یکی از سنتهای پسندیده در همه جای دنیا امر
ازدواج است. از نظر قرآن ازدواج مایه آرامش روح و روان آدمی است که از نشانههای رحمت و بزرگی خداوند محسوب میشود. آداب و رسوم ازدواج در بین اقوام ایرانی تقریبا مشترک است یعنی از
خواستگاری شروع میشود تا ازدواج و رفتن عروس به
خانه داماد.
هر چند این روزها به خاطر شیوع بیماری کرونا، دیگر
مراسم عروسی به شکل سابق برگزار نمیشود، اما با مطالعهی این آداب و رسوم با فرهنگ اقوام مختلف ایران آشنا میشویم، پس در ادامه همراه این مطلب تابناک جوان باشید.
آداب و رسوم ایرانی ها در ازدواج
در حال حاضر شهرنشینی باعث شده بسیاری از مردم به شیوهای مشترک مراسم عروسی را برگزار کنند. مثلا اگر به
مراسمات ازدواج در شهر تهران نگاه کنیم تفاوت چندانی از مرحله
خواستگاری تا ازدواج دیده نمیشود. هر چند که پایتخت نشینان از اقوام مختلفی در کنار هم گرد آمده اند. اما در اینجا به برخی از این رسومات سنتی اشاره میکنیم که احتمالا برای شما هم جالب خواهد بود.
ازدواج بختیاریها
بر اساس مقالات سایت تخصصی میراث فرهنگی که در ویکی پدیا منتشر شده، در مراسم ازدواج بختیاری ها، یک روز پیش از عروسی، مقداری بارو بنشن به نام «باروزی» از طرف داماد به خانهٔ عروس ارسال میشود.
صبح روز عروسی خانوادههای وابسته به داماد همراه با توشمالها به طرف خانهٔ عروس راه میافتند. نزدیک خانهٔ عروس که رسیدند، خانوادهٔ عروس به پیشواز میآیند و مهمانان را به داخل میبرند. در مراسم، همه ایل شرکت میکنند و خود را در شادی و سرور سهیم میدانند. در این هنگام توشمالها شروع به نواختن آهنگهای محلی میکنند.
بازی های مخصوص عروسی
جوانان ترکه بازی میکنند و به سوارکاری میپردازند و تا وقت نهار، بازیهایی را که بین بختیاریها متداول است، انجام میدهند. قبل از حرکت عروس مقداری قند در دستمالی میپیچند و آن را به کمر دختر میبندند و عروس را روی زین اسب مینشانند و جلوی او بر روی اسبی، پسر بچه ۸ یا ۹ سالهای را مینشانند. در بین راه به طرف خانهٔ داماد بازی مخصوص عروسی به نام سرانداز شروع میشود. به این صورت که یکی از سواران همراه عروس و در بعضی طایفهها خود داماد، دستمالی را که روی سر عروس است میرباید و دیگر سواران به دنبال او اسب میتازند تا دستمال را از رباینده بازپس بگیرند. باید دانست که نگاهداشتن دستمال تا آخر بازی برای رباینده افتخار محسوب میشود. همین که عروس نزدیک خانهٔ داماد رسید از رفتن خودداری میکند و خلعت میخواهد، به ناچار خانوادهٔ داماد گوسفندی، برهای یا میشی پیشکش میکنند تا عروس راضی شده، از مرکب پیاده شود.
حجله یا چادر عروسی عموماً سفید است تا هم نشانهٔ مشخص چادر عروس و داماد باشد و هم نشانهٔ سفیدی بخت و اقبال. در حجله، پدر داماد (ساقدوش)، عروس و داماد را دست به دست میدهد.
تهیه سوخت عروسی
یکی از کارهای عروسی در بختیاری فراهم آوردن «سوخت» برای تهیهٔ غذای عروسی است. چند روز مانده به عروسی عدهای از جوانان با چارپایانی برای تهیهٔ هیزم به کوه و صحرا میروند. معمولاً همهٔ جوانان داوطلب چنین کاری هستند، زیرا میدانند که برای عروسی خودشان متقابلاً جوانان دیگر این زحمت را متحمل میشوند. معمولاً به جز آوردن هیزم، دوغ، کره، ماست و کشک هم از گلهداران دریافت و برای داماد میآورند.
