«رابرت ارنست هایزر» چه ویژگی مهمی داشت؟ آدمکشی برایش مثل آب خوردن بود. این را قبلا به سیاستمداران آمریکا اثبات کرده بود؛ آنموقع که در جنگ جهانی دوم و جنگ کره و جنگ ویتنام روی سر مردم شهرها بمب ریخته بود و همه مدالهای افتخار آدمکشی در نیروی هوایی آمریکا را درو کرده بود و ۴ ستاره ژنرالی هم روی دوشش آمده بود. هایزر را فرستادند تا از دولت «شاپور بختیار» حمایت کند و، چون قرار بود در صورت سقوط دولت بختیار، ارتش در ایران کودتا کند، بالاخره باید یک نفر را میفرستادند که از کشتار مردم عادی ابایی نداشته باشد. گویا خودش هم با این مأموریت خیلی حال میکرده و دوستداشته کار به کودتا بکشد و گفته بود: «هارولد براون (وزیر دفاع آمریکا) میخواست ارزیابی مرا از میزان تلفات احتمالی کودتا بداند. گفتم: فکر میکنم نسبتا زیاد باشد، اما دیدگاه قبلیام را مطرح کردم که باید دورنمای این مسئله را در نظر گرفت... در میدان نبرد باید تلفات را در برابر دستاوردها سنجید!
«هایزر» آنروزها در ایران آدم ترسناکی بود؛ در واقع، ترسناکترین بود! ۱۴ دی ۵۷ مخفیانه و بهصورت ناشناس با یک هواپیمای نظامی از اروپا به تهران آمده بود و ۱۴ بهمن که لو رفت در تهران است، ایرانیها دانستند که احتمال یک کودتای نظامیان برای سرکوب شدید اعتراضها و بازگرداندن پهلوی دوم زیاد است. روزهایی سخت بود و ارتش هنوز جلوی مردم مقاومت میکرد و حضور یک ژنرال آمریکایی در تهران با توجه به سابقه آمریکاییها در کودتا واقعا هم ترسناک بود. هایزر بعدها گفت: «اگر دولت [بختیار]از هم میپاشید، من میبایست مترصد فرصت مناسبی برای دستبهکار شدن نظامیان باشم.» بله دیگر، یعنی کودتا!
اوایل بهمن ۵۷ در ایران چه خبر بود؟ دعوای مردم بود با بختیار و حکومت غیرقانونی و آن صندلی غیرقانونی که رویش نشسته بود و میگفت «بنده در جای خودم بسیار راحتم!». دعوا سر چی؟ بازگشت امام خمینی (ره) به ایران. بختیار فرودگاه را بسته بود و موش و گربهبازی درمیآورد و میگفت امام (ره) دیرتر به ایران بیاید تا او بتواند کشور را آرام کند و ارتش را در کنترل خود بگیرد و این حرفها. مردم و روحانیون نیز هر روز تظاهرات و تحصن میکردند و خواستهشان اینکه فرودگاه باز شود و امام (ره) بیاید. ۸ بهمن اعلام شده بود که بازگشت امام (ره) دوباره به تأخیر افتاده و مردم ریختند در خیابان و یکی از خونینترین تظاهرات نقلاب ایران به وقوع پیوست.
چگونه تظاهرات ۸ بهمن خونین شد؟ جواب روشن است: «ژنرال هایزر». خودش هم ابایی نداشت از اینکه بگوید برای کشتار به تهران رفته و در کتاب خاطراتش با عنوان «ماموریت در تهران» نوشته است: «بهنظر من روش درست این بود که روی سر راهپیمایان تیراندازی هوایی کنند و از گاز اشکآور استفاده نمایند. اگر این روش مؤثر نبود، لوله تفنگها باید پایین میآمد تا شکی باقی نماند که نیروها شوخی ندارند. ژنرال قرهباغی فورا با آقای بختیار تماس گرفت و بعد آجودانش را صدا کرد. خیلی سریع به زبان فارسی دستور آتش داد و به طرف من برگشت و گفت: همان طور که صحبت کرده بودیم، اوضاع دقیقا کنترل خواهد شد... کمی بعد گزارش رسید که نیروها طبق دستور ما وارد عمل شدهاند. تلاش کرده بودند با تیراندازی مستقیم مردم را متوقف کنند، اما بیفایده بوده است؛ بنابراین رهبران آنان را شناسایی کرده و به سمتشان شلیک کرده بودند. گزارش دقیقی از میزان تلفات نداشتیم.»
