عشق هنر زندگی است و به تعداد افراد آدمی نیز کیفیت منحصربهفردی دارد. عشق هنری است که در کنار تجربه و حسن نیت، نیاز به درونبینی و خودسازی دارد. دلیلش این است که کیفیت عشق در افراد مختلف متفاوت است. بعضی از مردم عاشق عشق هستند. برخی از انواع عشق میتواند زندگی را بهگونهای مثبت و برای همیشه دگرگون کند. انواع دیگر عشق نیز ممکن است زودگذر و سرشار از رنج باشد. نوع دیگری از عشق وجود دارد که مردم به دلیل عادت بدان روی میآورند، اما واقعاً در زندگی آنها تغییری ایجاد نمیکنند.
یک عشق سالم، عشقی بالغ و تکاملیافته است. عشقی که زندگی افراد درگیر را بهطور چشمگیری غنیتر میکند و به پیشرفت و تحول آنها کمک میکند.
دانستن چگونگی عشق ورزیدن سالم، به معنای شناخت مرزهای یک رابطه و دوست داشتن پس از رسیدن به سطح مشخصی از تعادل فردی است. همچنین، به معنی آموختنِ کنار گذاشتن خواستههای غیرممکن و خیالات عاشقانه است.
1. همه متفاوت هستند
اولین درس چگونه عشق ورزیدن این است که درک کنید که همه متفاوت هستند. این درست در تضاد با آن باور عمومی و قدیمی است که عشق دو تن را یکتن میکند. عشق، بهویژه از نوع عاشقانه، اغلب با میل شدید به شناسایی متقابل همراه است. بدین معنی که افراد گمان میکنند هر آنچه خود در یک رابطه عاشقانه احساس میکنند طرف مقابل هم باید همان حس را داشته باشد.
بااینحال، هر فردی، حتی وقتیکه تجربه مشابهی را تجربه میکند، عشق متفاوتی را میبیند و جذب میکند. این تنوع نشان میدهد که دو نفر یک نفر نیستند بلکه افراد جداگانهای هستند. این بد نیست، فقط مثبت و طبیعی است و باید آن را درک کرد و به رسمیت شناخت.
بیشتر بخوانید:
2. افراد تغییر میکنند
افراد ساختار شخصیتی بنیادینی دارند و جوهرهٔ شخصیتی هر فرد معمولاً در تمام دوران انتقال از کودکی به پیری یکسان است. باوجوداین، انسانها، بسته به دوران، تجربیات و فرصتهای یادگیری خود، دائماً در حال تغییر هستند.
دانستن چگونگی عشق ورزیدن به معنای درک و پذیرفتن این مسئله است که شما تغییرات را در فرد مقابلتان بپذیرید و همچنان عاشق او باشید.
یک زوج در آغاز برای یکدیگر موجودیتی ایدئال دارند ولی بهتدریج به شخصیتی واقعی بدل میشوند. اگر شما بخواهید عاشق آن شخصیت ایدئال باقی بمانید در عشق خود شکست میخورید. اما اگر تغییرات طرف مقابل را بپذیرید دوباره و دوباره عاشق او خواهید شد؛ همانگونه که یک پدر عشق به فرزندش را در کودکی و بزرگسالی به فراخور تغییر سن او تغییر میدهد و همچنان عاشق او میماند.
3. برای عاشق دیگری بودن باید عاشق خود باشید
اولین عشقی که باید در خود تقویت کنید، عشقی است که به خود دارید. برای اینکه بدانید چگونه دیگران را دوست داشته باشید، باید اول خود در صلح و آرامش دوست داشته باشید. بهاینترتیب شما متوجه میشوید که چه کسی هستید، چه میخواهید و چه کسی لیاقت شما را دارید.
بدین ترتیب در یک رابطهٔ عاشقانه، هر کاری را که برای خود انجام میدهید، برای دیگران نیز انجام میدهید. اگر در آرامش هستید، میتوانید برای دیگری نیز آرامش بیاورید. اگر مراقب خود هستید، میتوانید از دیگران نیز مراقبت کنید؛ و اگر برای خود بهترینها را بخواهید، میتوانید به دیگری نیز بهترین را هدیه دهید.
