی پدرت از لشگر مسلمین شکست خواهد خورد و تو به اسارت لشگریان اسلام در خواهی آمد و (بدین وسیله) به زودی به فرزندم حسین خواهی رسید. خداوند از تو صیانت نموده و نخواهد گذارد که دستی به تو رسد تا آن که به فرزندم ملحق شوی. شهربانو میگوید: همانطور که آن حضرت فرموده بود، شد و بدون آن که دست نامحرمی به من برسد وارد مدینه شدم. به محض آن که حضرت حسین علیه السّلام را مشاهده کردم فهمیدم که او همان شخصی است که رسول خدا صلّی الله علیه و آله در عالم رؤیا مرا به عقد او در آوردند، لذا آن بزرگوار را به همسری خود انتخاب کردم.
شهربانو نماد عفّت و حیا
برخی از مورخین نوشتهاند: دختران یزدگرد، چون وارد مدینه شدند، تمام زنان مدینه به تماشایشان آمدند. آنها چنان پوشیده، با حیا و عفّت گام برمیداشتند که مردم مدینه را به تعجّب واداشته بودند. روی خود را به طوری پوشانده بودند که کسی قادر نبود چهرهی درخشانشان را رؤیت کند. وقتی آن بانوان پاک دامن و محجوب را به مسجد رسول خدا صلّی الله علیه و آله آوردند، مسجد از نور چهرهی ایشان روشن شد. در این هنگام عمر خواست تا روی شهربانو را، چون کنیزان برای نشان دادن به مشتریان بگشاید.
شهربانو به شدت ناراحت شده، محکم زیر دست عمر زد و از این کار مانع شد، سپس گفت: سیاه باد روی پرویز، اگر نامهی رسول خدا را پاره نمیکرد، الآن دختر او در چنین جایگاهی نمیایستاد. عمر که زبان او را نمیفهمید گمان کرد که شهربانو به او دشنام میدهد، به همین جهت تازیانه را از کمر خود باز کرد تا او را بزند، امیرالمؤمنین علیه السّلام به عمر فرمودند: عمر! آرام باش، او به جدّ خود دشنام میگوید و با تو کاری ندارد؛ و به این ترتیب علی علیه السّلام مانع از جسارت عمر به شهربانو شد و شهربانو با حجاب خود و غیرتی که به خرج داد، برای همگان ثابت کرد که شاهزادهای معمولی نیست و از بانوان پاک سیرتی است که در بارگاه پروردگار عزّ و جل شایستگی کمال و تعالی فراوانی دارد.
وصال شهربانو به حضرت سیّد الشّهدا علیه السّلام
قطب راوندی در کتاب شریف خرائج از قول امام باقر علیه السّلام نقل میکند که آن حضرت فرمودند: «وقتی شهربانو را به مدینه آوردند، عمر خواست تا آن بزرگوار را همچون کنیزان در معرض فروش بگذارد. امیر المؤمنین علی علیه السّلام به او فرمودند: إنّ بناتَ الملوکِ لا تُباعُ و لَو کانوُا کُفّاراً و لیکن أن تُعرَضَ علیها أن تختارَ واحداً مِنَ المُسلمینَ فَزَوَّجَها و أحسبَ مهرها مِن عطائِهِ مِن بیتِ المال، همانا دختران پادشاهان (مانند کنیزان) خرید و فروش نمیشوند گرچه کافر باشند، ولی باید آنها را مختار گذاشت تا یکی از مسلمین را برای ازدواج انتخاب کنند و مهرشان را از سهم آن مسلمان از بیت المال حساب نمود. وقتی شهربانو را مختار کردند، از پشت سر حضرت حسین علیه السّلام آمد و دست خود را به روی دوش او گذاشت و گفت: اگر اختیار با من است، جز این نور درخشان و ساطع، کس دیگری را انتخاب نمیکنم».
