معلوم نبود شاه خودش تنهایی فکر میکرد یا کسی هم کمکش میکرد! یک روز نشست و فکر کرد حالا که «جان اف کندی» فرموده باید در کشورهای طرفدار آمریکا اصلاحات بشود تا از انقلاب مردمی جلوگیری شود، میتوان یکهویی طرحی داد و یکهویی همه مشکلات را حل کرد. اصلاحات ارضی ایدهای بود که از قبل در ایران وجود داشت و آمریکاییها هم دوستش داشتند و اصلا با تأیید و موافقت آمریکا «علی امینی» را به جای «جعفر شریفامامی» نخستوزیر کرده بودند تا آن را اجرا کند. ولی برنامه پیش نمیرفت و اصلا در ایران کسی هم طرف چنین کار ساختارشکن و بلاتکلیفی نمیرفت. اینجا بود که شاه پرید وسط و اصلاحطلب شد و مفاد مفصل دیگری به برنامه اصلاحات ارضی افزود و «انقلاب سفید» کرد!
پهلوی دوم در کارهایی که بلد نبود، دخالت میکرد و تاوانش را مردم میدادند.مشکل برنامه اصلاحات ارضی این بود که خیلی سادهلوحانه به موضوع کشاورزی و بهرهبرداری از منابع طبیعی در ایران نگاه میکرد. قرار بود نظام ارباب و رعیتی برانداخته شود و زمین، میان کشاورزان تقسیم شود تا مالک باشند و خودشان بکارند و برداشت کنند و وضعشان خوب شود! شاه و اطرافیانش هم اصلا توجه نکردند که کشت و زرع علاوه بر زمین، آب و کود و ابزارآلات و کارگر و سرمایه اولیه هم میخواهد. همانموقع روحانیون برجسته از جمله امام خمینی (ره) و بسیاری از سیاستمداران مخالف شاه و هر کسی در این مملکت سواد و بینش داشت با این طرح مخالفت کردند، ولی شاه بهقول خودش «جهت برخورداری دهقانان و طبقات محروم از یک زندگی خوب» آمده بود وسط ماجرا و دیگر نمیشد جمعش کرد. حتی «علی امینی» هم فهمیده بود اینطوری نمیشود و گفته بود: «من فکر میکنم که اصلاحات ارضی باید باشد؛ اصلاحات ارضی جدی، نه کوششهای مضحک فعلی. مسئله باید بهطور کامل مورد مطالعه قرار گیرد. این یک مسئله ساده نیست. مشکلات مکانیزه کردن، تأمین آب و توانایی کشاورزان ایرانی باید در نظر آورده شوند.»
«علی امینی» همان اول کار فهمیده بود کار به این آسانیها نیست و اجرای اصلاحات ارضی را «کوششهای مضحک» نامیده بود
همه اینها فقط با یک طرح!
قرار بود با انقلاب سفید یا همان «انقلاب شاه و مردم» چه اتفاقی بیفتد؟ این انقلاب که ابتدا دولتیها و نمایندگان مجلس گمان میکردند آبکی و نمایشی است و بعدها معلوم شد خیانت کامل به مردم ایران بوده است، قرار بود کشاورزان را مالک زمین و پولدار کند، کارگران را در سود کارخانهها شریک کند، دانش و بهداشت و آبادانی را گسترش دهد، شهرها و روستاها را نوسازی کند، انقلاب اداری و آموزشی ایجاد کند، با تورم و گرانفروشی مبارزه کند، تحصیلات را رایگان و اجباری کند، همه ایرانیان را زیر پوشش بیمه تامین اجتماعی قرار دهد، با رشوه و فساد مقابله کند و واسطهگری و دلالی را از بین ببرد. بله، همه اینها فقط و فقط با یک طرح شاه پهلوی!
به کشاورزان چه رسید؟
انقلاب شاه ابتدا ۶ اصل بیشتر نداشت، ولی بعدها مدام اصول دیگری هم به آن افزوده شد و برای پیشبرد این برنامه کلی سازمان و نهاد و بنیاد جدید در ایران تأسیس شد که اغلبشان نیز زیرنظر اعضای خانواده پهلوی فعالیت میکردند و چه وضعی! هر کدامشان یک منبع فساد شده بودند تا دهه ۵۰ شمسی. البته ناگفته نماند پیش از اجرای طرح نیز نمایندگان مجلس که گلچین خاندان پهلوی بودند بدون اینکه به ظاهر جذاب برنامه اصلاحات و انقلاب شاه دست بزنند، محتوایش را چنان تغییر دادند که منافع ملاکان و اشراف و تاجران بزرگ که خودشان بودند، تأمین شود.
