علیرضا رئیسی که در نقش بغاض داعشی در خانه امن ایفای نقش می کند، همان بازیگر دنیای شیرین است. دوران کودکی با همه خاطرات خوبش در کنار سریالهایی
نوستالژیک همیشه در ذهن ما زنده است. یکی از خاطرهانگیزترین سریالهای دهه هفتاد سریال دنیای شیرین بود که رضا عطاران در زمان جوانی یکی از نقشهای اصلی آن را بازی کرد.
علیرضا رئیسی هم در نقش یکی از پسران خانواده
شیرین، در این سریال بازی کرد. بازیگری که این روزها دهه ۳۰ زندگی را رد کرده و هنوز هم زندهکننده بسیاری از خاطرات شیرین دوران کودکی دهه شصتی هاست.
علیرضا رئیسی در فیلم «پاتال و آرزوهای کوچک» در کنار رضا کیانیان، آرزو کرد عروسکی داشته باشد تا آرزوهایش را برآورده کند و بعداً آرزو کرد که پدرش کوچک شود و با او به مدرسه برود. در «مدرسه پیرمردها» هم با کمک دوستانش دمار از روزگار پسران بدجنس جناب سرهنگ درآورد و همبازی خوبی برای اکبر عبدی شد.
حالا این شبها شاهد هنرنمایی و ایفای نقش متفاوت این هنرمند در نقش یک داعشی هستیم. گفت و گوی ما با علیرضا رئیسی بازیگر سریال تلویزیونی «خانه امن» را در ادامه بخوانید:
آقای رئیسی؛ مخاطبان شما را با فیلم «پاتال» و سریال «دنیای شیرین» به یاد دارند. کمی درباره شروع فعالیتتان در حوزه بازیگری صحبت میکنید؟
من سال ۶۷ برای فیلم «پاتال» وارد عرصه بازیگری در سینما شدم؛ در واقع سینما مرا انتخاب کرد. شروع کارم در این حرفه با بزرگان بود. بسیار کودکانه آنها را تماشا میکردم و از آنها یاد میگرفتم و میآموختم. خدا را شکر میکنم توفیق اجباری نصیب من شد و توانستم خاطرات خوبی را در ذهن خودم، خانواده و هموطنانم در دهه ۶۰-۷۰ ثبت کنم؛ چراکه برای همه ما یادآوری آن فیلمها و کارها در ژانر کودک بسیار خاطره انگیز است. به نظرم خیلی خوش شانس بودم که برای بازی در آن کارها انتخاب شدم.
شما سالها پرکار بودید؛ یادآوری سختی کار و خاطرات گذشته ناراحتتان میکند؟
سال ۶۸ تا ۸۰ به صورت مستمر در سینما، تلویزیون و تئاتر بازی کردم. سالهای پرکاری بود و رو به رشد بودم و بزرگتر میشدم. با حرفه بازیگری عجین شده بودم و با همه سختیهایی که داشت قسمتی از زندگی من بود. بعد از سالها یادآوری گذشته برایم خوشایند است؛ اما حقیقت امر این بود که یک خلأ در زندگیام احساس میکردم و آن تحصیل بود؛ چون هیچ وقت زمان کافی برای تحصیل نداشتم. به همین دلیل تصمیم گرفتم در زمینه دیگری غیر از بازیگری هم تجربه و دانش کسب کنم؛ چرا که از قدیم میگویند بازیگری شغل به حساب نمیآید.
برای همین تصمیم به مهاجرت گرفتید؟
قصه مهاجرت من از آنجا شروع شد که به دلیل مشغله کاری معدل پایینی کسب کردم؛ دلم میخواستم وارد هنرستان صداوسیما شوم که متاسفانه یا خوشبختانه من را قبول نکردند و شرایط کنکور آن روزها بسیار سخت بود. با مشکلاتی مواجه شدم و زمان کافی برای خواندن دروس کنکور نداشتم. تصمیم گرفتم به خارج از کشور بروم و خداراشکر در دانشگاهی خوب در مقطع کارشناسی زبان انگلیسی خواندم. بعد از آن راهی کشور دیگری شدم و مدیریت اجرایی خواندم. حدود ۸ سال از بازیگری دور بودم و دلم برای فضای این کار تنگ شده بود، تصمیم گرفتم به کشورم برگردم و دوباره شروع به کار کنم.
بیشتر بخوانید:
زمانی که برگشتید با چه واکنشهایی مواجه شدید و چگونه دوباره کار بازیگری را شروع کردید؟
وقتی برگشتم احساس کردم چقدر از کارم عقب مانده ام؛ بنابراین دوباره از اول پله ساختم و حدود ۱۰ سال قدم به قدم دوباره گام برداشتم. حالا این شبها مردم سریال «خانه امن» را میبینند. برای تصویری که مخاطبان از من بعد از سالها میبینند، حدود ۱۰ سال است زحمت کشیده ام. پس از بازگشت دوباره، نقشهای کوچک بازی کردم و با دوستان خوبی همکاری داشتم. در سال ۹۵ سریال «عالیجناب» را کنار سام قریبیان بازی کردم و تجربه خوبی برایم بود. همچنین در فیلم «خجالت نکش» نقش کوچکی بازی کردم. امروز، بعد از سالها خاک صحنه خوردن دوباره دیده شده ام.