هایزر گزارش دقیقی از میزان تلفات نداشت و برایش مهم هم نبود. اما روزنامه کیهان آن روز مطلبی نوشت و از آمار ۳۲ شهید و ۲۰۰ مجروح خبر داد: «تهران روز خونینی را از سر گذراند. سومین روز تظاهرات گسترده در تهران به خشونت کمنظیری مبدل شد. سربازان در چندنقطه با مردم درگیر شدند و به سوی آنان آتش گشودند. بحرانیترین نقطه تهران، میدان ۲۴ اسفند [انقلاب فعلی]و خیابانهای اطراف آن تا دانشگاه تهران بود... تظاهرات ظهر شروع شد و تا ساعت ۹ شب ادامه داشت. ظهر امروز، تظاهرات گسترده دانشگاه تهران به میدان ۲۴ اسفند کشیده شد و به دنبال کشتار خونین در این میدان، تظاهرات خونین دیگری در میدانهای فوزیه [امام حسین علیهالسلام فعلی]و ژاله [شهدای فعالی]و خیابانهای کورش، فرحآباد [پیروزی فعلی]، شهباز [۱۷ شهریور فعلی]و آیزنهاور [انقلاب فعلی]صورت گرفت.»
در نهایت ژنرال هایزر فهمید چه خبر است؛ ایستادگی مردم و شجاعت و درایت امام (ره) موجب شد ژنرال کاربلد آمریکایی ۱۷ بهمن دست از پا درازتر برگردد آمریکا و همانجا بمیرد!
قبر هایزر
داستان مأموریت هایزر در ایران با تلاش برای سرکوب و کودتا پیوند خورده است، اما روایت مهمی از وضعیت سیاسی ایران در دوره پهلوی را هم در خود دارد. روایتی که رهبر انقلاب در سال ۱۳۹۴ چنین بازگو فرمودند: «قبل از انقلاب، در دوران حرکت عظیم مردمی ـ حالا ماجراهای هفدهم شهریور و کشتار مردم و این مسائل که خب همه بهوسیله دولت دستنشانده آمریکا انجام گرفت، به جای خود ـ در هشتم بهمن، یعنی چند روز قبل از ورود امام به داخل کشور در همین خیابانهای تهران همین خیابان انقلاب مردم اجتماع کرده بودند. ژنرال هایزر که فرستاده آمریکا بود و به ایران آمد برای اینکه شاید بتواند یکجوری از دست انقلاب، رژیم را نجات بدهد و حفظ بکند، او در خاطرات خودش مینویسد ـ اینها اسناد تاریخی است ـ و میگوید من به ژنرال قرهباغی گفتم که در مواجهه با مردم لوله تفنگهایتان را پایین بیاورید؛ یعنی مردم را بکُشید، تیرهوایی بیخودی در نکنید، مردم را قتلعام کنید. اینها هم همین کار را کردند، لوله تفنگها را پایین آوردند، عدهای جوان و نوجوان کشته شدند، ولی جمعیت عقب نرفت. هایزر میگوید؛ قرهباغی بعد آمد به من گفت که این تدبیر تو فایدهای نکرد، مردم عقب نرفتند، آنوقت هایزر میگوید من دیدم این ژنرالهای شاه چقدر کودکانه فکر میکنند؛ یعنی باید ادامه میدادند، باید مرتب میکُشتند. ببینید این رژیم دستنشانده بود. ژنرال آمریکایی دستور قتلعام هموطنان را به ارتشبد ایرانی میدهد و این به دستور او و به توصیه او عمل میکند و، چون فایدهای ندارد، میرود به او میگوید فایدهای ندارد؛ او هم میگوید اینها بچهاند، اینها کودکانه فکر میکنند. این، ماحصل و خلاصه حکومت پهلوی در ایران است.»
در این فیلم روایتی کوتاه از حضور ژنرال هایزر در ایران را ببینید: