همه چیز درباره خرافات رایج در ایران/ آیا طلسم صحت دارد؟
خرافه به عنوان یک پدیده اجتماعی که همواره در طول تاریخ با بشر همراه بوده به اعتقاد شماری از تحلیلگران اجتماعی و روانشناختی این روزها در ظاهر متحول و مدرن شده است مانند سقوط شهاب سنگ و تحقق آرزوها، لمس چوب به منظور دستیابی به آرمان ها، یونجه چهار برگ و گشودن بخت و اقبال و نحسی شکسته شدن آئینه و شیشه، نحسی عدد ۱۳ و تقدس عدد هفت.
خرافات نگرش یا رفتاری است که بر اساس ترس، تهدید، عادت و عوامل ناشناختهای به ذهن فرد خطور میکند تا بر اساس نگرشش از اتفاقات ناخوشایند جلوگیری کند. این رفتار بر مبنای کنش منطقی و روابط علت و معلولی نیست. اگرچه گسترش سطح سواد و فرهنگ عمومی جامعه منجر به کاهش اعتقاد خرافی میشود، اما باید اذعان کرد حتی انسانهای مدرن نیز نمیتوانند به طور کامل خرافات را رد کنند یا عملا از آن خلاص شوند. به گفته برخی کارشناسان این خرافه پرستی به سبب عدم آگاهی و جهل، تقلید کوکورانه از سنن پیشینیان، ضعف ایمان و اعتقاد، تنبلی و کاهلی، عدم توانمندی، کاهش اضطراب و هیجان، کسب آرامش و دستیابی به اهداف و خواستها بروز میکند و موجب کاهش اعتماد به نفس، خودبینی و خودباوری، عدم درک نقاط قوت و ضعف و اختلال در عزم و اراده و کسب موفقیت میشود.
بسیاری از صاحبنظران همچنین اشتیاق بشر برای فهم آینده را نیز یکی از مهمترین دلایل توسعه و گسترش خرافه در جوامع ذکر میکنند که بازار کار فالگیران، رمالان و دعانویسان را رونق میبخشد و آدمی را برای دستیابی به پیشرفت در انتظار بخت و طالع قرار میدهد.
این آسیب اجتماعی که در سطح جامعه هم بی شک با توسعه ایستایی و سکون پیشرفت کشور را تحت تاثیر قرار میدهد، گاه گریبانگیر جوانان، روشنفکران و فرهیختگان نیز میشود؛ آسیبی که به طور حتم با تقویت ایمان، فرهنگ و دانش بشری کاهش مییابد.
یک روانشناس و استاد دانشگاه در مصاحبهای با خبرگزاری ایرنا در این باره گفت: خرافات از باورها و اعتقادات اشتباه آدمی نشات میگیرد. یکی از مهمترین علل شکل گیری این اوهام سستی و کاهلی است؛ در برخی مواقع آدمی برای دستیابی به اهداف و خواستها با دشواری روبه رو میشود و بنابراین نقاط ضعف و عدم توانمندی را به اوهام و خرافات ارتباط میدهد.
مهدی عسکری پور افزود: تکرار مداوم این اقدام که به منظور کاهش و رفع اضطراب انجام میپذیرد به تدریج و با گذشت زمان به باور و اعتقاد آدمی تبدیل میشود. به عنوان مثال انتخاب عدد هفت در قرعه کشی به عنوان عدد مقدس که در برخی از جوامع رایج است به سبب کاهش هیجان و اضطراب است. در حقیقت آدمی برای دستیابی به آرامش نیازمند یک قدرت ماوراءالطبیعی است و این هدف با بهره گیری از رمل، اسطرلاب و خرافه محقق میشود.
این مدرس با بیان اینکه اعتقاد به وهم و خرافه گاه در قشر جوان و فرهیخته نیز مشاهده میشود، افزود: ظاهر خرافات به تدریج متحول شد؛ به عنوان مثال اعتقاد به دعانویسان به منظور پیش بینی برخی مباحث به اعتقاد به فال قهوه و تاروت تغییر شکل داد. به عبارت دیگر ظاهر این باور متحول و مدرن شد؛ اما اعتقاد به افسانه و خرافه از بین نرفت.
عسکریپور اضافه کرد: گاه برخی عالمان نجوم و مفسران دینی نیز به سبب تعابیر اشتباه و افراطی دین و همچنین علم نجوم و ستاره شناسی گرفتار موهومات میشوند. یکی از مهمترین آثار و تبعات مخرب اعتقاد به خرافه تضعیف باورها، هنجارها و عملکردهای اجتماعی است که بی شک توسعه و پیشرفت یک جامعه را موجب میشود. این آسیب همچنین در سطح فردی و اجتماعی موجب توقف و رکود میشود، زیرا آدمی برای دستیابی به اهداف و خواستها وابسته به زمان معین توسط فال گیران است.
به گفته عسکری پور ضعف، سستی و کاهلی نیز از نتایج این اعتقاد محسوب میشود و جامعه را از پویایی خارج میکند.
