۰۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۵:۲۷

بایدن چقدر به اوباما شبیه است؟

بایدن چقدر به اوباما شبیه است؟
پایگاه اینترنتی النشره در مطلبی به بررسی سیاست‌های احتمالی دولت جدید آمریکا به ویژه در پرونده سوریه پرداخت.
کد خبر: ۳۳۹۸۸
پایگاه اینترنتی النشره در مطلبی نوشت: با به قدرت رسیدن جو بایدن و رای اعتماد کنگره به تیم سیاست خارجی، پنتاگون، اطلاعات و شورای امنیت ملی و ... که پیگیر راهبرد و سیاست خارجی این کشور خواهند بود این سئوال به ذهن می‌آید که آیا می‌توان انتظار داشت در سیاست‌های این کشور در پرونده سوریه تغییراتی ایجاد شود؟
 
یعنی آیا دولت جو بایدن در سیاست‌هایی که در دوران دو رئیس‌جمهور، باراک اوباما و دونالد ترامپ پیگیری می‌شد، تجدید نظر می‌کند یا همان سیاست‌ها را ادامه خواهد داد؛ یعنی همچنان نیرو‌های آمریکایی در شرق فرات و منطقه تنف باقی خواهند ماند، حمایت از نیرو‌های قسد، که برای تشکیل گروهی جدایی‌طلب در مناطق نفوذ خود تلاش می‌کنند، تداوم خواهد داشت و همچنان برای رسیدن به اهداف استعماری بر روی گروه‌های تروریستی سرمایه‌گذاری خواهد شد؟ 

بیشتر بخوانید:


کارشناسان به اجماع می‌گویند نمی‌توان خوش‌بین بود که با آمدن دولت جدید، تغییری در مواضع و سیاست‌های آمریکا ایجاد شود مگر اینکه این کشور در سوریه با خطرات قابل توجهی مواجه گردد و به بازنگری در سیاست‌های سابقش مجبور شود.
اما عواملی که موجب می‌شود بگوییم دولت جدید همان سیاست‌های سابق را پیگیر خواهد بود به شرح زیر است:

۱- بایدن و مقاماتی که او در دولتش تعیین کرد برخلاف اظهار نظرهایشان درباره توافقنامه هسته‌ای، تاکنون هیچ موضعی در قبال سوریه اتخاذ نکرده‌اند، آنان تاکنون بار‌ها از تصمیم خود برای بازگشت به برجام گفته‌اند بدون اینکه اشاره‌ای به سوریه داشته باشند. نکته قابل توجه اینکه مقامات دولت بایدن همان کسانی هستند که در دولت باراک اوباما مناصب مهمی در اختیار داشتند، مثلا جو بایدن خود معاون رئیس‌جمهور بود و از سیاست‌های اوباما در قبال سوریه، عراق و ایران حمایت می‌کرد، آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه کابینه بایدن، در سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ سمت معاون وزیر امور خارجه و در سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ سمت مشاور امنیت ملی را بر عهده داشت، یعنی بخشی از همان تیمی بود که سیاست‌های منطقه‌ای دولت اوباما را تدوین می‌کردند. او امروز در وزارتخانه‌ای منصب وزیری دارد که به صورت مستقیم ناظر بر سیاست خارجی دولت بایدن است.

۲- سیاست دولت بایدن همان سیاست دولت اوباما یعنی بهره‌گیری از ابزار‌های غیرمستقیم برای به راه انداختن جنگ نرم با هدف تحقق اهداف استعماری خواهد بود، چون معتقدند این روند مخالفان سیاست آمریکا را تضعیف می‌کند ضمن اینکه بر خلاف جنگ‌های نظامی بی‌نتیجه در عراق و افغانستان که از نظر مادی و بشری به کشور ضربه زد و در سال ۲۰۰۸ موجب بروز بحران‌های مالی و اقتصادی شد تا زمینه برای پیروزی اوباما در انتخابات فراهم شود، جنگ نرم هزینه مادی و انسانی بر کشور تحمیل نمی‌کند.

خوبی دیگر این روش این است که اگر جنگ‌های غیرمستقیم به بن‌بست برسد و اهداف مورد نظر را تامین نکند، با تکیه بر عواملی می‌توان پیامد‌های شکست را با امضای توافقنامه‌ها و تسویه حساب‌های موقت مهار کرد و از سیاست سابق عقب نشست به این امید که شرایط در آینده مهیا شود تا بتوان بار دیگر سیاست‌های سابق را به اجرا در آورد، به همین دلیل دولت اوباما در پرونده هسته‌ای ایران، وارد مذاکرات سختی با ایران شد و نتیجه آن امضای توافقنامه‌ای با مشارکت کشور‌های عضو دائم شورای امنیت به علاوه آلمان بود.

