در کشور ما معمولا خاستگاه سلبریتیها تلویزیون است و بازیگران برای شناخته شدن باید ابتدا شانس بیاورند و در چند سریال پرمخاطب بازی کنند تا حسابی سر زبانها بیافتند، خبرنگارها سراغشان را بگیرند و مردم آنها را هرجا که هستند با انگشت نشان بدهند و تقاضای عکس یادگاری کنند.
نگاهی به لیست بازیگران شناخته شده و استارهای فعلی داشته باشید، این موضوع کاملا عیان است. از مهران مدیری، امیر جعفری، هانیه توسلی، محسن تنابنده، احمد مهران فر، حمید فرخ نژاد، صابر ابر بگیر تا امیر مهدی ژوله، پیمان و مهراب قاسم خانی، سام درخشانی، پژمان جمشیدی و ...
هنرپیشههایی که با تلویزیون شناخته شدند و حالا دیگر برو و بیایی برای خود به هم زده اند، ترجیح میدهند کاری به تلویزیون نداشته باشند و با پز روشنفکری از کنار آن عبور کنند و در جایی مانند سینما و یا شبکه نمایش خانگی حضور پیدا کنند.
البته این حضور در سینما خود شرایط خاصی را دارد. یعنی اگر هنرپیشهای توانست به یکی از باندهای مافیایی رسوخ پیدا کند، حضور تضمین شدهای در سینما خواهد داشت و اگر موفق نشود، باید منتظر بماند تا خالتورسازها به سراغش بیایند و در کارهای دم دستی و گیشهای حضور پیدا کند که فقط با شوخیهای نخ نمای جنسی پر شده است. در حالی که همان هنرپیشه میتواند در آثار سطح بالا و موفق تلویزیون با کارگردانهای چهره کار کند. در یک اثر ماندگار حضور پیدا کند و هم مردم او را بیشتر ببینند و هم محبوبیت بیشتری داشته باشد.
یکی از این چهرهها که کار خود را با نویسندگی آغاز کرد و بعد بازیگری را تجربه کرد، امیرمهدی ژوله است. البته او طی سالهای اخیر به صف منتقدان تلویزیون پیوست و به بهانههای مختلف به نقد عملکرد تلویزیون پرداخت و از طرف دیگر هر از گاهی اعلام شده که ژوله در تلویزیون ممنوع التصویر است. البته طبق گفته محمدحسین رنجبران مدیر کل روابط عمومی سازمان صداوسیما، در این سازمان هیچکس ممنوع التصویر نیست.
حالا امیرمهدی ژوله بعد از مدتی دوری دوباره به تلویزیون برگشته و بناست سریال
«چوب خط» با بازی او روی آنتن شبکه سه سیما برود و او در صفحه شخصی خود نوشت: تلویزیون خونه من بوده. خونه بهترین خاطرات من. چه اون روزی که برره و مرد هزارچهره و در حاشیه و... براش مینوشتیم، چه اون روزایی که دورهمی و دیوار به دیوار بازی میکردم و چه خندوانه و استنداپ و اون مهر تکرار نشدنی که از شما گرفتم.
رابطه ما و تلویزیون در دورهای پر از دلخوری و گلایه و ناراحتی شد که قطعا بخشی از اون به خاطر بعضی بی توجهیها یا قصور من بوده. حالا قراره به جای تکرار اون روزها و اتفاقات تلخ باز هم با هم کار کنیم. برای شاید لبخندی که گوشه صورتی خسته از این دوران بنشونیم.
این اظهار نظر ژوله البته از سوی دو طیف منتقدان تلویزیون و طرفداران آن مورد نقد قرار گرفت. منتقدان رسانه ملی دوست نداشتند که ژوله به تلویزیون بازگردد و از آن طرف طرفداران تلویزیون هم معتقد بودند که تلویزیون جای افرادی نظیر ژوله که علیه صداوسیما سخن گفته، نیست و او به خاطر پول به تلویزیون برگشته و پس از پایان سریال دوباره رویه قبلی خود را ادامه خواهد داد.
