و انیمیشن soul ...
چقدر داستانی میتواند پرکشش باشد... چقدر داستانی میتواند تا آخرین لحظه مخاطب را نگه دارد... از اولین لحظه قصه شروع میشود... با شخصیت پردازی درست و اندازه در کوتاهترین و موجزترین زمان... بدون توضیح اضافه هم جغرافیا میسازد و در ادامه فضا سازی میکند... و از چارچوب این فضاسازی دقیق روابط شخصیتها مشخص میشود و ما همراه میشویم و هم ذات پنداری میکنیم با جوگاردنر و این روح دوست داشتنی به نام ۲۲... بیایید قبل از هر توضیح نظری بیاندازیم به خلاصهی قصه...
جوگاردنر معلم میانسال موسیقی دبیرستانی سبک جاز محسوب میشود. کسی که استعداد کم نظیرش آن طور که باید شناخته نشده و دیده نشده. اما موقعیت بسیار مهمی برای عرضهی توانایی هایش به واسطه یکی از شاگردان سابقش برایش میسر میشود. ولی طی حادثهای به قلمرو و جهانی دیگر سفر میکند تا به روحی به نام ۲۲ کمک کند که علاقهی واقعی زندگی اش را پیدا کند. خیلی زود متوجه میشود که روح داشتن یعنی چه و چه تاثیری در زندگی دارد و...
ایدهی انیمیشن soul و موضوع آن و درون مایه اثر میتواند دستمایهای شود برای بحثهای روشنفکری و فلسفی – و حتی سیاسی- در باب مفاهیمی، چون جهان پس از مرگ، ما از کجا آمده ایم و به کجا میرویم، زندگی زیباست، زندگی از دل همین چیزهای کوچک و اعمال کوچک زیباست و...، اما با پیرنگی قوی به دام محتوازدگی نمیافتد و از این بحثهای ارزشی گذر میکند – با اینکه در بطن خود به درستی محتوا میسازد – و لذت دیدن اثری هنری را به مخاطب – چه عام و چه روشنفکر و خاصتر – عرضه میدارد... شوخیهای به کار رفته و صحنههای با مزهی این اثر به قدری دلنشین است – و به دام لودگی و زیاده روی نمیافتد – که به هیچ عنوان صحنههای جدیتر را زایل نمیکند و به مانند سازهای به کار رفته در یک ارکستر در خدمت طرح و چارچوب فرمی اثر است.
نکتهی جالب، اما خرده پیرنگها و داستانهای کوچکیست – مانند داستان مرد آرایشگر - که همه در خدمت پیرنگ و داستان اصلیست، اما در اینجا هم پرگویی نمیکند و قصه میگوید... به نظر بنده دوبلهی اثر به خوبی – با وجود فاصله گرفتن صداها از دوران اوجشان- حق مطلب را نسبت به اثر ادا کرد... به عنوان نمونه استاد ژرژ پطروسی نازنین به نظر نگارنده بهترین انتخاب برای جوگاردنر (به صدای جیمی فاکس) بودند و لحظات بانمک و البته متاثر کنندهای را برای مخاطب رقم زدند... همچنین خانم آشا محرابی گویندگیای درخشان به جای ۲۲ (با صدای تینا فی) داشتند ... نمیتوان یادی نکرد از دوبله و هنرنمایی استاد ثریا قاسمی به جای مادر جو که انتخابی جسورانه از طرف مدیر دوبلاژ محترم اثر آقای کریم بیانی بودند که به درستی حق مطلب را ادا کردند...
به قول کوین هارلی منتقد توتال فیلم استودیو پیکسار که مدام در طی این سالها به واسطهی ساخت مکرر دنبالهها حس پسرفت داشت و اصلا به سمت جلو حرکت نمیکرد، دوباره توانست با انیمیشن روح به همان مسیر اصلی خود بازگردد؛ و اثری خلق کند عمیق از لحاظ بصری با شکوه و به یادماندنی که ارزش بارها دیدن را دارد و میتوان لذت برد و لذت برد و ساعتها راجع به آن نوشت و صحبت کرد... نوش جان...