علیرغم اینکه در بسیاری از کشورهای توسعهیافته به دلیل عدم الزام و القای تستهای غربالگری به زنان باردار، عمدتاً زنان در سنین بالاتر از ۳۵ تا ۴۰ سال این آزمایشات را انجام میدهند و لذا در بسیاری از این کشورها از کل زنان باردار، تنها حدود یک سوم، غربالگری بارداری را انجام میدهند، اما در ایران تقریبا صددرصد مادران باردار فارغ از سن مادر یا سابقه خانوادگی ناهنجاری عملاً اجبار به انجام غربالگری میشوند!
این یعنی تحمیل بار مالی و روانی بسیار سنگین که دلایل آن کاملاً غیرعلمی بوده و بر اساس منافع مالی ذینفعانی، چون آزمایشگاهها به خانوادههای خواهان فرزند است!
فقدان هرگونه حمایت مالی برای انجام آزمایشهای
غربالگری بارداری در کشور در حالی است که در تمام کشورهای توسعهیافته، هزینه انجام تستهای غربالگری کاملاً برعهده دولت است و خانواده در حال انتظار فرزند متحمل هیچگونه هزینه مضاعفی نمیشود.
پزشکانی که به دنبال عدم انجام مراحل غربالگری در مادران باردار با تولد نوزاد "دان" مواجه شوند، مجازات میشوند؛ برنامه غربالگری در ارتقای سلامت، ناتوان و مقرون به صرفه نیست با این حال خسارت مالی و روانی و جانی جبرانناپذیری را به مردم وارد میکند.
از طرفی، ادغام برنامه غربالگری بارداری در برنامه شبکه بهداشت که نیمی از زنان باردار کشور را تحت پوشش دارد به دنبال توصیههای سازمانهای بینالمللی، تبعات ابعاد خسارتبار این برنامه را در سطح جمعیت میلیونی تحت پوشش شبکه بهداشت گسترده کرده است.
عدم هرگونه نظارت مدون وزارت بهداشت بر استانداردهای انجام غربالگری در کشور، از جمله عملکرد آزمایشگاهها، متخصین زنان و رادیولوژیستها و بازار پرسود چند صد هزار میلیاردی انجام غربالگری، برای ذینفعانی که در وزارت بهداشت نفوذ و استقرار دارند، کاملا مشهود است.
در انگلستان درصد کسانی که نتیجه آزمایش آنان به عنوان خطر بالا برآورد میشود ۲.۷ درصد است و نتایج آزمایشگاهها ماهانه ثبت میشود؛ از طرف دیگر آزمایشگاهایی که بیش از این، اعلام ریسک بالا کنند از لیست انجام تستهای غربالگری خارج میشوند، اما این رقم در پژوهش اخیر در ایران ۱۵ تا ۱۶ درصد برآورد شده است و در مطالعه دانشگاه ایران ۲۸ درصد بوده است!
در کشور ما در مرحله دوم غربالگری ۲.۷ درصد مادران باردار که ریسک بالا شناخته شوند، بدون مراجعه به آزمایشگاه، خود اقدام به اسقاط و قتل جنین خود میکنند که میزان این مورد در دیگر کشورها روزی نیم درصد است! گاهی مادر فرزند خود را میخواسته، اما به دلیل این برچسب "منگل بودن" که فقط احتمال بوده است برای نجات از اضطراب، اقدام به سقط جنین خود میکند! بر این اساس از یک میلیون ولادت سالم، ۲۳ هزار سقط جنین سالم اتفاق میافتد.
تحلیلهای اقتصادی نشان میدهد که هزینه کشف یک بچه سندروم داون با این روند و فرآیند در کشورمان، بیش از ۱۲۰ برابر نگهداری سندروم داون و نگهداری آنها در آمریکا است! و از هیچ جهت مقرون به صرفه نیست و به پروسهای آسیب زا تبدیل شده است.
بسیاری از مادران باردار به خاطر نگرانی قبل و بعد از آزمایشها، دچار مشکلات روانی، گریه و ترس شدید میشوند!
در پژوهشهای انجام شده یک حجم نمونه از شبکههای بهداشت و یکی از عموم جامعه مورد بررسی قرار گرفته که "پازتیوریت" در شبکه بهداشت بسیار نامناسبتر بوده است؛ این در حالی است که میانگین سنی پایینتر و بالاتر بودن پازتیوریت در شبکه بهداشت به دلیل بالا بودن سن مادران نسبت به عموم نبوده است!
علل میزان بالای مواردی که "های ریسک" به مادر اعلام میشود، متفاوت است؛ در شبکه بهداشت، بهورز یا حداکثر ماما آزمایش را تفسیر میکند و او به دلیل اینکه برای عدم شناسایی سندورم داون احتمالاً تحت فشار قرار میگیرد، چند برابر استاندارد علمی و کشوری، ریسک بالا تشخیص داده و بدون ارجاع به آزمایش تکمیلی ریسک بالا اعلام میکند!
سلامت از حوزههای حاکمیتی است و به دلیل مثبت و منفیهای کاذب تست، پتانسیل آسیب دیدن جامعه در آن وجود دارد.