* ایران در حال قوی و قویتر شدن است. در منطقۀ خاورمیانه تقریبا هر چه ایران بخواهد میشود. حتی آمریکا که ابرقدرت جهانی است مقهور ارادۀ ایران است. آمریکا در سوریه هفت تریلیون دلار خرج کرد و ایران حدود ۲۰ میلیارد دلار. یعنی تقریبا ۳۵۰ برابر ایران. این اعداد ساختۀ دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی نیست. هر دوی این اعداد گزارشات دقیق مسؤولین آمریکایی از میدان است!
این ارقام را به نحو دیگری هم میشود نگاه کرد. سهم هر یک نفر ایرانی با دلار ۳۰۰۰۰ تومانی میشود حدود ۸۴۰۰۰ تومان. بله هشتاد و چهارهزار تومان.
اما آوردۀ ایران و آمریکا چگونه است؟
باور کنید ایران وارد قدرتمندترین معادلات دنیا شده است. ایران اسلامی عزیز ما معادلات قدرت را تغییر داده است.
* مؤلفههای قدرت ایران البته قدرت نظامی و امنیتی، علمی و حتی دیپلماسی هستند. اما از سایر مؤلفههای قدرت، مهمترین مؤلفۀ قدرت نقش مردم است. ما در همۀ مؤلفههای قدرتمان به یک اندازه رشد نکرده ایم. برای رشد جامع سایر مؤلفههای قدرت نیازمند تحول حکمرانی هستیم. همان که مقام معظم رهبری در سخنرانی مراسم سال گذشته رحلت امام اشاره کرده اند؛ و البته آن چه مهم است این است که در این تحول اجتناب ناپذیر چه کسی مدیریت این تحول را به دست بگیرد؟!
از جهت وجههی خارجی هم انتخابات و حضور مردم و مشارکت مردم، نشاندهندهی اقتدار ملّی است. این را همه باید بدانیم و اذعان کنیم که بله، امکانات دفاعی و قدرتهای دیپلماسی و امثال اینها به کشور اقتدار میدهد، در این شکّی نیست، امّا بیش از همهی اینها مردم یک کشورند، ملّتند که اقتدار میدهند. وقتی همه احساس کنند در دنیا -دشمن و دوست- که این ملّت هوشیار است، بیدار است، سرِ پا است، عازم است، پُرانگیزه است، این کشور یک اقتداری، یک هیبتی در چشم همه پیدا میکند؛ چه دوست و چه دشمن؛ بنابراین حضور مردم موجب اقتدار کشور خواهد شد؛ و انتخابات، مظهر حضور مردم است؛ اجتماعات انقلابی، مظهر حضور مردم است و از همه مهمتر البتّه انتخابات است. ۱۴۰۰/۰۱/۰۱
اگر اسلام ناب محمدی و مکتب امام خمینی این مدیریت تحول را دست بگیرد، اگر مردم هوشمند ایران این تحول را دست بگیرند، کار کارستان شروع میشود.
انقلاب [اسلامی]با کودتا به وجود نیامد، با حرکت نظامی به وجود نیامد؛ مثل بعضی از انقلابها که یک عدّه افسر نظامی رفتند یک حکومتی را برداشتند، حکومت دیگری به جایش گذاشتند؛ نه، این انقلاب بهوسیلهی مردم به وجود آمد؛ با عزم مردم، با نیروی انقلاب مردم، با ایمان مردم به وجود آمد؛ با همین نیرو از خود دفاع کرد، با همین نیرو هم باقی ماند و ریشه دواند. این مردم بودند که نترسیدند؛ این مردم ایران عزیز بودند که ایستادگی کردند و مصداق این آیهی شریفه شدند: اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعُوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم ایمانًا وَ قالُوا حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل. (۱) مدام تهدید شدیم، مدام گفتند حمله میکنیم، مدام گفتند تحریم میکنیم، مردم نه از تهدید نظامی ترسیدند، نه از تحریم ترسیدند، نه از تحریم فلج شدند؛ نترس، شجاع، سربلند، حرکت را ادامه دادند؛ از این پس هم باید همین باشد. مردم ما، قشرهای مختلف ما، جوانهای ما، روحانیّون ما، پیشهوران ما، دانشگاهیان ما، محقّقین ما، مسئولان ما، دولتیهای ما، مجلسیهای ما باید انقلابی بمانند و انقلابی حرکت بکنند -که شاخصهایی را عرض خواهم کرد- و همه انقلابی باشند تا بتوانیم این راه را با موفّقیّت پیش برویم و ادامه بدهیم.۱۳۹۵/۰۳/۱۴
* خدای ناکرده اگر شما جای رقبای ایران و یا دشمنان ایران بودید، چه میکردید؟ الان ایران دارد این مدل حکمرانی خود پیش میبرد و حتی صادر میکند. یا باید به براندازی فکر کنید! که دشمن تقریبا از این ناامید شده است.