امضای توافق با ایران پس از آن صورت گرفت که دولت اوباما به این نتیجه رسید سیاست تحریم و مجازات‌های اقتصادی علیه ایران نمی‌تواند تهران را وادار کند تا به شرایط مد نظر واشنگتن تن دهد، حتی این فشار‌ها نتیجه عکس داشت. یا آنکه توافقنامه هسته‌ای در شرایطی امضا شده بود که رژیم صهیونیستی به ریاست بنیامین نتانیاهو مخالفت شدیدی با آن داشت همانگونه که لابی صهیونیزم و نومحافظه‌کاران در آمریکا هم به شدت با آن مخالف بودند.

۳- حزب دموکرات هنوز به این نتیجه نرسیده است که سیاست مداخله در سوریه عقیم بوده است، سیاستی که اساس آن تداوم حضور نیرو‌های آمریکایی در سوریه برای غارت نفت این کشور، حمایت از رویکرد جدایی‌طلبانه قسد و حمایت از گروه‌های تروریستی و در راس آن‌ها داعش، برای توانمند ساختن آن‌ها جهت ادامه جنگ تروریستی با نظام سوریه و هم‌پیمانانش اعم از ائتلاف مقاومت و روسیه است. با این حساب باید گفت واشنگتن همچنان بر این باور است که جنگ فرسایشی علیه سوریه و هم پیمانانش باید ادامه یابد تا این کشور به شرایط آمریکا تن دهد. حتی شواهد نشان می‌دهد رویکرد آمریکا به عراق هم اینگونه است، این ادعا مبتنی بر عواملی است که برخی از آن‌ها عبارتند از:

بالگرد‌های آمریکایی در چارچوب تلاش برای آغاز مجدد فعالیت‌های تروریستی داعش، صد‌ها عضو این گروه را که اسرای قسد بودند به صحرای سوریه–عراق منتقل کرده‌اند.گروه تروریستی داعش انفجار‌های خونینی را در میدان الطیران بغداد رقم زد که به شهادت و زخمی شدن ده‌ها نفر منجر شد.

جنگنده‌های رژیم صهیونیستی به شهر حماه حمله کردند و این حمله شهدا و زخمی‌هایی را درمیان غیرنظامیان برجای گذاشت.قسد با محاصره مناطق مختلف شهر الحسکه و قطع آب به روی مردم شهر، در چارچوب فشار بر نظام سوریه جهت به تسلیم واداشتن دمشق در قبال جدایی طلبی شمال شرق سوریه، اقدامات ظالمانه‌ای را علیه ساکنان شهر به اجرا گذاشت.

بر اساس آنچه که گفته شد سوریه و هم پیمانانش در محور مقاومت همچنان به مقاومت در برابر جنگ نرم، تداوم نبرد با گروه‌های تروریستی تا پاکسازی مناطق مختلف سوریه از وجود تروریست ها، جلوگیری از به حقیقت پیوستن جدایی‌طلبی، افزایش مقاومت مسلحانه ملی و مردمی علیه اشغالگران آمریکایی و مزدوران آنان، دل بسته‌اند. بدون مقاومت و فرسوده کردن نیرو‌های اشغالگر و افزایش بهای حضور اشغالگران در سوریه، به گونه‌ای که زیان حضورشان فراتر از سود حضور و سرقت سرمایه‌های سوریه باشد، دولت بایدن به مرحله یأس و نومیدی نمی‌رسد و برای خروج بی‌قید و شرط از سوریه تصمیم نمی‌گیرد.

در انتهای این مطلب آمده است: تجربه نشان داد استعمار آمریکایی در هر کشوری که وارد شد تسلیم شکست خود نشد، اما تنها در شرایطی بدون تحقق اهداف استعماری از آن کشور بیرون رفت که ضربات مقاومت بر پیکره نیروهایش روند رو به رشدی گرفت و هزینه‌های مادی و انسانی این کشور را افزایش داد و شرایط را برای آنان سخت، جهنمی و تحمل‌ناپذیر کرد که نمونه آن را در ویتنام، عراق و امروزه در افغانستان شاهد هستیم.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
گزارش خطا
تازه ها