سواد زندگی نوشت: «از لحاظ تئوری، همه ما به دنبال خوشبختی هستیم و برای خوشبختی تلاش میکنیم. در عمل، اما بسیاری از انسانها از این الگوی کلی پیروی نمیکنند. کاملا برعکس. آنها بدون این که بدانند چرا، کارهایی میکنند که به خود آسیب میرسانند.
شما هم لابد کسانی را میشناسید که به خودشان باور ندارند، خود را بیکفایت میدانند و در همان آغاز کار شکست خود را متصور میشوند و حتی اگر به هدف برسند از پیروزی خود ناراحت و اندوهناکاند.
آنها که کارتون گالیور را دیده اند با شخصیت «گِلام» آشنا هستند که تکیه کلامش این بود: «من میدونم نمیشه.»
عباراتی مانند «تو نمیتوانی این کار را انجام بدهی»، «این کار بیش از حد دشوار است» و «اگر شروع کنی احتمالا در نهایت شکست خواهی خورد» انگار از دهان فردی ظالم و خشن بیرون میآیند که تصمیم گرفته است اعتماد به نفس شما را نابود کند. متأسفانه در بیشتر مواقع، آن فرد ظالم خود شما هستید و هدفی که میخواهید نابودش کنید نیز خود شماست.
همه ما گهگاه با خودمان صحبت میکنیم و مکالمات درونی منفی نیز در همه ما وجود دارند. وقتی این منفیبافیها به کرات تکرار شوند میتوانند به خودویرانگری منجر شده و ما را از رسیدن به اهداف و زندگیمان باز دارند.
آن چه وضع را بدتر میکند این است که ما در بیشتر موارد تشخیص نمیدهیم دچار این رفتار غلط هستیم. در عوض، عدم موفقیت خود را ناشی از بیکفایتی میدانیم. احساس بیکفایتی نیز به نوبه خود افکار منفی دیگری را تقویت میکند و ما در دام خودویرانگری گرفتار میشویم که رهایی از آن بسیار دشوار است.
جلوی خودویرانگری را بگیرید
یکی از نشانههای این که شما خودویرانگر هستید این است که وقتی تلاش میکنید به اهداف خود برسید، بدون این که دلیلی منطقی وجود داشته باشد در میانه راه متوقف میشوید. شما مهارت، توانایی و انگیزه و شوق کافی برای ادامه دارید، اما چیز دیگری هست که شما را از پیشروی باز میدارد.
وقتی کاری را نمیتوانید انجام دهید در حالی که توانایی انجام آن را دارید یا هنگامی که کاری را انجام نمیدهید در حالی که در اعماق وجودتان میدانید که باید آن را انجام داد، خودویرانگری در شما سربرآورده و فعال شده است.
۷ ویژگی خودویرانگران
یک شخص خودویرانگر در واقع نمیخواهد به خودش صدمه بزند. آن چه معمولاً اتفاق میافتد این است که آنها احساس بدی دارند، اما دقیقا دلیل آن را نمیدانند؛ بنابراین تحت آن احساسات رفتارهایی انجام میدهند که به خودشان آسیب میرساند.
همه ما این وجه را در درون خود داریم. با این حال برخی آن را به شخصیت اصلی خود تبدیل میکنند. اتفاقی که برای یک فرد خودویرانگر میافتد این است که اغلب به دلیل احساس گناه در ارتباط با چیزهای واقعی یا خیالی خود را مواخذه و توبیخ میکند.
در این درس هفت ویژگی برجسته یک فرد خودویرانگر را مرور میکنیم. اگر برخی از این ویژگیها را در خود سراغ دارید، دست به کار شوید و با آن مبارزه کنید. به یاد داشته باشید که شناخت و آگاهی از خود اولین گام برای اصلاح رفتار و امور است.
۱- از رسیدن به هدف و پیروزی دچار غم و اندوه میشوند
اگر چه عجیب به نظر میرسد، اما یک فرد خودمخرب وقتی که به هدف مهمی دست مییابد احساس ژرف پوچی را تجربه میکند. او هر چند برای رسیدن به هدف جنگیده است، اما وقتی به هدف خود دست مییابد احساس رضایت نمیکند. آن چه هنگام مواجهه با این پیروزیها احساس میکند، غم و اندوه و گاهی خشمی خاص است. تقریباً همیشه سعی میکند دستاوردهای خود را کوچک جلوه دهد. اعلام میکند که احساس خوشبختی برای چنین چیز احمقانهای پوچ است. این نشانه روشنی از خودتخریبی شخص است.
