بوتیمار از جمله مرغان افسانهای ادبیات فارسی است که به خسیسی و خست شهره است. مشهور است که بوتیمار همیشه در تشنگی به سر میبرده، اما آن هنگام که به رودخانه و دریا میرسیده، چه غم بسیار میخورده که مبادا آب دریا تمام شود و او از تشنگی بمیرد، زین جهت آب نمیخورده.
بوتیمار در فرهنگ ایران:
از بوتیمار به نامهایی دیگر، چون کیلان -غم خورک-مرغ غصه – نیز یاد میکنند. گرچه از بوتیمار به عنوان مرغی افسانهای یاد شده، اما به حقیقت بوتیمار گونهای از بلند پایان است و زیر گونه خانواده حواصیلها شمرده میشود.
که بیش از پانزده گونه از آنان تا به امروز شناخته شده و دو زیر گونه از انان نیز در ایران به همین نام شهره اند که در سیستان و سواحل خزر به میان نیزارها و باتلاقها به فصول پر باران میزیند که بوتیمار و بوتیمار کوچک نامیده میشوند.
بوتیمار آهسته و به دشواری و در ارتفاعی کم پرواز میکند و گردن خود را در هنگام پرواز جمع میکند و به هنگامه خطر بی حرکت میایستد و منقار خویش را به شکلی خاص عمودی نگاه میدارد و به شکلی گوژ پشتانه حرکت میکند.
وی رابطه نا مانوسی با انسان دارد و غالبا از انسان دوری میجوید و بیشتر به صبح زود یا به هنگام غروب از مخفی گاه خود بیرون میآید.
بوتیمار در لغت نامه دهخدا
در لغت نامه دهخدا معنی بوتیماراین گونه آمده است: بوتیمار نام مرغی است که او را غم خورک نیز گویند و او پیوسته در کنار آب نشیند و از غم آنکه مبادا آب کم شود با وجود تشنگی آب نخورد و او را بعربی یمام و بیونانی شفنین خوانند.
گوشتش بیخوابی آورد و مقوی حافظه باشد و ذهن را تند و تیز کند. (برهان).
مرغی است سفید که بهندی بکلا نامند و گویند مرغ مذکور بر لب آبها نشیند و از غم آنکه مبادا آب کم شود با وجود تشنگی آب نخورد.
به همین سبب بوتیمار گویند یعنی صاحب غم خواری. (غیاث اللغات) (از آنندراج) (از انجمن آرا) (جهانگیری).
مرغی که پیوسته در کنار آب نشیند و آن را غم خورک و ماهیخوار و هوقار نیز گویند. (ناظم الاطباء).
غم خورک. (فرهنگ فارسی معین).
مالک الحزن. مالک الحزین. بلشون. مالک البحرین. طریقون. ماهی خورک. (یادداشت بخطمؤلف).
پرندهای است از خانواده ٔ پرندگان بلندپا که در آب و خشکی زندگی کنند، با نوکی بلند و گردنی دراز و باریک که در کنار آب زندگی میکند و حیوانات مختلف آبی را صید کند.
درازی نوع خاکستری آن به یک مترو نیم میرسد و هنگام پرواز گردنش را بر روی شانه هایش پیچ و خم داده، جمع میکند.
واژه بوتیمار در اشعار شاعران
در هوای زمانه مرغی نیست
چمن عشق را چو بوتیمار.
سنایی.
بازتمکین تو هر جا که بپرواز آید
سر فرودزدد بدخواه تو، چون بوتیمار.
انوری.
گفتای انوری آخر چه فتاده ست ترا
که فرورفتهای و غمزده، چون بوتیمار.
انوری.
کنون ز دوری ایشان دو جوی میرانم
ز آب دیده و من بر کنار بوتیمار.
جمال الدین عبدالرزاق.
بازرگان با هزار تیمار، چون بوتیمار، پژمان و اندوهگن بخانه آمد. (سندبادنامه ص ۳۰۵).
مثل جام و پادشاهان هست
لب دریا و مرغ بوتیمار.
خاقانی.
پس درآمد زود بوتیمار پیش
گفتای مرغان من و تیمار خویش.