خرافه شناسی / خرافههای رایج در ایران
۱. شانس و اقبالشانس و اقبال در حقیقت عنوان موهومی است که از مغز کسانی تراوش میکند که علل حوادث را نمیدانند لذا ناچار میشوند برای راضی ساختن وجدان خود آنها را به دست یک سلسله عوامل نامرئی و خرافی بسپارند، مثلًا قهرمانی که در بازیهای ورزشی دچار شکست میشود برای جبران ضعف خود میگوید شانس و اقبال حریف، بلند بود که پیروزی نصیب او گردید و من تیره بخت و بداقبال بودم که با شکست روبرو شدم.
۲. رمّالی
یکی از باورهای غلط برخی از مردم عقیده به رمال است که موجب سودجویی گروهی شیاد شده است با نامهای عوام فریبانه دعانویس و..؛ که گاهی صدها هزار تومان از گرفتاران اخاذی میکنند آنها برای افراد گرفتار و دردمند به غلط روزنه امید ایجاد میکنند و مردم گاهی به اشتباه فکر میکنند آنها نقشی در رفع مشکلات جامعه دارند. زنی میگفت بخت مرا بسته بودند چند سال پیش یک رمالی باز کرد. زن دیگری میگفت هر مشکلی که داشته باشید این رمالها حل میکنند خواهرم با شوهرش اختلاف داشت رمّال به او گفت اگر تا چهل روز سرمهی مرمر به چشمانت بکشی، شوهرت با پای خودش به دنبالت میآید او این کار را کرد و نتیجه خوبی گرفت.
۳. آداب خرافی عقد و عروسی
از عقاید خرافی رایج در ایران این است که باید در مراسم عقد شرایط زیر وجود داشته باشد:
۱. زنهایی که حاضر میشوند باید سفید بخت باشند.
۲. دو شمع یکی برای عروس و دیگری برای داماد.
۳. آینه باشد و عروس در هنگام عقد به آینه نگاه کند.
۴. در لباس گره نباشد و عروس بند لباس خود را باز کند تا گره در کارش نخورد.
۵. اشیاء سرسفره عقد باید امور زیر باشند:
قرآن- جانماز- شربت و نان سنگک بزرگ- خوانچه اسفند- نان و پنیر و سبزی- کلّه قند که به هنگام عقد بر سر عروس بسایند- میوه و شیرینی- دو تخم مرغ یکی برای عروس و دیگری برای داماد برای بچه دار شدن- برای بستن زبان مادر شوهر و خواهرشوهر یک نفر بالای عروس با نخ هفت رنگ زبان مادر شوهر و خواهر شوهر را میدوزد- یک قفل را باز و بسته میکنند و بعد از خطبه آن را قفل میکنند تا شب عروسی نباید کسی آن را باز کند برای اینکه تا زمان عروسی داماد با زن دیگر آشنا نشود- پس از مراسم عقد آب بر سر عروس میریزند و شمع را عروس خاموش میکند.
برخی معتقدند اگر در مراسم عروسی حلقه ازدواج از انگشت بیفتد، نحس است و فقط عاقد یا کسی که قرارداد عقد را ثبت میکند باید آن را از روی زمین بردارد در غیر این صورت عروس و داماد زندگی خوشی نخواهند داشت.
برخی معقتدند اگر زن حلقه ازدواجش را گم کند زناشویی آنها «بد» خواهد شد و برای آن که این حادثه روی ندهد باید شوهر بلافاصله حلقه دیگری برای او بخرد و با دست خود آن را به انگشت زنش کند!
برخی معقتدند که اگر دختری را پس از انجام مراسم عقد بر سر جای عروس خانم بنشانند بخت اش باز میشود و به زودی شوهر میکند.
برخی معتقدند اگر عروس کوچکترین نقشی در تهیه کیک داشته باشد بسیار بد است و اصولًا نباید قبل از مراسم جشن از آن بچشد، زیرا خیلی زود مهر و محبت شوهر را از دست خواهد داد.
این مراسم که عروس و داماد باید با هم کیک عروسی را ببرند، مبین آن است که آن دو مایلند در هر چیزی میان خود سهیم باشند و خرافه اخطار میکند اگر داماد بخواهد این کار را به تنهایی انجام دهد آن دو صاحب فرزند نخواهند شد!
اهل خرافه معتقدند نباید تعارف قطعهای از کیک عروسی را رد کرد و باید حتماً از آن خورد و به عروس توصیه میشود تکهای از آن را برای خود نگاه دارد، زیرا زن بدین وسیله مطمئن میشود که شوهرش به او وفادار خواهد ماند.
در مراسم ازدواج نیز خرافاتی وجود دارد. مانند «گربه را دم حجله باید کشت» و چشم و هم چشمیهای غیر عقلانی در مراسم خرید عقد و وسایل و..؛ و یا اعمال غیر منطقی که جنبه دینی نیز دارند، مانند ولیمه دادن که گاه همراه با قرض گرفتن از دیگران و زحمت و مشقت فراوان و حتی با کسب حرام همراه میشود.
برخی از زنان برای آن که شوهرشان به فکر دیگران نیفتد؛ و محبتش زیاد شود دعا میگیرند یا برای حل مشکلاتشان که باید با تدبیر و منطق و مشورت حل شود به فالگیر و رمال و... متوسل میشوند.
