این فیلم مربوط به
خط مقدم کربلای ۵، در شلمچه است. این عزیز
ارپی جی زن که لباس سبز پوشیده،
شهید سعید شاه حسینی، برادر شهیدان محمدحسن وحسین شاه حسینی است. این سه برادر شهید اصالتا نیاورانی بودند.
پدر شهید ۲ سال پیش و
مادر شهید مدتی قبل آسمانی شد. وقتی سعید شهید شد بچهها رفتند تا خبر را به خانواده اش بدهند. حاج عبدالوهاب پدر شهید آمد و گفت شلوغ نکنید، مادر سعید قبلا دو فرزند دیگرش را هم تقدیم کرده، بگذارید من خودم این خبر رامی دهم.
وقتی به منزل میروند میبینند مادر پای تلویزیون نشسته و همین فیلم در حال پخش شدن است. مادر با یک ذوق عجیبی میگوید سعید، سعید خودمونه. سعید آرپی جی میزند و یا حسین میگوید و به پشت
تیربار میرود تا بعثیها را نابود کند.
پدر به مادر میگوید؛ دیدی شیر بچه ات را؟
مادر با خوشحالی میگوید؛ بله
پدر میگوید: اگر لیاقت داشته باشد، باید مانند برادرانش شهید شود و بعد میگوید: این پسرمان هم لایق بود و این تکبیر آخرش است و به شهادت رسیده و قطرات اشک مادر جلوی تلویزیون جاری میشود.
خانه این خانواده در نزدیکی بیمارستان فرهنگیان و اردوگاه منظریه اکنون تبدیل به حسینیه شده است.