حالا نتیجه این سختیها را گرفتهاید؟
بله؛ خوشحالم که نتیجه کارم را بعد از یازده سال میبینم. واقعاً کارم را دوست دارم و با کمال میل انجامش میدهم. بازیگران دهه ۶۰-۷۰ یاد گرفتند که کار خودشان را بدون هیچ چشمداشتی به نحو احسن انجام دهند.
فکر میکردید برای دیده شدن دوباره، راه طولانی در پیش داشته باشید؟
اوایل که برگشته بودم دوست عزیزم امیر غفارمنش به من گفت فکر نکن الان که برگشتی همه چی برایت مثل روز اول خواهد بود؛ تو باید تازه ۱۰ سال خاک صحنه بخوری. واقعا این مدت روزهای سختی را سپری کردم؛ بعد از آن شور و هیجان آن دوره با کم کاری این دوره دست و پنجه نرم کردم. برای کسانی که علاقهمند به حرفه بازیگری هستند یک پیام دارم که باید زندگی تان را پای چیزی که دوست دارید بگذارید تا از آن نتیجه بگیرید.
درباره حضورتان در سریال «خانه امن» بگویید
من کاملاً تصادفی برای ایفای نقش در سریال «خانه امن» انتخاب شدم؛ البته با احمد معظمی در سال اولی که برگشتم یک اپیزود سریال «شاید برای شما اتفاق بیفتد» را بازی کردم که بسیار قصه جذابی داشت. این مدت افتخار همکاری با احمد معظمی را نداشتم تا اینکه نقش بغاض در خانه امن را به من دادند.
این کاراکتر چقدر با نقشهایی که مخاطب از شما دیده متفاوت است؟
نقشم در خانه امن عجیب و غریب بود؛ شاید بتوانم بگویم عجیبترین نقشی است که طی این سالها به من پبشنهاد شده؛ برای خودم پذیرش نقش جذاب و ترسناک بود. به عنوان بازیگری که راهی طولانی را پیموده و مخاطب او را با نقشهای دیگر به یاد میآورد، ایفای نقش یک داعشی برایم به معنی لبه تیغ راه رفتن است.
زمانی که این نقش را پذیرفتید، نسبت به ماجرا و موضوع این شخصیت آگاهی داشتید؟
زمانی که احمد معظمی درباره نقش صحبت کرد، میدانستم حرفهای و کاربلد است. به او گفتم احمد جان میترسم نقش یک داعشی را بازی کنم؛ گفت نقش خوبی است چراکه این داعشی آلمانی است و جای کار دارد. چالشی برای خودم و حرفه ام بود و دوست داشتم این کار را انجام دهم. آن زمان که این نقش را بازی کردم، گروهک تروریستی داعش قدرت گرفته بود و همه دنیا از فعالیت تروریستی آن مطلع بودند. من هم واقعا ناراحت میشدم که انسانهای بی گناه از دست میروند و حس بدی نسبت به آنها داشتم.
بازی در نقشی که همه از آن میترسند، چه سختیهایی داشت؟
پذیرش ایفای نقش یک داعشی سخت نبود؛ بلکه ایفای نقش داعشی با لهجه آلمانی سخت است. البته با کمک آقای معظمی و تک تک عوامل حرفهای خانه امن توانستم نقش را بازی کنم. کاری را انجام دادم که کارگردان از من خواست و دوست داشتم خودم را در اختیار کارگردان کار قرار بدهم و از دید او قصه را ببینم و احساس میکردم عضوی از تیم هستم و نخواستم بازی اضافهای داشته باشم. البته علی جلالی پارتنرم بود و با بازی خوبش کار را خیلی برایم ساده کرد. نقشم منفی بود و برای من که شخصیت مثبتی دارم، چالش سختی را رقم زد. به نظرم زمان مناسبی است که خود را بعد از این همه سال در عرصه بازیگری بسنجم.
بازخورد مخاطبان چگونه است؟
با همه سختیهایی که در آن روزها در کرمانشاه به دلیل سرمای هوا کشیدم؛ میدانستم یک نتیجه خوب برای همه رقم میخورد. با نظراتی که از مردم گرفتم و بازخوردهایی که میبینم، احساس میکنم از سریال راضی هستند. این استقبال خوب به عوامل سریال انرژی میدهد و خداراشکر که خروجی کار در شأن مخاطب است.
بزرگترین چالش شما در ایفای این نقش چه بود؟
بزرگترین چالش من در ایفای نقش هماهنگی لحن و بیان بود. با توجه به موقعیتهای حساسی که داشتیم، مدام مجبور به رج زدن بودیم و من باید تک تک راکوردها را برای سکانس و پلانها حفظ میکردم. نهایت تشکر را از ابوالفضل صفری تهیه کننده و احمد معظمی کارگردان سریال دارم که از من برای حضور در این سریال دعوت کردند. برایم افتخار بود در کنار امین زندگانی، حمیدرضا پگاه، خانم تیرانداز و عزیزان دیگر کار کنم.
پیشنهاد بازی در کار جدیدی را دارید؟
در حال حاضر چند پیشنهاد دارم که امید به خدا بهترین را انتخاب میکنم تا بتوانم با نقشهای بهتر این چند سال که نبودم را برای مخاطب جبران کنم. امیدوارم سال آینده بتوانم فیلم هم بسازم. هر وقت پیشنهاد خوبی داشته باشم، با جان و دل کارم را انجام خواهم داد؛ آمده ام که بمانم.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان / کد خبر:
۷۵۷۱۶۲۴