۴. عدد سیزده
عدد سیزه نزد بسیاری از ملتها نحس است.
ریشه نحوست عدد سیزده این است که یونانیان قدیم عقیده داشتند خدایان دوازده تا هستند و کارهای مردم را انجام میدهند، ناگهان خدای سیزدهمی بوجود آمد و یکی از خدایان را کشت و نظام امور را بر هم زد از این رو ملت یونان عدد سیزده را نحس میدانستند. [۱]نحوست عدد ۱۳ با کشورگشایی اسکندر به بسیاری از ممالک و جوامع بشری سرایت کرد.
۵. سیزده بدر
مراسم خرافی سیزده بدر به اصحاب رس که در قرآن به آن اشاره شده است بر میگردد؛ که دوازده شهر داشته اند: و در هر شهری بتی داشتند و درختان صنوبر را پرستش میکردند. صنوبر منبع درآمد خوبی برای آنها بود در اول هر سال به ۱۲ شهر میرفتند و مراسم به پا میکردند روز سیزده همه به بیابانی میرفتند و مراسم سیزده و جشن و پایکوبی را در آن جا برگزار میکردند.
۶. خوابنامههای خرافی
گاهی خوابنامههایی با نامهایی، چون خادم باشی، شیخ احمد، و... منتشر میشود که با تحریک دشمنان اسلام و به دست افراد مرموزی پخش میشود، [۳]برای ایجاد تزلزل در عقاید مسلمانان. آیةاللّه مکارم در سر درس خارج فقه مورخ ۲۹ رجب ۱۴۱۷ میفرمودند:
از اول طلبگی این خوابنامهها را میدیدم و میدانم که وجود خارجی ندارد و دستهای اجانب در کار است برای تضعیف عقاید و باورهای مردم.
در اینجا به چند نمونه اشاره میشود:
۱. روزی امام رضا علیه السلام به خواب یکی از روحانیون آمد و فرمود به زنها بگو با صورت آرایش کرده و جوراب نازک وارد حرم نشوید هر کس این نوشته را بخواند و بر روی یکی از کتابهای حرم یا مساجد بنویسد بعد از هفت شب امام رضا علیه السلام به خوابش میآید و حاجاتش را برآورده میسازد.
۲. شبی حضرت علی علیه السلام به خواب یکی از روحانیون میآید و میفرماید: به زنان بگو با جوراب نازک و آرایش وارد حرم نشوید هر کس این نوشته را بخواند باید سه بار در کتب حرم بنویسد تا حاجتش برآورده شود.
۳. از شهر مدینه حاج شیخ احمد این وصیت نامه را فرستاده است در آن نوشته شده است که در شب جمعه من در مدینه قرآن تلاوت میکردم که به خواب رفتم دیدم که نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تشریف آوردند و فرمودند که دراین هفته شصت هزار نفر مرده است از آنها یک نفر هم ایمان نداشتند خیلی دوران بدی آمده است. زنها حجاب اسلامی را رعایت نمیکنند سرمایه داران به مستعضعفان کمک نمیکنند فرزندان به حرف پدر و مادرشان گوش نمیدهند سرمایه داران به حج نمیروند، و زکات نمیدهند شماای شیخ احمد به مردم دنیا اعلام کنید که نیکوکار و پرهیزکار باشند، چون که قیامت نزدیک است در آسمان یک ستاره ظاهر خواهد شد و بعد از آن دروازه توبه بر روی شما بسته میشود رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است هرکس این وصیت نامه را بخواند و یا آن را چاپ کرده از جایی به جای دیگر برساند در روز قیامت من به شفاعت آن شخص میآیم و خداوند به خانواده او راه بهشت رانشان میدهد و باز فرموده اند کسی که این وصیت نامه را تقسیم نکند خداوند او را از رحمت خود محروم میکند و هر کس که این وصیت نامه را نقل نکرده و به دیگران نرساند خداوند او را از رحمت خود محروم میکند و هرکس که این وصیت نامه را نقل کرده و به دیگران برساند خداوند او را از رحمت خود بهرهمند و سعادتمند میگرداند کسی که بدهکار باشد این برگه را چاپ کرده و به دیگران برساند انشاءالله بدهکاریش تمام میشود حاجتمند به مرادش میرسد شیخ احمد گفته است اگر این گفته دروغ باشد خداوند مرا لعنت کند.
۴. من دختری هستم اهل خوزستان که پزشکان از معالجه من ناامید شده بودند. یک شب حضرت علی علیه السلام را در خواب دیدم که چند قطره آب در گلویم ریخت و من شفا گرفتم. ایشان از من خواست که این نامه را ۲۵ بار بنویسم و پخش کنم. اولین نامه دست کارمندی افتاد که اعتقادی به این حرفها نداشت؛ او همسرش را از دست داد. دومین نامه به پیرمردی رسید که بعد از ۲۵ روز، ۲۵ میلیون تومان به دست آورد، اما، چون این نامه را پخش نکرد، پسر جوانش را از دست داد. این نامه را بنویسید و پخش کنید، حتماً حاجتتان را میگیرید.
