سکوت مرموز رسانههای فارسی زبان درباره همدلی مردم ایران
سیل چگونه جعبه سیاه اپوزیسیون را با خود برد؟
بازار اهل سیاست و رسانه معمولا در تعطیلات نوروز چندان داغ و گرم نیست. امسال اما از همیشه متفاوت بود. نه اینکه انتخابات باشد یا اتفاق مهمی در عرصه بینالملل رخ داده باشد، بلکه یک سیل ویرانگر اوضاع را عوض کرد چون از شمال تا جنوب خانهها، مزارع و همه چیز زیر آب رفت و حالا هم از داخل و هم در خارج رسانهها موضوعی تاپ پیدا کردند برای خروجیها و ویترین خود.
به گزارش
تابناک جوان به نقل از خبرآنلاین، مأموریت رسانههای داخلی و خارجیها در پوشش اخبار و وقایع مربوط به سیل با هم متفاوت بود، در داخل رسانهها به خبررسانی درباره حجم تخریبها و هشدارهای مربوط به سیلهای پیش رو و تأثیرگذاری بر سیاسیون برای کمک رسانی به سیل زدگان و چگونگی برخورد با سیل متمرکز بودند، خارجی ها، اما ترجیح دادند در سنگر اپوزیسیون بنشینند، مردم را تحریک کنند، سیاه نمایی کنند و در مجموع اعلام کنند نظام و دولت برای مواجهه با چنین پدیدهای کارآمدی و کارایی نداشته و ناتوان بوده است.
آنها همه کار کردند، ابتدا اختلاف بین دولت و سپاه را دامن زدند؛ سپس مانند زلزله کرمانشاه تلاش کردند تا میان ارتش و سپاه زاویه سازی کنند. بعد هم تصاویر مردمی را که گرفتار شده بودند با جهت گیری ضدیت با نظام روی خروجی رسانههای خود قرار دادند. همه تلاش شان را کردند تا این پدیده را تبدیل به یک موضوع امنیتی و چالش ساز برای نظام کنند.
اینها همه در حالی بود که مقایسه بروز چنین حوادثی با کشورهای خودشان نشان میداد که آنها در شرایط مشابه بسیار ضعیف عمل کردند و به جهت عدم توانایی در بسیج مردمی و هم دل و همسو ساختن ساختارهای حکومتی با مردم و جامعه تا سالها عواقب این پدیدهها برجای مانده و در کمک رسانی به مردم سرزمین شان ناتوان بودند. تصاویری که از حوادث طبیعی در آمریکا و یا برخی کشورهای اروپایی موجود است شاهد خوبی برای این مدعاست. جدا از اینکه در برخی حوادث مانند آتش سوزی اخیر آمریکا دستور سانسور خبری نیز صادر شد و اجازه انتشار تصاویر و فیلم از مناطق آتش گرفته صادر نشد و محتوای خبری مربوط به این حادثه به صورت کنترل شده در اختیار رسانهها قرار گرفت.
در ایران، اما ماجرا فرق میکند. هر کسی خودش یک رسانه شده است، دوربینهای موبایل مردم عادی، خبرنگارهای رسانهها و حتی رسانههای خارجی، هر کدام که خواستند از هر جا اراده کردند فیلم و تصویر منتشر کرده اند و رسانهها پر هستند از این موج خبری.
نکته مهم، اما این است که رسانههای خارجی بویژه رسانههای فارسی زبان تنها و تنها نکات منفی این حادثه را دیده اند و هرگز بخش مثبت ماجرا را مورد توجه قرار ندادند، برای مثال آنها هرگز حجم خدمت رسانی ارگانهای دولتی و نهادهای نظامی را مقابل دید مخاطبان خود قرار نمیدهند یا مثلا تصویر آن ارتشی که یخچال بزرگی را روی دوش خود قرار داده و از خانهای خارج میکند تا آسیب نبیند، در هیچ کدام از این رسانهها دیده نمیشود. یا مثلا فیلم آن سرهنگی که خم شد تا اهالی یک روستا روی دوش او بروند و سوار یک وسیله نقلیه شوند و از منطقه دور گردند در هیچ کدام از این رسانهها وجود ندارد. همچنین هیچ اثری از فیلم و تصاویر مربوط به طلاب و دانشجویانی که داوطلبانه به مناطق سیل زده رفتند و مشغول خارج کردن گل و لای از خانههای مردم هستند در رسانههای خارجی وجود ندارد.
از سوی دیگر همگرایی فوق العاده نیروهای نظامی و انتظامی درکوچ دادن خیل عظیم امکانات و ماشین آلات از مناطق مختلف کشور و به موقع وارد میدان شدن آنها از نگاه هیچ رسانهای دیده نشد، گویا مراکز خبری دنیا بویژه فارسی زبانان تلاش کردند تا برخی از جلوههای ناب فرهنگ ایرانی در رسیدگی و محبت به همنوعان را از قاب هیچ دوربینی عبور ندهند تا نکند در میان غم و اندوه هموطنان شاید کسی از دیدن این صحنهها اندکی خوشحالی کند.
واقعیت آن است که در ایران پس از این سیل مخرب همه افراد از سپاهی، ارتشی و نیروهای مردمی در کنار داوطلبان هلال احمر و روحانیون و پزشکان همه و همه با هم متحد و یکدل شدند تا سایه غم از مردم بزدایند. از شمالی تا جنوبی و از شرقی تا غربی. اینجا یک ملت وجود دارد. همصدا، همسخن و هم درد. همه این حرفها را میتوان در همان قاب تصویری دید که حاضران در آن ارتشیانی هستند که در یک درمانگاه برای دخترک سیل زده غمگین جشن تولد گرفته اند. تیتری هم که میشود برای این عکس در نظر گرفت، همان دست نوشتههایی است که سربازان ارتشی در دست دارند: «ارتش فدای ملت»