اصلاحات ارضی در چند مرحله اجرا شد و در نهایت بیش از یک میلیون نفر باز هم بیزمین ماندند و در حالی که هر خانوار به زمینی حداقل ۷ هکتاری نیاز داشت تا مخارجش تأمین شود به گفته «یرواند آبراهامیان»، تاریخنگار معاصر یک میلیون و ۸۵۰ هزار نفر یعنی ۶۵ درصد کسانی که زمین دریافت کردند، زمینهایشان کوچکتر از ۵ هکتار بود و در واقع اغلبشان زمینهای دو هکتاری گرفتند. همه این برنامهها که از بیخ اشتباه بود و در عمل هم اشتباه بود با دردسرهای بسیار اجرا شد و آخرش به کشاورزان چه رسید؟ فقر.
زمینداران بسیاری با پارتیبازی و رشوه توانستند از اصلاحات ارضی بگریزند و به اغلب کشاورزان نفری دو هکتار زمین دادند که جلوی دوربینها دلشان خوش باشد.
عاقبت اصلاحات پهلویوار!
کشاورزی ایران طی دهه ۴۰ شمسی بهتدریج از حرکت ایستاد و ایران در دهه ۵۰ شمسی شد یکی از بزرگترین واردکنندگان انواع غله و موادغذایی. از همه مهمتر گندم که وارداتش از سال ۱۳۴۳ تا سال ۱۳۵۵ حدود چهار برابر شد و به سالانه یک و نیم میلیون تن رسید. درباره خسارتی که اصلاحات ارضی شاه پهلوی به کشاورزی ایران زد، میتوان چندین کتاب نوشت، ولی فقط برای نمونه یکی از کارهای آنچنانی این انقلاب پهلویوار این بود که چند واحد کشت و صنعت بزرگ در ایران راهاندازی شد که کلی هم بودجه مکانیزاسیون و فلان و فلان از مجلس گرفت و آخرسر معلوم شد بهرهوری این واحدها از مزارع دهقانی هم کمتر است.
همینطوری شد که کشاورزی ایران که همیشه خودکفا و حتی صادرکننده بود به تدریج افول کرد و سهم کشاورزی از تولید ناخالص داخلی از ۳۳ درصد در سال ۱۳۳۸ به ۲۳ درصد در سال ۱۳۴۸ و حدود ۷ درصد در سال ۱۳۵۶ رسید.
همین اسناد مالکیتی که کیلویی توزیع شد، طی کمتر از ۱۰ سال کشاورزی ایران را نابود کرد
کشاورزان فقیر چه شدند؟ بخش بزرگی از همان کشاورزانی که زمین گرفتند و البته وسعت و بهرهوری زمینهایشان برای سودآوری کافی و تأمین مخارج زندگیشان کافی نبود تا دهه ۵۰ شمسی بیکار شده بودند و زمینها را یا ارزان فروختند یا رها کردند و برای یافتن شغل به شهرهای بزرگ و تهران آمدند و آمار مهاجرت و حاشیهنشینی رفت بالا. این بود انقلاب شاه علیه مردم.
۶ بهمن مصادف با ۲۵ ژانویه میلادی و ۱۱ جمادیالثانی هجری قمری در تقویم تاریخ، مناسبتهای دیگری هم دارد.
ـ درگذشت «بدیعالزمان همدانی» ادیب معروف در سال ۳۷۸ قمری
ـ زادروز «ابن اثیر» عالم و مورخ مشهور در سال ۵۵۵ قمری
ـ زادروز «ابن شعار» ادیب و مورخ عرب در سال ۶۵۴ قمری
ـ زادروز «ژوزف لاگرانژ» ریاضیدان مشهور ایتالیایی در سال ۱۷۳۶ میلادی
ـ زادروز «ویلیام موآم» نویسنده انگلیسی در سال ۱۸۷۴ میلادی
ـ «حماسه مردم آمل» در دفاع از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۶۰ شمسی