به گزارش
تابناک جوان به نقل از سیناپرس،
در حقیقت، افراد نمیتوانند دلیل مشخصی را برای نارضایتی شغلی ذکر کنند و تنها میدانند که موقعیت فعلی، مناسب آنها نیست و باید هرچه سریعتر بدنبال شغل دیگری باشند. پس، دلیل اصلی نارضایتی شغلی افراد چیست؟
بسیاری اوقات، این خود کار یا محیط کاری نیست که باعث ایجاد نارضایتی شغلی میشود، بلکه باید مشکل را در خود فرد جستجو کرد.
اما چطور باید متوجه شد که خود فرد عامل بروز نارضایتی شغلی است؟
همه مسئولیتها را شخصا برعهده میگیرد
زمانی که همه مسئولیتهای یک کار را برعهده گرفته و بیش از حد برای آن کار وقت میگذارید، درصورت مواجه شدن با شکست احتمالی، بشدت سرخورده شده و حس نفرت پیدا میکنید.
در این شرایط یک گام به عقب بردارید. بازخوردهای منفی بخشی از کار شما محسوب میشود؛ پس خوب شروع کنید، اما کمی بیشتر (به جزئیات) دقت کنید. اگر همواره بدنبال این هستید که شخصیت و شایستگی خود را در محل کار اثبات کنید، کمی در طرز تفکر خود تغییر ایجاد کنید.
انتظار دارید همه چیز یک شبه اتفاق بیافتد
شما یک ایده بزرگ در ذهن دارید و آن را با رییس خود در میان گذاشته اید؛ به نظر میرسد که وی نیز علاقهمند طرح پیشنهادی شماست و به شما وعده میدهد که آن را در اولویتهای بودجهای شرکت قرار دهد.
اما طرح شما مدت زمان زیادی مسکوت مانده است. چندبار میتوانید این جمله که "در لیست برنامهها قرار دارد" را بشنوید؟ تصمیم میگیرید که هرگز ایده دیگری ارائه ندهید. یکی از ناامیدکنندهترین بخشهای کار کردن با یک سازمان، روند کند اداری آن است؛ اما صرفنظر از دوندگی و گاهی ناامیدی، همواره امید به تغییر وجود دارد و این مسأله نمیتواند یک دلیل قوی برای نارضایتی شغلی باشد.
رئیس خشن، همکاران سرد و بی تفاوت یا حجم کار بالا، نمیتوانند ذهن شما را از این موضوع منحرف کنند که نارضایتی شما در اصل ناشی از تنفر شما از شغلتان است! شما نمیتوانید مدیرعامل خود را مسبب نارضایتی شغلی بدانید، به این خاطر که کار کردن با این تیم، مطابق خواست شما نیست. نفرت شما از برنامه نویسی، تقصیر تیم مهندسی که با آن کار میکنید، نیست.
پس اگر به مدت طولانی با این نارضایتیها دست به گریبان هستید و به این نتیجه رسیده اید که در جایگاه شغلی مناسب قرار ندارید، میتوانید به فکر تغییر شغل باشید.