4- محافظت از حریم شخصی
باوجود شبکههای اجتماعی، میل وافری در آشکار کردن حریم شخصی افراد وجود دارد. بسیاری از افراد میخواهند زندگی شخصی خود را به رخ مخاطبان بکشند و فکر میکنند که این کار درستی است. همچنین، افراد برای برقراری ارتباط صمیمی با یکدیگر، بخصوص در روابط عاشقانه، عجله زیادی دارند.
این در حالی است که همه ما جنبههایی از زندگی خصوصی داریم که میتواند آسیبپذیر باشد و ازاینرو باید مراقب باشیم تا در روابط عاشقانه، پیش از آنکه از استحکام و پایداری رابطه مطمئن شویم از باز گذاشتن حریم خصوصی خود اجتناب کنیم. یادمان باشد که "صبر" کلید عشق ورزیدن است و فقط زمان میتواند پیوندها را تقویت کرده و زمینهٔ صمیمیت را گسترش دهد.
5- هرکس مشکلات و مسئولیت زندگی خود را دارد
شاید از منظر رمانتیک این توصیه صادق نباشد اما واقعیت زندگی این است که هر کس مسئولیت زندگی خود را دارد و بر دوش کشیدن بار مسئولیت دیگران حتی اگر عاشقشان باشیم جز ضعیف کردن آنها نیست. همچنین هرگز نمیتوان کاملاً درک کرد که هر کس روزانه با چه مشکلاتی دستوپنجه نرم میکند.
در یک رابطه عاشقانه، کاری که میتوانید انجام دهید این است که این موضوع را در نظر بگیرید و درک کنید که همه مشکلات خود را دارند و کسی نمیتواند بار مسئولیت ما را بر دوش بگیرد. همچنین اگر وقوف به مشکلات یکی از دو سوی رابطه باعث ایجاد تنش و درگیری میشود، لازم نیست که ناراحتی و مشکلات خود را برای دیگری توضیح دهد تا بتواند آن را درک کند وقتی موضوع اساساً خوشایند او نیست.
در زندگی
زوجها گاهی توضیح مسائل و چالشهای روزانهٔ یکی میتواند موجب بروز مشکلات و سوءتفاهمهای پیچیدهای شود، درحالیکه اساساً طرح آن راهگشای هیچ مسئلهای نیست.
6. در روابط، برابری وجود ندارد
روابط انسانی قراردادهای تجاری نیستند که دلالت بر عدالت کامل در هر شرایطی داشته باشند. در مقابل، نکته غالب عدم تقارن و نابرابری است. هیچکس نمیتواند به برابری کامل با دیگری برسد.
مواقعی وجود دارد که یکی بیشتر از دیگری میدهد و پسازآن عکس آن رخ میدهد. بنابراین، شما نمیتوانید انتظار داشته باشید که همیشه درست به همان اندازه که دادهاید دریافت کنید. شما باید بدانید که عشق ورزیدن شما، بهترین دارایی شماست و هر آنچه را طرف مقابل میتواند یا میخواهد به شما عطا کند، بدون محاسبه بپذیرید.
7. دانستن زمان خداحافظی
روابط عاشقانه گاهی پایان مییابد. ممکن است دیر یا زود، و به دلایل مختلف، زمانی فرارسد که شما حضور دیگری را در کنار خود نداشته باشید. ازاینرو، آموختن خداحافظی باکسانی که دوستشان دارید، مهم است.
درد چنین جداییهایی با چسبیدن به پیوندهای گسسته و تقلای بیهوده دوچندان میشود. در عوض یک خداحافظی دوستانه و به رسمیت شناختن تغییر احساس طرف مقابل خاطرهای خوش از عشق در جان شما بهجای میگذارد و چهبسا شما را در دستیابی به عشقی پایدار کمک کند. از دست دادن آنچه شما دوست دارید واقعیتی است که هیچکس نمیتواند از آن فرار کند و همه باید یاد بگیرند که آن را بپذیرند.
نکته آخر: این هفت درس برای دانستن چگونگی عشق ورزیدن فقط دستورالعملهایی هستند و باید بهعنوان راهنما به کار گرفته شوند و نه بهعنوان استاندارد. کافی است سعی کنید از آنها پیروی کنید، حتی اگر صد درصد موفق نشوید. به این دلیل ساده که عشق ورزیدن تلاش برای رسیدن به فردیت بهتر و همچنین بهبود زندگی اطرافیان است.
منبع: سواد زندگی