۷. دعانویسی
بازار دعانویسهای هوس باز گرم است و مشتریان عوام و ساده لوح اعمّ از غنی و فقیر باتمام احترام و اشتیاق و امیدواری گرد دعانویسها و «فال بین»ها و «کف بین» ها، جمع میشوند و هرچه در بساط دارند، دو دوستی تقدیم آن حقّه بازهای مکار میکنند. به امید اینکه گره از کار این بیچارگان بگشایند. غافل از اینکه آن نیرنگبازان، خود شیطانهایی هستند که خلق الله رادست انداخته اند و پول مردم ناآگاه را با لطایف الحیل از دستشان میربایند.تأسف بارتر اینکه گاهی در برخی روستاها و شهرها، با وجود پزشک، دارو، درمان، بیمارستان و درمانگاه، مردم عوام خرافه پرست، خیلی از بیماران جسمی را نزد دعانویسهامی برند! و هر چه هم به آنها گفته شود که آخر رماتیسم مفاصل، ذات الرّیه، لوزه گلو، کم خونی، اسهال خونی، سردرد و... چه ربطی به دعانویسی و رمّالی دارد؟ تأثیری ندارد. این از بدبختیهای بسیاری از مردم عوام و بی خبری از علم و تعالیم الهی اسلام است که در اثر دوری از دانش و دین و به خاطر ندیدن حقیقت، ره افسانه زده اند و دستخوش خیالات خرافی و موهومات خود شده اند.البته آن چه گفته شد به معنی انکار تاثیر دعاهای مأثور از پیشوایان معصوم علیهم السلام نیست، زیرا اذکار و ادعیه شرعی در صورت وجود شرایط و مصلحت، در پارهای امور مؤثر است و منافاتی ندارد که به دکتر مراجعه کند. از دیدگاه موحدان، در عالم وجود، هیچ موثری جز خدای متعال نیست. حتی تشخیص درست مرض توسط پزشک و تأثیر داروها نیز از جانب خداست.سخن ما در مورد شیادانی است که گاه با فریب مردم به انباشتن اموال خود میپردازند.شاید یکی از علل پایبندی عوام به این گونه خرافات، وجهه و رنگ دینی دادن به خرافات توسط افرادی شرور است؛ چرا که از یک طرف مردم به دین عشق میورزند از طرف دیگر از تعالیم و احکام راستین اصیل اسلام بی خبرند. در این آشفته بازار عشق و جهل مردم، رمّالها و دعانویسها و کف بینها به کارهای خلاف شرع خود رنگ مذهبی میدهند.
۸. طلسم
یکی از باورهایی که در برخی از مردم است باور به طلسم است.
در این راستا سودجویانی همیشه بوده و هستند که به بهانه طلسم گشایی با وعدهها و ادعاهای دروغین مردم را فریب میدهند. آنان با ضریب هوشی و توانایی برقراری ارتباط بالا و داشتن تجربه در قیافه شناسی به سادگی میتوانند مردم را متقاعد کنند که قدرت ماوراء الطبیعه دارند و با عوامل دیگر در ارتباط هستند. آن وقت به راحتی از آنها کلاهبرداری میکنند. آنان با دعانویسی، ساختن خرمهره، پوست آهو، مهره مار و ترسیم بعضی از اعداد و حروف و کلمات روی کاغذ این کار را انجام میدهند.
طلسم عمل خارق العادهای است که با کمک آن، امور عجیب و غریب پدید میآورند.
نوشتهای که شامل اشکال و دعاها که توسط آن عملی خارق العاده انجام میدهند. [۴]بعضی از اهل لغت گفته اند طلسم قطعهی فلزی است که بر روی آن نقشهای خاصی برای حوائج معین رسم میکنند. [۵]چند نکته درباره طلسم
۱. احتمال اینکه کسی با طلسم مانع کار کسی شود وجود دارد، ولی این احتمال بسیار ضعیف بوده و در بسیاری از موارد خرافه و پوچ است.
۲. اعتقاد به طلسم موجب ایجاد پیشینهی ذهنی نسبت به برنامهی خود میشود و در نتیجه به گونهای عمل خواهد کرد که منجر به عدم موفقیت میگردد.
۳. از آنجا که مدعیان طلسم گشایی دارای تحصیلات و مدرک رسمی نیستند و راهی برای صحت ادعایشان نیست مدعیان دروغین زیادی دارد.
۴. انسان باید با تعقل و تدبیر شخصی و مشورت با خردمندان، به شناسایی ضعفهای خود و راههای برطرف کردن آنها بپردازد، نه اینکه به دنبال موهوم گرایی باشد.
۵. بر فرض که طلسمی باشد برای گشودن آن، راههای زیر پیشنهاد میگردد:
- استعاذه به خداوند و خواندن سورههای ناس و فلق.
- خواندن و نوشتن آیات ۷۵ تا ۸۲ یونس.
- دعا و تضرع به درگاه خداوند.
- خواندن دعاهای مفاتیح الجنان با تعویذ بطلان سحر.
- دادن صدقه.