۲- درد سر راه میاندازند و بعد ناراحت میشوند
فرد خودویرانگر معمولاً اهل مجادله و دعواست. آنها بیدلیل تمایل زیادی به مشاجره دارند. در حالت مفرط، اگر دیگران بگویند: «بله» آنها میگویند: «نه». اگر دیگران بگویند: «سفید»، آنها میگویند: «سیاه». در مشاجره با دیگران عجیب نیست که آنها زبانی پرخاشجو به کار بگیرند یا بیپروا سخن بگویند. به محض عبور طوفان به شدت احساس گناه میکنند که چرا مشکل درست کردهاند. آنها همچنین نسبت به سخنان و نحوه بیان خود احساس گناه میکنند.
۳- حال خوبشان را نمیپذیرند حتی اگر واقعا خوب باشند
برای آدمخودتخریبگر همیشه چیزی کم است. دشواری اصلی آنها در احساس رضایت است؛ بهویژه در کاری که برای خودشان انجام دادهاند. آنها روی لکه سیاه ورق سفید تمرکز میکنند. اگر اتفاقاً حالشان خوب باشد یا شما حال خوب آنها را ببینید، اذیت و عصبانی میشوند. به شما خواهند گفت که اشتباه میکنید. حتی ممکن است احساس خطر کنند. آنها به دنبال دلایلی برای توقف احساس خوب خود و و تایید ناراحتی درون خود را میگردند.
۴- کارهای مهم و ضروریشان را به تعویق میاندازند
یک فرد خودویرانگر خودش را تحریم میکند. اصرار دارد کارش را به صورت ناخودآگاه انجام دهد؛ بنابراین جلسات مهم را فراموش میکند یا خواب میماند یا زمانی را که قرار ملاقات مهمی دارد اشتباه میکند. گویی فرار از هر شکلی از رفاه که به آن دسترسی دارد، ضروری است. وقتی به دلیل همین فراموشی یا حواسپرتی آشکار فرصتهای بزرگ را از دست میدهد، دلیل جدیدی پیدا میکند تا خودش را مجازات کند.
۵- تمایل به قربانیکردن خود برای دیگران
انجام کارهایی برای دیگران نهتنها خوب است که نیز میتواند بسیار سازنده باشد. با این حال در مورد افراد خودویرانگر این نوع اقدام نوعدوستانه معنای دیگری به خود میگیرد. به نظر میرسد که آنها مرتباً برای بهبود زندگی دیگران از خود غافل میشوند. آنها بهسادگی از رفاه خود صرف نظر میکنند تا آن را به دیگری تحویل دهند. آنها قادرند حتی یک ریال برای خودشان نگذارند تا به شخص دیگری کمک کنند یا این که با رفتاری پرهزینه چاپلوسی شخص دیگری را بکنند. در عمق وجودشان برای چیزی احساس گناه میکنند. به طور کلی تصور بر این است که این دست و دل بازی و بخشندگی برای آنها شکلی از تأدیب و رستگاری است.
۶- در مقابل توهین از خودش دفاع نمیکند
یک فرد خودویرانگر نمیداند چگونه از خود دفاع کند. در واقع احساس نمیکند که باید از منافع خودش محافظت کند. چنان نظر منفی راجع به خودش دارد که احساس میکند ارزش هدر دادن منابع را برای جلوگیری از آسیبدیدن ندارد. به هر حال این نوع افراد احساس میکنند دیگران حق دارند از آنها سوءِاستفاده کنند. بسیاری از این رفتارهای خودتخریبی با سوءِاستفاده از آنها در دوران کودکی آغاز شده است؛ بنابراین برای آنها رفتاری عادی است.
۷- خودداری از روابط عاطفی و خویشاوندی
برای یک فرد خودویرانگر برقراری ارتباط موثر با دیگران دشوار است. آنها در اعماق وجود اطمینان دارند که شایسته عشق و توجه و حتی دوستی نیستند. آنها چنین احساسی دارند؛ چرا که برای خودش ارزشی قائل نیست. اگر به طور استثنا با کسی رابطه خوبی برقرار کنند، احساس غریبی میکنند. صدای نامحسوسی در درون آنها میگوید: «مشکلی پیش میآید» و بدینترتیب آنها خودشان را از رابطه خارج میکنند یا دچار وسواس میشوند یا حتی به سوءِاستفادهکنندگان خود روی میآورند تا سرانجام همان رابطه خوب هم از دست میرود.
یک فرد خودویرانگر هم خود رنج میبرد و هم دیگران را رنج میدهد. گاهی اوقات مشکل به قدری حاد میشود که فرد اساساً منزوی شده و در خلوت زندگی میکند. پتانسیل رشد افراد خودویرانگر همیشه محدود است و به دلیل همه اینها افراد، نیازمند کمک حرفهای برای درمان هستند.»