تاریخ، معدن قصه است. قصههایی ناگفته و ناشنیده که زیر خروارها سند و دوسیه، پنهان ماندهاند. بیرون کشیدن این قصهها و روایتکردنشان، حوصله میخواهد. حوصله و ریزبینی؛ که اگر پیوند بخورد به ذوق و سلیقه، میتواند نطفهی یک اثر هنری را ببندد. اثری که هم حرفهای تازهای داشتهباشد و هم حرفهای تازهاش را به شکلی جذاب به مخاطب ارائه کند. مستند «نوزده نوزده»، تا حد قابل قبولی این ویژگیها را دارد. کارگردان جوان مستند، در اولین تجربه مستندسازی، موضوعی مغفولمانده در تاریخ معاصر ایران را برای روایت انتخاب کرده و آن را به شیوهای پذیرفتنی روایت میکند.
مقطع پایان جنگ جهانی اول و اوضاع متلاطم ایران در آن برهه تاریخی، کمتر مورد توجه راویان تاریخ قرار دارد. به جز فیلم متأخر «یتیمخانه ایران»، هنرمندان ما اثر مهمی درباره این مقطع زمانی ارائه نکردهاند و در میان آثار درخشان سینمای ایران، نشانه خاصی از این دوران دیده نمیشود. در میان مستندسازان هم، آنقدر که تاریخ پس از پیروزی انقلاب جذاب است، تاریخ ایران در جنگهای جهانی جذابیت ندارد. برای همین، سهم روایتهای هنری از روزگار ایران در سالهای پایانی قرن سیزدهم هجری شمسی، اندک است. روزگاری که با قحطی بزرگ و چالشهای اقتصادی و تبعات اشغال ایران به دست نیروهای انگلیسی، روزگاری تلخ و پر از تحقیر در تاریخ معاصر ایران است. قصه مستند «نوزده نوزده» در چنین حال و هوایی آغاز میشود. در شرایطی که بحرانهای متعدد اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، ایران را احاطه کرده و شاه جوان، کفایت حل مشکلات را ندارد.
* توجه دقیق به جزئیات
در این میان، پس از رفت و آمد مکرر نخستوزیرانی که عمر دولتشان به زحمت صدروزه میشود، یک حقوقدانِ از فرنگبرگشته راه حل تازهای برای حل مشکلات کشور روی میز پادشاه میگذارد. راه حلی که ختم میشود به قرارداد ۱۹۱۹ میان ایران و انگلستان؛ و این، سرآغاز یک داستان عجیب است.
خط روایت مستند «نوزده نوزده» دقیق و پرجزئیات است. پژوهشگر اثر، برای رسیدن به اسناد تازه، آرشیو مجلات داخلی و خارجی را کاویده و در جستجویش، به اسنادی رسیده که در این مستند برای اولین بار منتشر شدهاند. مستندی که میتوانست صرفاً یک روایت تاریخیِ تراژیک باشد، در دقایق پایانی، تغییر مسیر میدهد و با ارائهی اسناد تازه، لذت کشف رازهای یک معمای تاریخی را در اختیار مخاطبش میگذارد. رازی که برای حالوهوای امروز ما و زمزمههای تازهی «مذاکره»، حرفهای مهمی دارد. مستند جدید سفیرفیلم، از نظر محتوایی یک مستند عمیقاً قابل اعتناست.
* روایتی تخت و کسلکننده
مستند «نوزده نوزده» کار اول سازندگانش است و از کار اول، نمیشود انتظار زیادی داشت. فقر تصاویر آرشیوی، دست کارگردان را بسته و بافت بصری این مستند را کسلکننده کرده است. ما در «نوزده نوزده» عملا با «آرشیونمایی» مواجهیم. عمده تصاویر استفادهشده در این مستند، نسبت مستقیمی با مقطع تاریخی مورد بحث ندارند. گذشته از این موضوع، تصاویر مورد استفاده در «نوزده نوزده» عموماً تخت و شبیه به هم هستند. نتیجه، اثری شده که قابهای یکنواختی دارد و جز چند صحنه بازسازی شده با نقاشی دیجیتال، جذابیت بصری خاصی در آن دیده نمیشود. سناریو و گفتار متن مستند هم اشکالاتی اساسی دارند که البته برای مستندسازان کار اولی، بروز چنین اشکالاتی قابل درک است.
«نوزده نوزده» با یک روایت ریبزبینانه و دقت در واکاوی اسناد تاریخی، مستندی قابل توجه است که در ۴۰ دقیقه، ماجرای یک قرارداد استعماری را برای مخاطبش روایت میکند. ماجرایی که خواهناخواه بیننده را به یاد «برجام» میاندازد و او را از این همه شباهت میان دو تجربه، یکی در انتهای قرن سیزدهم و دیگری در انتهای قرن چهاردهم هجری، شگفتزده میکند.
مستند «نوزده نوزده» جدیدترین تولید مرکز مستند سفیرفیلم است که این روزها از طریق سامانه عماریار به صورت آنلاین اکران شده. این مستند، روایتی شنیده نشده از قرارداد استعماری سال ۱۹۱۹ میلادی بین ایران و انگلیس است. در آن سال وثوقالدوله نخستوزیر وقت به نمایندگی از دولت ایران قراردادی با دولت انگلیس به امضا رساند که اثرات استعماری آن تا پپروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. مستند «نوزده نوزده» به کارگردانی مهدی صلواتچی و تهیهکنندگی محمدرضا امامقلی تولید شده است.