ازدواج در بین اقوام بلوچ
مردم بلوچ در مراسم عروسی آداب و سنن خاص خود را دارند آنها داماد را سوار برمرکب شتر کرده و پسر بچهای را جلو داماد سوار بر شتر مینشانند سپس با سردادن ترانههای شادی به اسم هالی داماد را به طرف آب میبرند پس از غسل دادن و حمام داماد و پوشاندن لباس بر تن داماد که هدیهای از خانواده عروس میباشد و پس از جاری کردن صیغه عقد بین عروس و داماد آنها وارد حجله شده و سه شبانه روز در حجله میمانند.
مراسم عروسی در کردستان
به گزارش ایکنای کردستان در میان اقوام کرد، اگر جواب خانواده دختر مثبت باشد، یک روز خانواده داماد به خانه عروس میرود. در آن روز و بعد از گرفتن جواب، یک نفر از مردان خانواده داماد در میان مجلس بلند میشد و دست تمام مردان فامیل خانواده عروس را میبوسید. به این رسم «دسماچ کهدهی» میگویند و به این معنی است که کار، قطعی شده است.
چند روز بعد از اجرای این رسم، برگزاری مراسم عقد تدارک دیده میشد. به این رسم «ماره بریهی» هم میگویند و در یک روز، خانواده داماد غذا و خوراکی تهیه میکرد و بعدازظهر همراه فامیل خود به خانه عروس میرفت. بعد از اینکه اقوام عروس و داماد شام را صرف کردند، عدهای از مردان در یک اتاق جمع میشدند و ماموستا (عاقد) را دعوت میکردند و دختر را به عقد پسر درمیآوردند. اجرت ماموستا را خانواده داماد پرداخت میکرد.
فرستادن «پاوهیو» و «جل هرگیر»
مراسم عروسی تقریباً یک هفته طول میکشد؛ از روز دوشنبه تا روز چهارشنبه، زنان همسایه برای کمک به خانه داماد میروند و نان میپزند. روز چهارشنبه، خانواده داماد یک زن و یک دختر را بهعنوان «پاوهیو» و «جل هرگیر» به خانه عروس میفرستد. همراه آنها هم چند نفر را با بز و گوسفند میفرستد تا آنها را در خانه عروس سر ببرند.
پاوهیو در خانه عروس غذا میپزد و بر دستان عروس حنا میگذارد و او را برای مراسم آماده میکند، «جل هرگیر» هم لباس عروس را که خانواده داماد تهیه کرده و دوختهاند به خانه عروس میبرد. او این لباسها را داخل یک بقچه میپیچد و گوشهای از تکتک لباسها مانند پیراهن، کوا و سخمه را طوری که از بقچه بیرون باشد، نمایان میکند. او بقچه را به دوش میگیرد و یک آینه را هم روی بقچه روی دوش خود میبندد. مسئولیت «جل هرگیر» در خانه عروس این است که فامیل عروس را به جشن عروسی دعوت کند.
در
روز عروسی، برادر عروس یا یکی از نزدیکانش روی قاطر سوار و عروس هم بهدنبال او سوار میشود و به سمت خانه داماد حرکت میکنند. آنوقت یک نفر خبر آماده شدن عروس را به داماد میدهد و عدهای از زنان فامیل داماد مانند خواهر، عمه یا خاله داماد، چراغهای توریِ نفتی و آیینه به دست میگیرند و به خانه عروس میروند. چراغ نماد روشنی و آینه نماد زلالی و شفافیت است. در نیمههای راه، خانواده داماد به عروس میرسد و اطراف او را میگیرد و ترانهخوانها شروع به خواندن ترانه «باده باده» (بادا بادا، مبارک بادا) میکنند.
سیب و انار و سکه
وقتی عروس به خانه داماد نزدیک میشود، داماد همراه یک نفر دیگر و دوست صمیمیاش به پشت بام میرود و انار، سیب، به، سکه و نقل آماده میکند. داماد هنگام رسیدن عروس، بر سر و تن او، سیب و انار میکوبد و دوست داماد هم بر سر عروس و مهمانان، نقل و سکه میپاشد. به این رسم «شاباش» میگویند. سیب نماد پاکی و باکرگی، انار نماد عشق و به نماد بوی زیبای زندگی است. هنگام ورود عروس به خانه داماد، عروس را روی لیف (لحاف دستبافت قرمز) مینشانند و زیر گوشهای از لیف، حلوا میگذارند (در گذشته به جای شیرینی، از حلوا استفاده میشد)، وقتی عروس روی لیف مینشیند، مادر داماد با گفتن «بسمالله» سر عروس را به سمت حلوا خم میکند و سهبار آن را تکرار میکند، سپس حلوا را به نزدیکان و همراهان عروس تعارف میکند و به مهمانان میدهد. بهنظر میرسد این شیرینی نشانه خوشیمنی و شیرینی وصلت و رابطه خوب عروس و مادر شوهر است.