بیشتر بخوانید :
۹. قمر در عقرب
یکی از باورهایی که در جامعه کم و بیش وجود دارد موضوع قمر در عقرب است که از برخی از روایات هم استفاده میشود. ولی یک عدّه روایات داریم که شدیداً اینها را نفی میکند وقتی حضرت علی علیه السلام خواستند به جنگ نهروان بروند اشعث ابن قیس کندی آمد و عرض کرد حرکت نکنید برای این که اوضاع کواکب دلالت میکند که اگر شما در این ساعت حرکت کنید و بروید در جنگ شکست میخورید و همه تان کشته میشوید علی علیه السلام به شدت به او حمله کرد و فرمود: هر کس که حرفهای تو را باور کند باید خدا و قرآن را تکذیب کند ما وظیفه داریم در کارها به خدا توکل و اعتماد کنیم و بعد فرمود:
سیروا علی اسم اللّه [۶]به نام خدا حرکت کنید و به حرفهای اینها ترتیب اثر ندهید رفتند و پیروز هم شدند و میدانیم که در هیچ جنگی لشکریان علی علیه السلام به این سرعت پیروز نشدند؛ که غیر از هشت، نه نفر از خوارج بقیه همه تارومار شدند. روایات زیادی در نهی از ترتیب اثر دادن به این امور داریم که از آنها انسان این طور میفهمد نحوست ایام و اوضاع کواکب یا اساساً در زندگی انسان اثر ندارد یا اگر هم اثری داشته باشد با توکل به خدا و صدقه دادن اثر اینها از بین میرود.
سه و پنج و سیزده با شانزده
بیست و یک با بیست چهار و بیست پنج
هفت روز نحس باشد در مهی
زان حذر کن تا نیابی هیچ رنج [۷]۱۰. علامت
یکی از سنتهای نادرست در عزاداری سالار شهیدان، بلند کردن عَلَم سنگین و بی خاصیت است که در هیئتها و دستههای مذهبی به کار گرفته میشود این ابزار پس از ارتباط ایران بااروپاییها در عصر قاجار از آیینهای مذهبی مسیحیت اقتباس شده است [۸]که نه خردمندانه است و نه در قرآن و روایات به آن توصیه شده است.
۱۱. بخت خوب و بد
گاه جریانها به نفع بعضی افراد به گونهای تمام میشود که برای دیگری آن گونه نیست مثلًا کاسبی هر معاملهای میکند به سودش تمام میشود هر جنسی میخرد قیمت آن جنس بالا میرود هر کالایی میفروشد با منفعت و بدون ضرر است همه میگویند او آدم خوش شانسی است. اما جریان امور برای بعضی افراد برعکس است به هر دری میزند بسته است و در هیچ کاری موفق نمیشود اکنون این سؤال پیش میآید که آیا واقعاً بخت و شانس وجود دارد؟ از آن جا که معیار واقعی بودن و یا واهی بودن اندیشه و عقیده ای، عقل و وجدان آدمی است قبل از هر چیز میزان ارزش چنین عقیدهای را از دیدگاه عقل مورد بررسی قرار میدهیم و سپس آن را از دیدگاه قرآن بررسی میکنیم.
در جهان طبیعت هر حادثهای علتی دارد و در اثر همین ادراک است که مفهوم چرا برای ذهن انسان پیدا میشود مفهوم چرا همان سئوالی است که ذهن از علت اشیاء میکند. اگر ذهن این قانون را نپذیرفته بود که هر حادثهای علتی دارد مفهوم چرا برای ذهن مورد نداشت و نمیشود چیزی بدون علت [۱۰]باشد. اعتقاد به بخت و اقبال یا تصادف و اتفاق فقط از جهل به علت حاصل میشود و قضای الهی به هیچ حادثهای مستقیماً و بلاواسطه تعلق نمیگیرد بلکه هر حادثهای را تنها از راه علل و اسباب خودش ایجاد میکند و انسان که نمیتواند در برابر علل حوادث بی تفاوت بماند و باید برای هر حادثهای علتی بجوید اگر موحد و خداپرست باشد علل حوادث را به ذات پاک او که طبق حکمتش همه چیز را روی حساب انجام میدهد باز میگرداند وگرنه یک سلسله علل خرافی و موهوم بی اساس برای آنها میتراشد یکی از آنها بخت و شانس است.
اسلام اقبال و ادبار انسان را در پرتو فعالیتهای مثبت و منفی قرار داده است در منطق قرآن اگر شومی و بدبختی وجود داشته سرچشمه آن خود اعمال انسان است. قرآن میفرماید:
لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی [۱۱]برای انسان جز آنچه تلاش کرده نیست.
اگر بشر اندکی واقع بین باشد روابط علّی و معلولی حوادث و قضایای عالم را درک میکند، میفهمد که مسأله شانس و بخت یک خیال است و عقل آن را به رسمیت نمیشناسد. کسی ذاتاً خوشبخت یا بدبخت نیست. گلیم بخت هیچکس نه چنان سفید بافته شده که قابل سیاه شدن نباشد و نه چنان سیاه که قابل سفید شدن نباشد، گلیم بخت هر کس همان صفحه روح و آیینهی قلب خود اوست این صفحه هم قابل سفید شدن است و هم قابل سیاه شدن، علم و معرفت، ایمان و تقوا، اعتماد به نفس، مداومت بر عمل صالح، هم نشینی با نیکان این صفحه را سفید میکند و جهل، خرافات، تعصبات و فسق و فجور و مصاحبت با ناصالحان آن را سیاه و تاریک میسازد. [۱۲]تحقیقات جدید نشان میدهد که افراد «خوش شانس» متولد نمیشوند بلکه خود در مسیر زندگی اقبالشان را بهبود میبخشند.