اما هرچند که این رویه قهر و آشتی سلبریتیها با رسانه ملی طی این سالها شدت بیشتری یافته اما، بازگشت و آشتی آنها با تلویزیون نقطه قوت به حساب میآید.
اول اینکه همه این چهرهها میدانند که تلویزیون در هر شرایطی جای بهتری برای دیده شدن است و علی رغم سمپاشیهایی که شبکههای غربی علیه رسانه ملی دارند، انتخاب اول مردم همواره تلویزیون بوده و شاید گریزی به برنامههای ماهواره هم داشته باشند، اما رسانه ملی پایگاه اصلی کسب اطلاعات بوده است.
نکته دوم این است که رسانه ملی در هر صورت نیاز خود را با بازیگران جدید پر میکند و بستری برای کشف استعدادهای گوناگون به شمار میرود. پس اگر سلبریتی که شهرت او به واسطه دیده شدن است، روزی دلش نخواست که در تلویزیون حضور داشته باشد، حتما به این نکته هم فکر کرده که خیلی زود جای او را چهرههای جدیدتر خواهند گرفت و خیلی زودتر طعم فراموشی را خواهد چشید.
موضوع سوم به میزان دیده شدن برمی گردد. اینکه یک هنرپیشه در شبکه نمایش خانگی یا سینما حضور داشته باشد، قطعا با حضور در یک سریال پربیننده برابر نیست. جعبه جادو گاهی اوقات با هنرپیشهها کاری میکند که یک شبه ره صدساله را بپیمایند.
اما از آن طرف، هر فردی که وارد تلویزیون شود، لزوما تبدیل به چهره نخواهد شد، قطعا فاکتورهایی نظیر استعداد و حرفهای بودن هم در کنار کارگردانی، فیلمنامه و ... نقس بسزایی دارند. پس هنرپیشهای که از این مسیر سخت عبور کرده، با ماندن در تلویزیون مسیر ماندگاری خود را طولانیتر کرده است.
ژوله هم از این قاعده مستثنی نیست. او با تلویزیون به چهرهای مشهور تبدیل شد، بعد از اینکه تصمیم گرفت دیگر در تلویزیون نباشد، همین مسیر را سپری کرد. فهمید که حتی اگر در بفرمایید شام و سامورایی در برلین هم حضور پیدا کند، خیلی دوام نخواهد داشت و اصلا شاید بسیاری از هوادارنش او را به واسطه حضور در چنین آثاری سرزنش کنند.
در نهایت بازگشت افرادی نظیر ژوله هم به نفع خودشان است هم به نفع تلویزیون. ژوله با بازگشت به تلویزیون قطعا مسیر محبوبیت را همچنان ادامه خواهد داد و تلویزیون هم همچنان از چهرهای که پرورشگاه او بوده، بیشتر بهره برداری خواهد کرد و البته این تلاش شبکه سه سیما برای بازگشت دوباره ژوله و اصلاح رویه با تلویزیون قابل تقدیر است.
شاید اگر برنامه ریزیها به سمت رفع کدورتها پیش نمیرفت، حالا نه ژوله به جای قبلی خود برگشته بود و نه تلویزیون امکان استفاده از یکی از هنرپیشههای خود را داشت و حالا که مسیر با کمک شبکه سه هموار شده، فضای تازهای ایجاد خواهد شد که مخاطب برنده اصلی آن است.
بازگشت ژوله به تلویزیون میتواند مسیری تازه باز کند تا رابطه صداوسیما و هنرپیشهها ترمیم شود و آنهایی که روزی تلویزیون خانه شان بود، پزهای روشنفکری را کنار بگذارند و اول از همه به خاطر خودشان، دوباره به خانه خود برگردند.