بازگشت به خانه پدری
سه روز بعد از تمام شدن مراسم عروسی، مهمانان به خوشآمدگویی عروس میآیند و بعد از سه روز هم مراسم «تل» (توشه) برگزار میشود. در این مراسم فامیل عروس در خانه خود یک قابلمه برنج میپزند و همراه لباسهای عروس و مقداری جهیزیه به خانه داماد میروند. یک هفته بعد از برگزاری این مراسم، نوبت به آخرین رسم از سلسله رسوم عروسی میرسد؛ این رسم «باوان» نام دارد. باوان در لغت به معنای خانه پدری است. در بعضی مناطق کردستان بعد از سه روز و در بعضی مناطق دیگر آن، بعد از یک هفته که عروس به خانه داماد رفت، برای دیدن خانواده خودش به خانه پدری میرود و چند روزی را با آنها میگذراند. در آخر این روزها، پدر عروس هدیهای به او میدهد تا به خانه خودش ببرد.
مراسم عروسی عربهای خوزستان
بنابر گزارش بیتوته، پسر عرب زمانی به خواستگاری دختر مورد انتخاب خود میرود که اطلاع دقیق در مورد عدم وجود "ناهی" یا معترض در بین خویشاوندان درجه اول خانوادهی دختر داشته باشد این امر در حقیقت نوعی احترام از سوی خانواده پسر تلقی میشود. در صورتی که ناهی یا همان معترضی نسبت به این خواستگاری نباشد جوان عرب مرحلهی اول را شروع میکند که در اصطلاح این مرحله را المشیة یا "المشایة (خواستگاری) گویند.
مراسم خواستگاری
اصولا مراسم َگی در خانهی دختر و یا اقوام نزدیک آن اجرا میشود و حتی الامکان سعی میشود در یک مضیف بزرگ (مکان پذیرایی) یا حسینهای این کًعدة برگذار شود، به این صورت که خانوادهی پسر یک روحانی و تعدادی از ریش سفیدان قوم و خویش و آشنای خود را به همراه میآورند و سعی میکنند از اشخاص موقری دعوت بعمل آورد که نزد خانوادهی عروس دارای منزلت و احترام باشند. در این مراسم، در برخی مناطق حتما یک سید نیز به دعوت خانوادهی پسر شرکت میکند، حضور سید در این مراسم به این دلیل است که عربهای خوزستان برای سادات مقام و ارج خاصی قائلند، در این مراسم تنها آقایان حضور دارند و خانمها غالبا در خانهای دیگر منتظر نتیجهی مراسم هستند.
هدف از برگزاری این جلسه، توافق بر سر میزان صداق یا مهریهی عروس است، در صورتی که ازدواج فامیلی باشد، مبلغ مهریه، سطح مخارج عروسی و تهیه جهیزیه بسیار کمتر از ازدواج با دختر غریبه است. مبلغی نیز خانوادهی پسر به عنوان حق زن به خانوادهی دختر داده تا با آن وسایل و جهیزیه خریداری شود، بعد از وفاق بر مقدار مهریه ختم مراسم با صلوات به پایان میرسد.
فاتحه خوانی در پایان مراسم
شایان ذکر است که در برخی مناطق استان در پایان این مراسم فاتحهای برای حضرت عباس (ع) خوانده میشود. دلیل خواندن این فاتحه به این منظور است که تعهدی بین خانوادهی دختر و پسر به شمار میرود که بر حرفهای خود پایبند باشند، خواندن فاتحه در بین عربهای شوش، دزفول، سوسنگرد، هویزه، ملاثانی و برخی مناطق اهواز نسبت به سایر نقاط استان بیشتر به چشم میخورد، در پایان مراسم َگی نیز پذیرایی مفصل به همراه نوشیدن قهوه و چای از میهمانان صورت میگیرد. بعد از اتمام این مراسم نوبت به مراسم عروسی میرسد.