به گزارش سایت اینترنتی «آنانوا»، محققان دانشگاه «هارتفورد شایر» در یک مطالعه ۱۰ ساله به منظور یافتن عامل خوش اقبالی زندگی ۴۰۰ نفر از افراد خوش اقبال و بداقبال را بررسی کردند.
به گفته دکتر «ریچارد وایزمن» از این دانشگاه، افراد خوش اقبال در زندگی خود از چهار اصل استفاده میکنند:
اولین اصل خوش اقبالی عبارت است از: به حداکثر رساندن تعداد فرصتهایی که در زندگی برای افراد پیش میآید.
این افراد در زندگی خویش همواره پذیرای موقعیتهای جدید هستند و علاوه بر ایجاد موقعیتهای جدید برای خود، متوجه فرصتهای جدیدی که برایشان پیش میآید نیز میشوند.
دومین اصل این است که افراد خوش اقبال با تکیه بر الهامات درونی و حدسیات خود تصمیمات مؤثری میگیرند و سعی میکنند تا در هنگام تصمیم گیری در یک موضوع، ذهن خود را از موضوعهای دیگر پاک کنند.
به عنوان سومین اصل، افراد خوش اقبال همواره در زندگی خود انتظار خوش اقبالی دارند و این انتظار، به آنها کمک میکند که در هنگام مواجهه با شکستها و مشکلات بیشتر پافشاری کنند و در روابط خود با دیگران موفق باشند.
به گفته دکتر «وایزمن»، چهارمین و آخرین اصل خوش اقبالی این است که افراد خوش اقبال میتوانند اقبال بد را به خوش اقبالی تبدیل کنند.
این افراد با استفاده از روشهای مختلف روانشناسی بر موقعیتهای نامناسب زندگی خود چیره میشوند و آنها را به میل خود تغییر میدهند. [۱۳]۱۲. در اول صبح وقتی از تختخواب فرود آمدید اگر ابتدا پای چپ را زمین گذاردید تولید بدبختی خواهد کرد.
۱۳. اگر شبها سگ در خانه زوزه کشید یکی از اهالی آن خانه خواهد مرد.
۱۴. اگر گربه سیاهی در خانه پیدا شد عاقبت شومی را منتظر باشد.
۱۵. اگر جغدی روی خانه نشست دلیل بر ویرانی آن خانه است.
۱۶. مراسم چهارشنبه سوری، و گفتن سرخی تو از من زردی من از تو.
۱۷. شمع روشن کردن در زیارت گاه ها.
۱۸. اگر کسی خوراک خوشبو بپزد باید کمی به زن حامله بدهد وگرنه چشم بچه اش زاغ میشود.
۱۹. سفره هفت سین به هنگام تحویل سال بعضی بر این باورند اگر کسی در زمان تحویل سال کنار سفره هفت سین نباشد از وطن آواره خواهد شد.
۲۰. بعضی از مردم برای دوری از جن زدگی دانههای خاصی را به گردن آویزان میکنند و یا سوزن و سنجاق و چاقو همراه میبرند. [۱۴]۲۱. پناه بردن به رمل و جفر.
۲۲. فال زدن یکی از خرافههای ریشه دار اجتماعی است که از قدمت دیرین تاریخی برخوردار است.
۲۳. جادو کردن برای بستن زبان کسی یاایجاد جدایی بین زن و شوهرو... [۱۵]۲۴. جلوگیری از شرکت زنان بیوه در مجلس عقد دختران جوان برای خوشبختی دختران.
۲۵. بستن نعل اسب به عقب ماشین به عنوان حافظ و نگهبان.
۲۶. قربانی کردن و خون آن را بر روی دیوار خانه و مسجد ریختن. [۱۶]۲۷. برای پیشگویی، طلسم شکنی، جادوگری، احضار روح و... پناه بردن به فال قهوه و فال نخود.
۲۸. قفل بستن در برخی از مراکز مقدسه
۲۹. اعتقاد به اینکه شکستن آئینه شگون ندارد.
۳۰. آب نبات یا شیر روی قبر ریختن برای رفع فشار قبر.
۳۱. انداختن تخم مرغ جلو مسافری که از سفر بازگشته.
۳۲. اسفند دود کردن و گرداندن دور سر افراد. آویزان کردن اسفند در اتومبیل یا خانه برای چشم زخم نخ بستن به امام زاده ها، درختهای کهن.
۳۳. در برخی از مناطق «بشاگرد بندر عباس» عقیده دارند پس از تولد نوزاد از ۶ تا ۱۴ شب زنهای دِه یا طایفه در کنار بستر زائو جمع شده و به نوبت تا صبح آواز میخوانند تا جن در زمان ناپاکی زن زائو به او حمله نکند و به زائو یا نوزاد آسیب نرساند.