حضرت امیر المؤمنین علی علیه السّلام در حقّ شهربانو به امام حسین علیه السّلام سفارشهای اکید کرده و فرمودند: «ای حسین! این با سعادت را نیکو محافظت بنما و به او احسان کن که به زودی از او فرزندی به دنیا خواهد آمد که بعد از تو بهترین اهل زمین باشد و او مادر اوصیاء و ذرّیهی طیبه است». این بانو به لقب «سیّدة النساء» خوانده میشد که نشان از کرامت، فضیلت و بزرگواری او دارد. از شهر بانو تنها امام سجّاد علیه السّلام متولّد شد و این بانو پس از تولد حضرت زین العابدین علیه السّلام در دوره نفاس بعد از زایمان، دار فانی را وداع گفت و روح ملکوتیش به ملأ اعلی پیوست.
ارحام طاهره
در زندگانی اهلبیت و امامان هدایت صلوات الله علیهم اجمعین مشاهده میکنیم که از مادران بسیاری از ائمّه علیهم السّلام با عنوان کنیز یاد شده است. در اصطلاح مسلمین، کنیز زنان غیر مسلمانی هستند که طی جنگهای مسلمین به اسارت ایشان در آمده و در خانههای ایشان به عنوان خدمتکار مشغول به کار میشدند. در بسیاری از موارد، چون ایشان در خانهی مسلمین و از نزدیک با اسلام آشنا میشدند، به دین مبین اسلام گرویده و تحت عناوین مختلفی همچون کفارهی قضای عمدی روزه ماه مبارک رمضان و ... آزاد میگشتند.
نکتهای که بیان آن در این مختصر ضروری به نظر میرسد آن است که بدانیم، عنوان کنیز برای مادران اهل بیت علیهم السّلام به معنای کنیز اصطلاحی نیست. همان طور که در شرح جریان حضرت شهربانو مادر امام سجّاد علیه السّلام ملاحظه شد، اسارت برای ایشان تنها راهی بود که آن بزرگواران را به ائمّه اطهار علیهم السّلام واصل میگردانید. آن بزرگواران پیش از اسارت گرایش به اسلام داشته و یک دل نه صد دل، عاشق و شیفتهی ائمّه علیهم السّلام بوده اند، چنان که در بارهی سایر امّهات ائمّه همچون حضرت نرجس خاتون مادر امام عصر علیه السّلام این جریان نقل گردیده است. از طرفی در زیارت اربعین سیّد الشّهدا علیه السّلام چنین میخوانیم: «أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی الْأَصْلَابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الطَّاهِرَةِ». شهادت میدهم که شما نوری بودید در صُلبهای بلند مرتبه و بزرگوار و در رَحِمهای پاک.
این بدان معناست که مقام و مرتبهی امامت اقتضا میکند که در هر ظرفی قرار گرفت، آن ظرف و جایگاه، بلند و پاکیزه باشد. به همین جهت هر صلبی از پدران اهل بیت علیهم السّلام که در طول گذر زمان و تاریخ، حامل نور ولایت بوده است، همه و همه از موحّدین و صاحبان مقام تقوا و یقین و شرافت بوده اند. همین مطلب در مورد رَحِم هائی که حامل نور ذوات مقدّس اهل بیت علیهم السّلام بوده است نیز صادق میباشد. یعنی در تمام ادوار تاریخ هر رَحِمی که مفتخر به نگهداری از نور مقدّس ایشان بوده، بدون تردید رَحِمی پاک و متعالی بوده است.
از آن جائی که خدای متعال برای این مقام وارسته بهترین خلق خود را انتخاب میکند، لذا مادران اهل بیت علیهم السّلام در هر دورهای برترین زنان عصر خویش بوده و منتخب خدای متعال هستند. حال میتواند این مادرِ برگزیده در سرزمین اسلام بوده باشد و یا حتّی خارج از مرزهای اسلامی، چنان که دربارهی مادر امام سجّاد علیه السّلام یعنی شهربانو چنین بوده است. پس در ظاهر و به فهم قاصر عدّهای ایشان کنیز بوده اند، ولی حقیقت آن است که آن بزرگواران سرآمدِ زنان عصر خویش بوده اند و به همین دلیل خداوند عزّ و جلّ، ایشان را برای مادری ائمّهی هُدی انتخاب نموده است. جان عالم به فدای ایشان باد.
منبع : تابناک جوان