یکی از مهمترین جذابیتهای اسلام نگاه عادلانه آن به جایگاه زن بود. چهارده قرن پیش، اسلام برای زنانی که در تفکر عقب مانده عصر جاهلیت جزئی از دارایی های مردان به شمار میآمدند و دخترانی که زنده به گور میشدند، حق رای، حق انتخاب همسر، حق مالکیت و حق فعالیت آزاد در جامعه را به ارمغان آورد. رفتار محترمانه و مهربانانه با زن چنان مورد تاکید اسلام قرار داشت که پیامبر خدا (ص) زن را ریحانه مینامید و بهترین مردان امتاش را مردانی میدانست که با خانواده خود خوش رفتارترند.
متاسفانه این پیشرفت بی نظیر اجتماعی و این انقلاب عظیم توسط جامعه آن دوران درک نشد و به زودی پس از وفات پیامبر (ص)، بسیاری از مردان دوباره به همان سنتهای جاهلیت پیش از اسلام روی آوردند، اما این بار فاجعه غمانگیزتر بود چون به نام "اسلام" این کار را میکردند...
خلق و خوی جاهلی بعضی از اینان حتی فاطمه (س) تنها بازمانده پیامبر را به شدت آزرد تا آنجا که نه به عهدشان با او وفا کردند، نه حقش بر فدک را به رسمیت شناختند و نه حرمت خود و خانه اش را نگاه داشتند...
و اکنون بشریت، چه در غرب و چه در شرق، همچنان در همان جاهلیت به سر میبرد! و از زنان مثل یک کالا به اشکال گوناگون بهره برداری میشود. به اعتقاد من تنها راه ساختن جامعهای عادلانه، درک صحیح پیام اسلام به دور از هرگونه افراط و تفریط و غرضورزیها و منفعت طلبیهای شخصی است. همانطور که نقش و حضور فعال زنان ایرانی در همین انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تاریج جدیدی را پیش روی زنان جهان گشود و برای زنان کشورهایی مثل مصر الهام بخش بود.
به نظرم "عدالت" تنها حق ما نیست، بلکه وظیفه ما نیز هست. بخصوص مایی که در کشورمان انقلاب کردیم و یک نظام اسلامی تشکیل دادیم، در این میان وظیفه ای دوچندان بر دوش داریم و انتظار میرود در این زمینه پیشرو و الگویی برای مسلمانان و غیر مسلمانان جهان باشیم.
راه دوری نمی رود اگر هر کدام مان از خود بپرسیم گذشته از تمام حرفها و بحثها و ادعاها و ... "من چه کرده ام"!