یا باید سرعت این تحول را کند کنید! مثلا با حملۀ نظامی که این هم خیلی دور از ذهن است. یا مثلا با تحریم اقتصادی که انجام شده است و ۴۰ سال است که ادامه داشته است. درست است که در زمانهایی تحریمها خیلی پر فشار بوده، ولی به هر حال نتیجۀ لازم را نداشته است. این را استراتژیستهای آمریکایی میگویند که نتیجۀ تحریمهای حداکثری مثبت نبوده. البته باید در این زمینه هم کار کنیم و به تحول حکمرانی بیندیشیم. بحث خنثی کردن تحریم از این جنس است. یعنی از جنس تحول مدل حکمرانی. به جای تمرکز حداکثری بر رفع تحریم برویم سراغ خنثی کردن آن ولی من جای دشمن بودم جای دیگر سرمایه گذاری میکردم.
جنگ اصلی جنگ اراده هاست. باید ارادۀ ملی و این توفان انسجام ملی را هدف گرفت. با تصویر نامطلوب، با دروغ رسانه ای، با بزرگنمایی واقعیتهای تلخ و اتفاقات تلخی که برای وضع معیشت مردم میافتد و با القای یأس و نمیشود. باید ارادۀ ملی را هدف بگیرند. قاعدتا جنود عقل این جا به جنگ جنود جهل میروند.
جنگی بنا نیست انجام بگیرد و به توفیق الهی انجام هم نخواهد گرفت. نه ما دنبال جنگیم، آنها هم به صرفهشان نیست که دنبال جنگ باشند و میدانند که به صرفهشان نیست. ما هم که خب اهل ابتدا به کارِ نظامی نیستیم ــ هیچ وقت نبودیم، الان هم نیستیم ــ این برخورد، برخورد ارادهها است؛ این رویارویی، رویارویی ارادهها است؛ و ارادهی ما از آنها قویتر است. ما علاوهی بر ارادهی قوی، توکّل به خدا را هم داریم.۱۳۹۸/۰۲/۲۴
معنای جنگ نامتقارن این است که دو طرفِ جنگ از منابع مختلفالحالی، با هویّتهای مختلف برخوردارند؛ این جنگ نامتقارن است؛ یعنی هرکدامِ از این دو طرف امکاناتی دارند، منابع قدرتی دارند که طرف دیگر آن را ندارد. ما با استکبار جهانی در حال جنگ نامتقارنیم؛ چرا؟ ممکن است او یک امکاناتی داشته باشد که ما نداشته باشیم، امّا ما هم امکاناتی داریم که او ندارد؛ آن امکان چیست؟ توکّل، اعتماد به خدا، اعتماد به پیروزی نهایی، اعتماد به قدرت انسان، به قدرت ارادهی انسان مؤمن؛ این را ما داریم؛ این شد جنگ نامتقارن. در جنگ نامتقارن ارادهها هستند که با هم میجنگند؛ هر ارادهای غلبه پیدا کرد، پیروز خواهد شد. در میدان، اراده را ضعیف نکنید؛ در میدان نبرد، اراده را دچار تزلزل نکنید؛ اگر یک طرفِ جنگ در میدان نبرد ارادهاش سست شد، قطعاً شکست خواهد خورد. نگذارید ارادهتان سست بشود، نگذارید تبلیغات دشمن و وسوسههای دشمن، در اراده و عزم راسخ شما تزلزل ایجاد کند؛ این ارادهی مستحکم را نگه دارید؛ این ضامن پیروزی است.۱۳۹۵/۰۳/۰۳
نویسنده :مهدی قریب گرکانی