خرید پارچه به اقوام عروس
قبل از رسیدن موعد عروسی، یکی از رسوماتی که داماد باید به جا بیاورد خریدن پارچهی لباس برای مادر عروس، خواهران عروس و زن برادرهای عروس است که در گذشته برای تعداد افراد بیشتری پارچه خریداری میشد، اما اکنون به دلیل مشکلات اقتصادی این امر سادهتر و کم هزینهتر اجرا میشود.
ولیمه عروسی
از دیگر رسمهایی که در بین سایر اقوام وجود دارد ولیمه یا همان شام عروسی است. یکی از رسمها و سنتهای اسلامی در مراسم عروسی "ولیمه دادن" است. ولیمه دادن یعنی دعوت عدهای از مؤمنین و ارحام و همسایگان و فقرا به میهمانی صرف غذا. این رسم بقدری مورد توجه پیامبراسلام بود که در مراسم عروسی علی بن ابیطالب (ع) و فاطمه زهرا (س) برآن تاکید کرد و روایتهای بسیاری در مورد تهیه آن ولیمه وجود دارد که همگی بر ساده بودن آن صحه میگذارند.
رسمی برای تازه عروس
از باورهای مردم عرب خوزستان این است که تازه عروس از سه الی یک هفته به خانهی کسی نمیرود که اعتقادات مختلفی در این باب وجود دارد که عدهای نیز مخالف این مورد هستند، اما در کل بر این باورند که به لحاظ آسیب شناسی این اعتقاد از جمله باورهایی است که آسیبی به شخص یا اجتماعی نمیزند و کاملا شخصی است هر چند که این باور در حال حاضر کمرنگ شده است در ارتباط با این موضوع در گذشته مردم ویس میگفتند: "العروس لازم ایهل الاهلال علیها".
ازدواج آذریها
در میان ترکها معمولا پس از آنکه پسری تصمیم به ازدواج گرفت، ابتدا زنان خانواده او به خواستگاری دختر مورد نظر میروند؛ اگر خانوادهی دختر روی موافق نشان دادند، چند روز بعد مردان خانوادهی پسر برای تعیین مهریه و مذاکرات دیگر به منزل پدر دختر میروند. همین که بین دو طرف موافقت حاصل شد یک تا چهار کله قند میآورند و در مجلس میشکنند و پس از شکستن قند، حاضران چای و شیرینی میخورند و مبارک باد میگویند. بعضی از خانوادهها در همان مجلس انگشتری در انگشت عروس میکنند. بدین ترتیب دختر رسماً نامزد پسر میشود. پس از مراسم نامزدی یک یا چند خوانچه شیرینی و لباس از منزل پسر به منزل دختر فرستاده میشود و روز شیرینی خوران و عقد کنان تعیین میگردد.
پرتاب سیب توسط داماد به سمت عروس
این مراسم نیز یکی از رسومات مربوط به عروسی است که علی رغم توسعه زندگی ماشینی هنوز هم در برخی از شهرها و روستاهای آذربایجان رایج است. در این مراسم وقتی عروس را به طرف خانه داماد میآورند، داماد که به همراه «ساقدوش» و «سولدوش» به پشت بام خانه رفته، هنگام نزدیک شدن عروس به خانه، سیب درشت و سرخی را که از قبل برای این مراسم تهیه شده، با تمام توان به زیر پای عروس پرتاب میکند.
* معمولا آذری ها به رسم هدیه، روی چادر یا لباس عروس اسکناس هایی با سنجاق آویزان میکنند.
مادر زن سلام
این رسم در بین اغلب اقوام مشترک است. به این ترتیب که داماد، صبح روز بعد از عروسی همراه با دسته گل و هدیهای که در نظر گرفته است، به خانهی همسرش میرود و از مادر همسرش برای دختری که به دنیا آورده و حالا عروس اوست تشکر میکند. آذریها در این مراسم معمولا به داماد هم هدیهی کوچکی میدهند تا او را با دست پر به خانه برگردانند.
عروسی مازندرانی
به گزارش ایسنا، مازندرانیها برای مراسم اره گیرون یا بله برون به خانه عروس میروند و با دادن انگشتر به عروس در واقع او را برای پسرشان نشان میکنند. در همان شب بله برون میزان شیربها را نیز معین میکنند بعد از این مراسم دوران نامزدی آغاز شده که معمولاً از ۶ ماه تا ۲ سال طول میکشد. چند روز مانده به عروسی مقدمات آن را فراهم میکنند و به خرید میروند و برای عروس و داماد خرید میکنند.
