دو سه روز اول شاید میشد گفت یه سریا گول خورده بودند ولی بعدش عوامل حرفهای اومده بودن برای براندازی.
یکی از بچههای بسیجی میگفت من دیدم آقای مهدی هاشمی تراول میداد؛ من خودم خانم فائزه هاشمی رو دیدم!
با دسته کلنگ زدن تو سر شهید مصطفی صدرزاده، مصطفی بیهوش شد؛ چاقو رو فرو میکردن تو بدن مصطفی، بردنش تو اتوبوس اورژانس، سنگ زدن شیشه اتوبوس رو شکوندن، گفتن اتوبوس رو آتیش میزنیم.
قسمت بود به دست داعش وطنی مجروح بشه و به دست داعش خارجی شهید ...
#روایت_فتنه