بنا براصل ۱۱۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
رئیس جمهور عالیترین مقام رسمی کشور پس از رهبری است ومسئولیت اجرای قانون اساسی وریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیماً به رهبری مربوط میشود به عهده دارد. در این اصل ضمن اشاره به مسئولیت
رئیس جمهور در اجرای قانون اساسی که خود وظیفهای بس سنگین است وریاست قوه مجریه، به مقام وی پس از مقام رهبری اشاره دارد؛ بنابراین ضمن توجه به مجزا بودن وظایف هریک میتوان به این نتیجه رسید که کار
رئیس جمهور در طول مقام رهبری است وباید در مسیر رهبری حرکت نماید. نه تنها حرکت بلکه از لحاظ ویژگیها باید در همان راستا باشد، هرچندکمی ضعیف تر. یعنی به نظر میرسد رئیس جمهور بایدکما وبیش همان ویژگیهایی راکه آیات قرآن واحادیث در مورد رهبری ذکر میکند ومبنای اصول قانون اساسی شده است که بعداً به آن اشاره خواهد شد، داشته باشد. اما با توجه به آیات واحادیث مذکور همان گونه که رهبرچنین است رئیس جمهور نیز در کل باید افراد را به سوی حق هدایت کند وهادی مردم باشد (آیه ۳۵ سوره یونس). احکام وقوانین الهی بدست وحمایت او به اجرا گذاشته شود. امین برحلال وحرام خداوند باشد (خطبه حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه). بخیل وحریص بردنیا نباشد. جاهل نباشد تا وسیلة گمراهی دیگران را فراهم آورد. مسلمین را از یکدیگر جدا نسازد وبین آنها تفرقه نیفکند، بلکه آنها را به هم پیوند دهد. اموال را حیف ومیل نکند وگروهی را برگروهی دیگر بدون دلیل مقدم ندارد ودر رساندن حق به صاحبان آن کوتاهی نکند (خطبه ۱۳۱ نهج البلاغه).
اما سوای اصل فوق وذکر چنین موارد کلی واصولی، لازم است به اصول دیگر قانون اساسی نیز توجه نمود. آن اصولی که ویژگیهای رئیس جمهوری کشور جمهوری اسلامی ایران را بیان میدارد: یکی از ویژگیها این است که وی از میان رجال مذهبی و سیاسی باشد (اصل ۱۱۵). توجه به این مطلب مهم است که صرف درخواست افراد عادی برای نامزد شدن کافی نیست هر چند که ممکن است دارای برخی ویژگی های خوبی باشند. رئیس جمهور باید با اسلام، جهان بینی، اصول واحکام آن آشنا باشد. هرچند که لازم نیست به معنای خاص یک فقیه باشد، اما باید کما و بیش اسلام شناس باشد وبا اعتقاد به آن عمل نماید. همچنین فردی سیاسی باشدٌ. بدین معنی که از قبل وبعد از انقلاب در مسائل سیاسی ورود داشته و در میدانهای سیاسی ومبارزات سیاسی شرکت میکرده ومی کند. فقدان هریک از این دو عامل باعث نقص کلی است. از سویی فردی که سیاسی باشد، اما مسلمان مومن نباشد کافی نیست واز سویی دیگر یک مسلمان وحتی عالم اسلامی که در مسائل سیاسی شرکت ندارد وبه عبارتی دین را از سیاست جدا میپندارد، مناسب چنین کاری نیست. شاید جالب این باشد وبا منظور خاصی این چنین نگاشته شده است که در اصل مذکور ابتدا کلمة مذهبی بکار برده شده وسپس سیاسی که به نظر میرسد مسأله اولویت یکی بر دیگری را مد نظر داشته است.