مراسم روز عروسی
برای دعوت کردن مردم به عروسی، زنی را به عنوان خور گیر یا خبر گیر به خانههای مردم میفرستند تا همگی را برای عروسی دعوت کند. یک روز قبل از جشن از خانه داماد تمام مخارج جشن عروسی از قبیل برنج، مرغ، گوشت، روغن به نام خرج بار، را بار اسب میکنند و همراه چند گوسفند پای کوبان به خانه عروس میفرستند.
مردم نیز کمکهایی به نام سوری در مجمعهای مسی گذاشته و روی آن را با پارچههای رنگی میپوشانند و آن را بر سر گرفته به خانه داماد میبرند. جهاز عروس را یک روز قبل از عروسی به خانه داماد میبرند.
بعدازظهر عروسی داماد به همراه فامیل و دوستان برای آوردن عروس به طرف خانه عروس راه میافتد و داماد از قبل اسبی را تزیین میکند تا عروس را روی آن بنشاند وقتی به خانه عروس رسیدند خانواده عروس با نقل و شیرینی و دود کردن اسپند به استقبال آنها میرود.
پدر یا برادر عروس، نانی را به کمر عروس با شال سفید یا سبز مینشانند به نیت اولین فرزندشان و بچه دیگری آیینه به دست جلوی اسب عروس راه میافتد در بین راه دوستان داماد با پای کوبی و تیر اندازی، در شادمانی سهیم میشوند و گاهی نیز با گذاشتن مسابقه اسب دوانی بر عروسی میافزایند.
وقتی که به در خانه داماد رسیدند داماد از اسب پیاده نارنج، انار، یا سیبی، را در دست میگیرد و به سمت عروس پرت میکند عروس باید آن را بگیرد و سپس آن را با هم بخورند. عروس ابتدا وارد خانه نمیشود مگر اینکه پدر داماد سکهای یا یک راس گاو و یا زمینی را به عنوان رونما یا پاناز به عروس بدهد.
وقتی عروس وارد حیاط خانه شد مادر و خواهرهای داماد اسپند دود میکنند و نقل و نبات و شیرینی به همراهان میدهند تمام مهمانان شام را در خانه داماد میخورند و پس از خوردن شام آنجا را ترک میکنند.
تنها زنی به نام
عروس مار همراه عروس میماند و صبح روز بعد از عروسی عروس باید صبحانه را آماده کند و به خانواده داماد بدهد و خانواده داماد نیز لباس، پول، پارچهای را به عنوان خلعت به عروس میدهند.
زن مار سلام یا مادر زن سلام
سه روز بعد از عروسی، عروس و داماد به عنوان سلام به مادرزن، به خانه عروس میروند که به آن زن مار سلام میگویند.
مادر عروس نیز اهل فامیل را دعوت میکند و تدارک شام میبیند در آن شب، عروس دستمالهای کوچکی را که با گلاب عطرآگین کرده به اهل فامیل هدیه میکند و مهمانان نیز مبلغی پول به عنوان رو نما به عروس میدهند.
سخن پایانی
در اینجا ما به برخی از رسومات سنتی ازدواج در کشور ایران پرداختیم، شهر ها و اقوام دیگر هم تقریبا با سبک های مشابه و بر اساس باورها و فرهنگ مردمانش، این مراسم را ساده تر یا به شکل پیچیده تر برگزار می کنند. اما آنچه حائز اهمیت است خوشبختی و دلخوشی دختر و پسر است. زندگی را بدون هیچ مراسمی و با ساده ترین تدارکات هم می توان برگزار کرد.
در جامعه امروز گرچه به طور جسته و گریخته برخی از سنتهای کهن ازدواج همچنان انجام میشود، اما ظهور پارهای از رسمهای نا متعارف و به انحراف کشیده شدن بخشی از آیینهای کهن، ازدواج را به یکی از بزنگاههای پر مخاطره اجتماعی تبدیل کرده است.
مهم ترین رسومات اشتباه در ازدواج شامل: مهریه سنگین، جهیزیه سنگین، تجملات زیاد، اسراف، هتلها و سالنهای پرخرج، به رخ کشیدن ثروت که جز چشم و همچشمی و آه و حسرت دیگران ثمره دیگری ندارد.
یادمان باشد حتی اگر این باور را بزرگترها تحمیل کنند، جوانان امروزی باید بتوانند با آگاهی این مسائل را به آنان منتقل کنند که در عصر حاضر با ازدواج ساده هم می توان خوشبخت بود.