عطار.
چون نمیداردشان کس تیمار
هر یکی هست چو بوتیماری.
کمال الدین اسماعیل.
از این درخت چو بلبل بر آن درخت نشین
بدام دل چه فروماندهای چو بوتیمار.
سعدی.
تو همچون گل ز خندیدن لبت با هم نمیآید
روا داری که من بلبل چو بوتیمار بنشینم.
سعدی.
مرغکی عاشق آب است که بوتیمارش
نام از آن است که همواره بود باتیمار
بر لب نهر نشیند نخوردآبی از آن
که اگر آب خورم کم شود آب از انهار.
قاآنی.
معرفی دو گونه بوتیمار به نامهای بوتیمار بزرگ و کوچک
مشخصات بوتیمار بزرگ:
بوتیمار بزرگ یا غَمخورَک ۷۵ سانتیمتر است؛ یک پرنده باتلاقی بزرگ، قهوهای رنگ و حواصیل شکل با بدنی پر خط و خال، که پاهای بزرگ سبز رنگ و صدای مشخصی دارد.
موقع احساس خطر بی حرکت میایستد و سر و منقار خود را به طرز خاصی عمودی نگاه میدارد. به حالت قوز کرده، در حالی که سر خود را پایین گرفته است، راه میرود.
آهسته و به دشواری پرواز میکند و پس از اوج گرفتن گردن خود راجمع میکند. بالهای گرد و پهن آن دارای راهراه سیاه و قهوهای است که در پرواز به خوبی مشخص میباشد.
تکزی است و اغلب خود را از انظار پنهان میکند. معمولا در نور کم غروب یا صبح خیلی زود فعال است و طی روز در نیزارها پنهان میشود. ممکن است با نابالغ حواصیل شب، که خیلی کوچکتر و در سطح پشتی خالدار است، اشتباه شود.
مشخصات بوتیمار کوچک:
بوتیمار کوچک ۳۵ سانتیمتر است، حواصیلی است کوچک که توسط اندازه کوچک و تنوع رنگ از دیگر حواصیلها قابل شناسایی است. پرنده نر تارک و سطح پشتی سیاه مایل به سبز دارد، با پوشپرهای بالی و سطح شکمی سفید مایل به نخودی.
شانه و پهنای بال هایش سفید و شاهپرهایش سیاه میباشند که در پرواز تضاد مشخصی را ایجاد میکند. پرنده ماده در سطح پشتی رگهرگه قهوهای و در سطح شکمی نخودی و رگهرگه است، رنگ نخودی تیره پوشپرهای بالش کمتر جلوه میکند.
منقار هر دو جنس زرد رنگ است و در فصل زادوولد قاعده آن قرمز میشود. پاها سبز رنگ است. پرنده نابالغ بطور کلی قهوهای و رگهرگه میباشد.
پرواز بوتیمار کوچک معمولا در ارتفاع خیلی کم و توام با بالزدنهای سریع و بالباز رویهای طولانی است. بطور عمده در نور کم غروب و یا صبح خیلی زود فعال است و طی روز خود را از انظار مخفی میکند.
صدای بوتیمار کوچک:
صدای این پرنده، کوتاه و در اوایل شب شبیه «کک» و به صورت مدام «کک، کک، کک» شنیده میشود.
زیستگاه پرنده بوتیمار
بوتیمار پرندهای است که زمستانها از پراکندگی نسبتا فراوانی برخوردار است. در سالهای پر باران به تعداد فراوان در سیستان زادوولد میکند. امکان دارد در سواحل دریای خزر، فارس و خوزستان نیز زادوولد نماید، اما این امر نیاز به بررسی بیشتر و دقیقتری دارد.
نیزارهای انبوه، باتلاقها، ماندابها و ساحل دریاچهها. در بین نیها آشیانه میسازد.
تغذیه پرنده بوتیمار:
عمدتا از ماهی، دوزیستان، نرم تنان و سخت پوستان تغذیه میکند
بعضی از گونههای بوتیمار به شکار سنجاب، اردک، خرگوش و ... میپردازند.
منبع: واژه یاب / دلگرم