سوای مسائلی، چون ایرانی الاصل بودن وتابعیت ایرانی داشتن که موضوع روشنی است رئیس جمهور باید شخص مدیر ومدبری باشد. قدرت مدیریت اجرایی مملکت را باتوجه به همه جوانب دارا باشد. شخصی با تدبیر وبا کیاست باشد. سابقة وی همراه با خوبیها وفداکاریها بوده ومتخلق به اخلاق حسنه در زندگی فردی واجتماعی باشد. شخصی امانت دار باشد. امانت با مفهوم وسیع آن، زیرا اموال، آبرو، شرافت واسرار مردم ومسلمین در اختیاراوست. به عبارتی دیگر امانتهای الهی در اختیار اوست، بنابراین باید امین باشد ودر امانتها خیانت روا ندارد. صفت تقوی را از جهات مختلف دارا باشد. مطیع وخاضع حق باشد وبه خاطر منافع شخصی، خانوادگی، گروهی وحزبی، حقوق دیگران را نادیده نینگارد ودر قضاوت بین آحاد مردم در همة امور خداوند متعال را حاظر وناظر بداند. علاوه بر اسلام ایمان هم داشته باشد ودر کل به مبانی جمهوری اسلامی ایران که عبارتی است کلی وفراگیر معتقد باشد ودارای مذهب رسمی کشوریعنی شیعه اثنی عشری باشد. (باتوجه به مفاد اصل ۱۱۵).
سوای چنین ویژگیهایی با توجه به متن سوگندی که رئیس جمهوری پس از انتخاب شدن قرائت مینماید (اصل ۱۲۱) میتوان به تعهدات وتکالیفی که وی برعهده دارد وبرای آن سوگند یاد میکند اشاره نمود: او سوگند یاد میکند که پاسدار اسلام ونظام جمهوری اسلامی ایران وقانون اساسی باشد؛ بنابراین باید در این راه حداکثر استعداد وتلاش خویش را بکارگیرد. سوگند یاد میکند که خود را وقف خدمت به احاد مردم نماید. خدمت به خلق خدا از ارزشهای بزرگ اسلامی است ورئیس جمهورباید به صورت همه جانبه به فکر مردم ومحرومین باشد وخواب وبیداری خویش را در خدمت به بندگان خدا صرف نماید. سوگند یاد میکند که در جهت اعتلای کشور گام بردارد وهّم خویش را صرف سر بلندی کشور به هر نحوی که ممکن است بنماید. این اعتلا نه فقط باید از جهت اقتصادی وتوسعه اقتصادی باشد بلکه بایستی از جهت معنوی به اشکال گوناگون به فکر ترویج دین واخلاق در جامعه باشد وارزشهای اسلامی را پاس دارد وهمان گونه وبلکه بیشتر که در جهت اعتلای مادی کشور میکوشد درجهت اعتلای معنوی جامعه دقّت شایان توجه وتلاش نماید وراهها وشیوههای گوناگون را با استفاده از متخصصین خوش فکر ودلسوز روشن نگر ودین داران متعهد بیابد وفضای کلی جامعه را با نسیم وبوی روح پرور معنویت پرکند.
البته این کاری مشکل، عمیق، ظریف واساسی است. اگر دراین جهت فعالیت بیشتری صورت گیرد، قطعاً در صحنة اعتلای مادی، جامعه سرعت بیشتری به خود خواهد دید. او همچنین باید خود را وقف پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازد واز هرگونه خودکامگی واستبداد بپرهیزد. به عبارتی دیگر او باید در جهت گسترش عدالت از جنبههای گوناگون، خصوصاً عدالت اجتماعی تلاش نماید. خودخواهی وتنگ نظری را کنار بگذارد ورفتاری پدرانه نسبت به افراد وگروههای در چارچوب نظام داشته باشد واز حرمت وآبرو وآزادیهای مشروع مردم با تمام وجودحمایت نماید. درجهت حراست از مرزها و اعتلای استقلال کشور با همة توان بکوشد ومردم ایران را از وابستگیها و اسارتهای گوناگون که ممکن است به اشکال سیاسی، اقتصادی وفرهنگی باشد، برهاند. زیرا این وابستگیها مُلک وملت را به هلاکت میکشاند وآنها را اسیر بیگانگان میکند. به موجب آیات قرآنی واحادیث تسلط کفار ومشرکین برمسلمین به اشکال مختلف جایز نبوده وحرام است ومورد رضایت خداوند نیست. وسرانجام در این راه پر خطر وسنگین وکمرشکن همیشه یاد خدا را فراموش نکند وهمواره ازخداوند وپیامبراسلام وائمه اطهار علیهم السلام یاری جوید وبا شناخت هر چه بیشتر سیرة عملی آنان، در راه آنان گام بردارد. میدان عمل سخت است وانسان را مشغول میکند؛ لذا بایدآرامش لازم را از خداوند متعال گرفت. (الا بذکرالله تطمئن القلوب).
