یادداشت دکتر عماد آبشناس منتشر شده در سایت روسی اسپوتنیک را می خوانید:
ایرانیها مدام از کانالهای مختلف پیغام و پسغام میفرستند که حاضر هستند با عربستان سعودی پای میز مذاکره بنشینند و مشکلاتشان را با هم حل و فصل کنند و از طرف دیگر عربستان سعودی با پا پس میزند و با دست پیش میکشد.
البته میدانم اصل ضرب المثل "با دست پس میزنن با پا پیش میکشن" هدف نشان دادن تضاد رفتارهای و کرداری سعودیها در قبال ایران میباشد.
آنها حتی در این باره هم به قول معروف بلد نیستند درست برای ایرانیها ناز وعشوه بیایند وحد اقل منافع خود را بستانند.
بر کسی پوشیده نیست که پس از شکست مفتضحانه ترامپ در انتخابات آمریکا شرایط سیاسی برای عربستان سعودی و اسرائیل بسیار بد شده و دیگر شرایط سابق که زمان ترامپ برای آنها وجود داشت وجود نخواهد داشت.
البته اسرائیلیها بلد هستند از لابیهای خود بهره ببرند و کاری کنند که از غضب دولت جدید آمریکا در امان باشند، ولی سعودیها معمولا به خراب کردن کارها شهره میباشند و نهایت کاری که میتوانند انجام دهند همان ترور عدنان خاشقچی به آن شکل مفتضحانه است.
همان ترور نشان میدهد که سعودیها کارهای خود را چه گونه انجام میدهند.
همه تحلیلها مبنی بر آن است که دیر یا زود شرایط روابط خصمانه سابق (دوران ترامپ) فیما بین ایران و آمریکا تغییر خواهد کرد.
منظور این نیست که روابط دوستانه و صمیمی خواهد شد، اما آنگونه که قبلا هم بود نخواهد بود.
همیشه هم بهبود رابطه ایران و آمریکا به ضرر حساب رابطه آمریکا با عربها تمام میشود.
عربها و اسرائیلیها هم خوب متوجه هستند که همه تلاشهای آنها طی چند سال پیش با شکست مواجه شده و نه فقط همه سرمایه گذاریهای آنها به باد رفته بلکه، چون بی مهابا از ترامپ حمایت کردند امروزه مورد غضب حکومت جدید آمریکا میباشند، به این دلیل همه کارتهای برنده خود در قبال ایران را از دست داده اند.
در مورد اسرائیل که اصرار دارد پای میز گفتگوهای ۱+۵ با ایران بنشیند دلیل اش این است که میدانند ایران حاضر نخواهد بود سر میزی بنشیند که اسرائیلیها روی آن نشسته اند و به همین دلیل هم آنها میتوانند در مقابل آمریکاییها و اروپاییها مظلوم نمایی کنند و بگویند که ببینید ما اهل صلح و گفتگو هستیم، ولی ایرانیها نیستند.
اما در باره عربستانیها که اصرار دارد پای میز مذاکره ۱+۵ با ایران بنشینند، ماجرا فرق میمی کند.
آنها میدانند که در حال حاضر در موضع ضعیف در قبال ایران قرار دارند و به این دلیل تصور میکنند اگر کنار ۱+۵ بنشینند موضع قویتری برای مذاکره و گفتگو با ایران خواهند داشت.
ایرانیها هم بحث گفتگو با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را مطرح کرده اند تا بحث مشارکت آنها در هرگونه گفتگوهای احتمال ایران با ۱+۵ را منتفی کنند.
اگر عربها مشکلی دارند میتوانند مستقیم با ایرانیها مذاکره و گفتگو کنند.
علیرغم همه اصرار و انکار ها، ولی همه میدانند که دیر یا زود این گفتگوها در چهارچوب ۱+۵ انجام خواهد شد، و امروزه بحث جدول برنامههای گفتگو و جمع کردن کارتها توسط طرفهای ذیربط مطرح است نه اصل گفتگو.
به هر صورت، چون هیچ مکانیسمی برای خروج اعضا و بازگشت آنها به برجام وجود ندارد اعضای برجام باید بنشینند و در باره این مساله گفتگو کنند و ببینند چه راهکاری برای آن پیدا میکنند.
فعلا هم همه متفق القول هستند که آمریکا برای بازگشت به برجام اول باید حسن نیت خود را ثابت کند و این حسن نیت با اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ثابت میشود.
همه اعضا هم به خوبی میدانند وارد کردن هرگونه موضوع جدیدی به برجام موجب خلط مبحث میشود و موجب آن میشود که دوباره همه وارد یک چالش چندین ساله گردند.
اگر هم جسته گریخته میبینیم که اروپاییها یا آمریکاییها درباره بحث موشکی ایران و یا نفوذ ایران در منطقه بحثی را مطرح میکنند به این دلیل است که میخواهند مقداری دلگرمی به عربستان و اسرائیل بدهند تا خیلی جنجال و هیاهو به راه نیاندازند و همه بتوانند با آرامش کار خود را انجام دهند.
هم آمریکاییها و هم ایرانیها به خوبی میدانند ورود عربستان سعودی حتی به صورت ناظر در گفتگوها میتواند موجب پیچیدهتر شدن هر گفتگویی شود، چون به هر حال هدف سعودیها و اسرائیلیها این خواهد بود که به هر ترتیبی شده جلوی اجرای برجام را بگیرند و امیدوار هستند تا چهار دیگر ترامپ و یا فردی مانند ترامپ سر کار بیاید وباور دارند فقط کافی است چهار سال در اجرای برجام سنگ اندازی کنند.
مطرح کردن بحث گفتگوی مستقیم ایران با کشورهای عربی هم به این دلیل است که ایرانیها میخواهند به همه بگویند این بحث از برجام جدا است و اگر عربها مشکلی دارند باید جداگانه درباره آن صحبت کنند.
عربستان سعودی هم امروزه سر دوراهی است، چون نمیداند پیشنهاد قطر برای مذاکره و گفتگو میان ایران و عربستان سعودی با هماهنگی دولت جدید آمریکا بوده یا اینکه یک پیشنهاد خودسر.
آنها میترسند این برگه را از دست بدهند و بعد خودشان مجبور شوند التماس کنند با ایران پای میز گفتگو بنشینند (مانند اتفاقی که درباره قطر رخ داد)، از سوی دیگر امیدوار هستند بتوانند به نحوی دل آمریکاییها را به دست آورند و با برگههای ضعیف پای میز مذاکره و گفتگو با ایران ننشینند.
شاید به همین دلیل هم هست که امروزه بقیه اعضای شورای همکاری کشورهای عرب حوزه خلیج فارس سکوت کرده اند (که البته آنها مشکل چندانی در رابطه با گفتگو با ایران ندارند) و این فقط عربستان است که اعلام میکند دست اش برای مذاکره با ایران دراز است، ولی به ایرانیها اطمینان ندارد که به تعهدات خود عمل کنند، به زبان بی زبانی میگویند میترسند ایرانیها گولشان بزنند.
به هر حال همه به خوبی میدانند که دیر یا زود باید طرفین، یعنی ایران و عربستان سعودی با هم پای میز مذاکره و گفتگو بنشینند، نه ایران میتواند عربستان سعودی را از نقشه منطقه حذف کند و نه عربستان سعودی میتواند ایران را حذف کند، هر دو باید راهکاری برای زندگی مسالمت آمیز در کنار یکدیگر پیدا کنند، چون اختلافات فیما بین فقط به ضرر طرفین و منطقه میشود و فقط به سود دشمنان آنها است.