۳۴. برخی از اقوام بلوچ مراسم عروسی یا زفاف را در روزهای زوج انتخاب میکنند و روز سه شنبه رانحس میدانند.
۳۵. مردم بلوچ غالباً فرزندانی که در یکی از روزهای هفته به دنیا میآیند نام روز هفته را برای آنان میگذارند مثلًا شنبه، جمعه ولی، سه شنبه را هیچگاه برای اسم انتخاب نمیکنند، چون روز سه شنبه را روز نحس میدانند.
۳۶. برخی مردم بلوچ عقیده دارند اگر زن حامله، جنازه را در حال حمل ببیند یا چشمش به مرده بیفتد فرزندی که در شکم دارد شور چشم میشود و بنابراین زن حامله رااز دیدن جنازه منع میکنند و کسی که از مراسم تشییع جنازه و دفن و کفن مرده برگشته حق ندارد به خانهای که تازه در آن طفلی متولد شده است قدم بگذارد، زیرا عقیده دارند که طفل تازه متولد شده، خواهد مرد.
۳۷. بعضی از آنان عقیده دارند زن و شوهری که با هم ناسازگاری دارند کسی درباره آنان جادو کرده است لذا از دعانویس آب باطل کردن سحر و جادو میگیرند این آب عبارت از یک لیوان یا کاسه آبی است که دعا نویس دعا خوانده و در آن فوت کرده است. [۱۷]۳۸. پخش کردن نخود مشکل گشا
۳۹. گرو برداشتن برای گرفتن حاجت از زیارتگاهها
۴۰. پخش بستههای نُقل و حنا و یک تکه کاغذ که روی آن آداب خاصی برای گرفتن حاجت نوشته شده مانند نوشته زیر:
(شب چهارشنبه بین نماز مغرب و عشاء دو رکعت نماز به نیت امام زمان (عج) بخوانید بعد از نماز یک دانه از آن نقلها را بخورید و حنا را درست کرده به نقطهای از بدن خود بمالید تا رنگ بگیرد و بعد ۱۴ بسته از این نقل و حنا را درست کرده و در مسجد و زیارتگاهها پخش کنید تا حاجت شما برآورده شود.)
۴۱. عقیده به هم زدن دیگ آش نذری برای برآورده شدن حاجت
۴۲. تصویرهایی که با اسم و انتساب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومین علیهم السلام آن هم با آن قیافههای ساختگی که هیچ دلیل معتبر بر تایید این عکسها در دست نیست. [۱۸]۴۳. طالع بینی و اعتقاد به این که تولد در روزهای مختلف در سرنوشت انسان اثر دارد.
۴۴. اعتقاد به این که آب ریختن بر بدن گربه باعث درآوردن دانههای پوستی میشود.
۴۵. دور ریختن لباس اموات و استفاده نکردن از آنها
۴۶. دفن میت در روز شنبه اگر همراه با تخم مرغ نباشد اطرافیان او هم میمیرند.
۴۷. کسی که درب هفت مسجد را در آخر ماه صفر بزند حاجت روا میشود.
۴۸. صلوات هنگام روشن شدن چراغ. [۱۹]۴۹. اگر کف دست راستتان بخارد پولی نصیبتان میشود و اگر کف دست چپتان بخارد پول از دست میدهید.
۵۰. بلند شدن از رختخواب از سمت چپ باعث بد خلقی در آن روز میشود.
۵۱. دیدن یک گربه سیاه در اول روز بدیمن است.
۵۲. اگر شخصی خوابی ببیند که دندانش افتاده است یکی از اقوامش خواهد مرد.
۵۳. اگر در سطح فنجان تفاله چای شناور بماند نشانهای از مردن یک غریبه و یا آمدن میهمان است.
۵۴. اعتقاد به خوش قدم و بد قدم بودن افراد. [۲۰]۵۵. بخت گشایی دختران به وسیله رمّالها.
۵۶. چله نشینی و ریاضت های شرعی
خرافهپرستی خودباوری را کاهش میدهد
اعتقاد و باور به خرافه همچنین سبب عدم پذیرش مسئولیت و شکست در سطح فردی است؛ به عبارت دیگر آدمی مسئولیت اقدامات خود را نمیپذیرد و آن را به طالع نسبت میدهد. این امر اعتماد و عزت نفس را تحت تاثیر قرار میدهد؛ موفقیتها را ناشی از بخت و اقبال میبیند و بر این اساس خودبینی و درک نقاط ضعف قوت را از بین میبرد.
اعتقاد به خرافه در برخی جوامع با باورها و اعتقادات دینی - مذهبی عجین شده است. بر این اساس گاه برخورد و مواجهه با خرافه پرستی به رویارویی با دین و اعتقادات دینی و مذهبی تعبیر میشود؛ بنابراین آسیب شناسی در خصوص تمایز خرافه و باورهای مذهبی باید از طریق کارشناسان دینی - مذهبی و روانشناسی و اجتماعی انجام پذیرد؛ به عبارت دیگر یک تعریف دقیق و جامع از وهم و خرافه و چگونگی پیدایش مشخص و به جامعه بازتاب داده شود.