رئیس جمهور باید در عین درگیریهای کاری و حوادث سخت وطاقت فرسای این مسئولیت خطیر عبادت ویاد خدارا فراموش نکند تا ضمن آرامش بخشیدن به خود وتوجه به خطاها وسپس توبه کردن و آمرزش خواستن، را هکارهای تازه را برای کار خویش در آینده، دریابد. رئیس جمهور، چون به موجب اصل ۱۳۴ قانون اساسی مسئولیت قوة مجریه را برعهده دارد در برابر مجلس برای اقدامات هیأت وزیران مسئول است؛ بنابراین رئیس جمهور باید در انتخاب اعضای کابینه، اطرافیان ومشاورین ونمایندگان خود دقت بسیار نماید، چه بسا که همکاران و اطرافیان گاهی اوقات مسیر حرکت را به سوی انحراف سوق میدهند. علیرغم اینکه شخص رئیس جمهور ممکن است خود از همة جهات شخصیت برجسته و دارای ویژگیهای مورد نظر باشد. وبالاخره از لحاظ قانون اساسی (اصل ۱۲۲) رئیس جمهور در حدود اختیارات و وظایفی که به عهده دارد در برابر ملت، رهبر ومجلس شورای اسلامی مسئول است؛ بنابراین باید در برابر هریک پاسخگو باشد. واین سه رکن یعنی همه چیز کشور واین یعنی نظارت همگانی برکار او از بُعد مکتبی، قانونی واجتماعی.
با در نظر گرفتن بندهای سیاستهای ابلاغی ازسوی مقام معظم رهبری در خصوص انتخابات، به نظر میرسد که این شرایط و ویژگیها را باید به دو دسته عام وخاص تقسیم کرد:
ویژگیهای عام: به موجب بند ۱۰ سیاستهای انتخابات باید شایسته گزینی در مسئولیتهای مختلف از جمله نمایندگی مجلس شورای اسلامی، خبرگان رهبری وریاست جمهوری ارتقاء بخشد. به طوری که این شایستگیها در تراز جمهوری اسلامی ایران باشد ولذا باید نامزدهای این مناصب از جمله منصب ریاست جمهوری دارای معیارها ویژگیهایی باشند. طبق بند ۱-۱۰ سیاستها، باید این معیارها وشاخصها چه از جهت شرایط عمومی واختصاصی برای داوطلبان به طور دقیق تعیین گردد، و لذا در ادامه بند مذکور متذکر میگردد که در مجموع باید در چهارچوب قانون اساسی باشد با تاکید بر برخی ویژگیها. این ویژگیها به نظر میرسد که عام و برای همه نامزدهای انتخاباتی از جمله ریاست جمهوری باشد که عبارتند از: کارآمدی علمی، جسمی وشایستگی متناسب، با مسئولیتهای مربوط، متعهد به اسلام، انقلاب ونظام اسلامی وقانون اساسی، به ویژه التزام به ولایت فقیه وسلامت اخلاقی وااقتصادی. به نظر میرسد این ویژگیها به درک مفاهیم مذهبی وسیاسی بودن نامزد ریاست جمهوری نیز میتواند تا حدی کمک نماید.
