بانوای غنچهٔ دمیدهٔ من! یک دهن بخند خورشیدِ من! ستارهِٔ من! باغِ من! بخند
افسرده خنده بر لبِ گُل پیشِ رویِ توای خرمنِ شکوفه و گُل!ای چمن! بخند ای گرمپویِ گرمتر از عطرِ گُل! برقصای خوبرویِ خوبتر از نسترن! بخند تا خونِ نور در رگِ شبهایِ من دود.
یک لحظه،ای سپیدهِٔ سیمین بدن! بخند ای خندههایِ دلکشِ روشنگرت مراتنها ستارههایِ شبِ زیستن! بخند وی نازخندهٔ تو شکوفانده بر دلم همچون بهار اینهمه باغِ سخن، بخند
حسین_منزوی
بشنوید
یک دهن بخند به قلم مهناز بهروزیان، اجرا سما ،میکس عباسی
میدانی گاهی باید حتی بی دلیل شاد باشی گاهی باید در هجوم مشکلات آرامترین فرد زمین باشی امید همیشه هست و سختی بخشی گذرا از زندگی امیدت فقط به خدا باشه براى خودت زندگى کن بپوش؛ برقص، بگو؛ بخند هر طور که دلت مى خواهد یادت باشد تو تنها کسى هستى که میتوانى حال دلت را زیرو رو کنى پس با خودت رفیق باش
زندگی واقعا بسیار ساده است و چه زیبا میشود دلمان را مملو از عشق کنیم و به باغچه دل خود سری بزنیم عــلـفهــای هرز را بِـکنـیـم بـه گـــلهــا آبــی بــدهیم بــگذاریــم ریـههـایمــان هـوایـی تــازه بــخـورد اصلا زنـدگــی کنـیـم..
سلام زندگی
غبارِ صبح تماشاست! هرچه باداباد! تــو هم بخند.جهانِ خراب میخندد!
بیدل_دهلوی
کوچه از فریاد ما چشمو رو هم نمیذاشت
کسی تو باغ دلش گل حسرت نمیکاشت
چشمای پنجرمون بوی بارون میدادند
واسه با معرفتی آدما جون میدادند
حیاط مدرسمون از گل رازقی بود
کتابهای شعرمون غزلاش عاشقی بود
سفرمون خالی نبود از بوی نون و پنیر
خوابهای خوش میدیدیم همیشه روی حسیر
چشمای خواب زدمون حالا بیدار نمیشن
عالم بچگیا دیگه تکرار نمیشن
بشنوید
قدیما با صدای سید جعفری،سما، رها،همت پور،خادمی،جهاندار، میکس عباسی
قدیما ﺣﺮﻳﻢ ﺧﺼﻮصی ﻧﺒﻮﺩ، حتی ﺣﻤﺎﻣﺶ ﻋﻤﻮمی ﺑﻮﺩ، ﻭلی ﭼﺸﻢ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﻫﺮﺯﻩ ﻧﺒﻮﺩ.ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﺎی کسی ﺟﻠﻮی کسی ﺩﺭﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ، ﻭلی ﭘﺸﺖ ﭘﺎ ﺯﺩﻥ ﻫﻢ ﻧﺒﻮﺩ.
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺣﺮفی ﺗﻮی ﺩﻟﻬﺎ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ، حرفی ﻫﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ کسی ﻧﺒﻮﺩ.ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺑﺮﮔﺮ ﻭ ﭼﻨﺠﻪ ﻭ ﺑﺨﺘﻴﺎﺭی ﻧﺒﻮﺩ، ﮊﻟﻪ ﻭ ﭘﺎی ﺳﻴﺐ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﻧﻮﻥ ﻭ ﭘﻨﻴﺮ ﺑﻮﺩ.
ﺍﻭﺝ ﻛﻼﺳﺶ ﺗﻮی ﺳﺒﺰی ﻭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ترشی ﻭ ﺁﺵ ﺑﻮﺩ.ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺭﻧﮓ ﺳﺎﻝ ﻧﺒﻮﺩ، ﻣﺎﻧﺘﻮﻫﺎی ﺭﻧﮕﺎﻧﮓ ﻧﺒﻮﺩ، ﭘﻴﺮﻫﻦ شیک ﻭ بی ﺧﻂ ﻭ ﻳﻘﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﻫﺮ چی ﺑﻮﺩ ﺗﻮی ﺑﻘﭽﻪ ﺑﻮﺩ.ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﻴﺮﻫﻦ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﻫﺮچی ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍی ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﻭ ﺑﺮﺍی ﻫﻤﻪ ﺑﻮﺩ، ﺁﺭﺯﻭی ﻳﻪ ﺑﭽﻪ ﭘﻮﺷﻴﺪﻥ
ﻟﺒﺎﺱ ﻋﻴﺪ ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺑﻮﺩ.ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﻮلی ﻧﺒﻮﺩ، ﻭلی ﺩﻟﻬﺎ ﺧﻮﺵ ﺑﻮﺩ.ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ... ساده بگم رنگ دلت رنگ تموم غصه هاست .بزار بگم دوست داشتنت واسه دلم چه آشناست رفتن تو موندن من مثل تموم غصه هاست.ولی بگم دوست داشتنت واسه دلم بی انتهاست مثل شهاب پر میزنی شبا به دل سر میزنی دوست ندارم بگم، ولی داری به هر در میزنی
اومدنت به این خونه یه جورایی آرزومه موقع رفتنت، ولی نگم ته زندگیم.ساده بگم عاشقتم نبینمت زود میمیرم.یه روز میفهمی وقتی که دارم ستاره میچینم.
جابری
بشنوید خطا نوشته ضرابی اجرا سمیرا ،محمدی ،میکس محمدی
یک نقاش وقتی رنگ به تابلو میزنه، ممکنه خطا کنه.اما برای جبران این اشتباه نمیتونه رنگ رو از بدنه بوم نقاشی پاک کنه! مجبور میشهی لایه رنگ دیگه به اون اضافه کنه و از روی اون طرح خودش رو دوباره نقاشی کنه.حال و روز ما بی شباهت به این داستان نیست!خطا میکنیم.اشتباه میکنیم.شکست میخوریم.
شکسته میشویم.اما چیزی نمیتونه این لکه رو از وجودمون پاک کنه.باید از نو رنگ بزنیم و روی آن طرحی دیگر پیاده کنیم.حتی وقتی میخندیم دیگران نمیدونن چند لایه زخم زیر این لبها پنهونه...
همراه با ما باشید با پادکستهای صوتی سایه های سبز در تابناک جوان