حل چالشها و موانع زندگی اجتماعی و اقتصادی نیز به طور حتم بر کاهش این آسیب اثرگذار است، زیرا جامعه در صورت بروز مسائل و مشکلات و عدم دستیابی به اهداف و خواستها متوسل به خرافه و بخت و اقبال میشود. آموزش و فرهنگ سازی هم به منظور افزایش دانش و آگاهی عمومی (و نه تحصیلات دانشگاهی) در خرافه زدایی بی شک نقش موثری ایفا میکند.
اعتقاد به خرافه با دین در تضاد است
به اعتقاد بعضی از کارشناسان دینی و مذهبی نیز اعتقاد به خرافه با دین در تعارض است؛ ماهیت بشر را تحت تاثیر قرار میدهد و آرامش و قرار را از وی دور میکند. از استدلال منطقی و عقلی برخوردار نیست و در درازمدت تکیه بر آن صدمات روحی و روانی متعددی را به بار میآورد.حجت الاسلام امیر عبدیمقدم کارشناس دینی در این باره گفت: دین به راه و روش در جهت دستیابی بشر به سعادت دنیوی و اخروی تعبیر میشود و هر یک از این روشها بی شک با استدلال عقلی و منطقی همراه است.وی افزود: این مزیت (استدلال عقلی) در رابطه با اوهام و خرافات وجود ندارد؛ گفتمان خرافه فهمی نیست و بر این اساس در سطح فردی و اجتماعی آسیب زا میشود.عبدی مقدم با اشاره به بت پرستی یادآور شد: به عنوان مثال بت پرستی و گاوپرستی که در زمان حاضر هم در برخی جوامع رایج است؛ به طور حتم از یک استدلال عقلی برخوردار نیست. عقل آدمی به حجت تعبیر میشود و حجت هیچگاه استدلال و گفتمان وهم را نمیپذیرد.این کارشناس دینی با اشاره آثار و تبعات مخرب خرافه پرستی تاکید کرد: تبعیت و پیروی از وهم و خرافه بی شک آدمی را از آرامش و قرار دور میکند و این امر سبب آسیبهای روحی و روانی متعددی نظیر اضطراب و افسردگی میشود.وی افزود: افسانه و خرافه حقیقت آدمی را نمیشناسد و با ماهیت وی در تعارض است؛ بنابراین تبعیت و پیروی از آن سبب دشواری در برقراری ارتباطات اجتماعی و تعامل است و این در حالی است که دین آدمی را در برقراری این ارتباط هدایت میکند.این استاد دانشگاه همچنین تصریح کرد: دین به جهت شناخت ذات و فطرت آدمی خوراک معنوی وی را تامین میکند و این امر موجب تسکین و آرامش است. اما خرافات ماهیت بشر را نمیشناسد؛ با ذات وی در تعارض است و این امر باعث سلب آرامش و بروز اضطراب میشود.به گفته عبدی مقدم خرافات ساخته و پرداخته ذهن برخی از سودجویان و منفعت طلبان است که آخرت بشر را نیز تخریب میکند.وی در مورد پیشگویی بعضی از فالگیران و دعانویسان گفت: گفتگو درباره آینده بشر و پیشبینی از جانب دعانویسان و فالگیران گاه با برخی از قواعد علمی همراه میشود؛ اما به طور کل نباید به آن اعتماد شود.عبدی مقدم افزود: یکی از اصول اعتقادی در دین تشیع آینده بشر را براساس نوع عملکرد قابل تغییر میداند؛ به عنوان مثال مطابق با آیات و روایات پرداخت صدقه و دعای پدر و مادر سبب افزایش طول عمر آدمی است.وی ادامه داد: به عبارت دیگر عملکرد اجتماعی بشر آینده وی را رقم میزند؛ بنابراین از طریق اقدامات آدمی فرصت پیش بینی در خصوص برخی از مباحث فراهم میشود؛ اما این پیش بینی با بهره گیری از فال و اسرلاب مقدور نیست.این پژوهشگر مذهبی گفت: بنابراین گفتگو و پیش بینی در رابطه با آینده از طرف بزرگان دین و عارفان به حقیقت بینی (و نه پیشگویی) تعبیر میشود.عبدی مقدم در رابطه با خرافه زدایی افزود: موثرترین روش به منظور کاهش و رفع خرافه پرستی در یک جامعه ایجاد بصیرت و اصلاح مباحث اعتقادی است. به عبارت دیگر ایجاد بصیرت و بهره گیری از قوه عقل و منطق به منظور استنباط احکام و مباحث دینی و مذهبی سبب کاهش و رفع این آسیب اجتماعی است.وی با بیان این که دین اسلام دین عقل و فهم و تفکر است؛ گفت: رواج خرافه پرستی و باور به آن ناشی از عدم پذیرش فهم و تفکر و در حقیقت عدم پذیرش دین است؛ بنابراین باید مردم را دعوت به تفکر و اندیشه کرد در غیر این صورت زمینه به منظور رواج خرافه پرستی فراهم میشود.