ویژگیهای خاص: علاوه برویژگیهای عام که در بالا ذکر گردید ونامزد ریاست جمهوری باید دارای آن ویژگیها باشد، وی باید طبق اصل ۱۱۵ قانون اساسی رجل مذهبی، سیاسی، مدیر و مدبر هم باشد. مفهوم رجُل و تعیین آن از مسایل فقهی است که اصولاً باید از سوی مراجع وفقهای معظم در خصوص آن اظهار نظر گردد. در مورد مذهبی وسیاسی بودن در نوشته پیشین به آنها اشاره گردید. اما در خصوص مدیر ومدبر بودن میتوان مطالبی را عرضه نمود. به نظر میرسد تشخیص مدیر ومدبر بودن یک فرد نیاز به بررسی همه جانبه دارد وباید جوانب مختلف امر وسوابق افراد را از جهات گوناگون از جمله سوابق اجرایی، در نظر گرفت و در مجموع وعرفاً به این تشخیص رسید که آیا او مدیر ومدبراست یا نه؟ سئوالی که در اینجا ممکن است مطرح شود این است که برای مدیر ومدبر بودن لزوماً میبایست سابقة اجرایی وجود داشته باشد یا اینکه این شاخصها را میتوان به نحو دیگری تشخیص داد؟ در پاسخ میتوان گفت که بررسی سوابق اجرایی افراد، شاخص خوبی برای تشخیص تدبیر وتدَبر وسنجش مدیریت آنهاست، اما لزوماً ارتباط مستقیمی ممکن است بین این دو وجود نداشته باشد. با این توضیح که موفقیت در پستهای غیر از ریاست جمهوری لزوماً به معنای موفقیت در پست ریاست جمهوری نیست. نکته دیگری که باید متذکر شد این است که باید بین مدیر بودن ومدبر بودن تفکیک قایل شد و آنها را یکسان تلقی نکرد. به نظر میرسد مدیر بودن بیشتر به روش ادارة درست مجموعه وگروه ارتباط دارد. در حالی که مدبر بودن بیشتر تکیه بر درست، منطقی، همه جانبه وحکیمانه فکر وتدبر وبرنامه ریزی کردن است. ممکن است یک شخص مدیریت خوب داشته باشد، ولی خیلی مدبر نباشد. در واقع این دو همدیگر را تکمیل وتقویت میکنند. همچنین ممکن است شخص کارها را خوب تدبیر، تجزیه وتحلیل وبرنامه ریزی کند، ولی خودش در عمل نتواند یک مجموعه زیر نظر خود را به خوبی اداره ومدیریت کند. مدیریت یک ویژگی های عملی واجرایی خاص را میطلبد. به عبارتی دیگر میتوان اینگونه بیان کرد که مدیریت بیشتر جنبه عملی واجرایی دارد در حالی که مدبر بودن بیشتر جنبه فکری، برنامه ریزی و.... دارد. یک مدیر با ویژگیهای خاص عملی واجرایی اگر مدبر هم باشد میتواند به خوبی انجام وظیفه نماید؛ لذا باید هردو در کنار هم باشند تا کارها به خوبی سروسامان گیرد. در خصوص ویژگیهای نامزد ریاست جمهوری، در آیین نامه داخلی شورای محترم نگهبان نیز مطالب قابل توجهی وجود دارد که میتوان مجدداً آن را بررسی و بازنگری کرد و نهایتاً آن را ملاک عمل قرار داد.
۱) این چنین عملکردی مبتنی برپیروی از قانون اساسی است وگرنه به لحاظ شرعی، پیروی از، ولی فقیه واوامر وخواستههای ایشان برای همه، بویژه رئیس جمهور، واجب است.