۱۳ آذر ۱۳۹۹ - ۰۰:۲۰
مناجات

جام بلا بیشترش می دهند ...

جام بلا بیشترش می دهند ...
رضا شاعری
کد خبر: ۳۱۵۲۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
هر که در این درگه مقربتر / جام بلا بیشترش می دهند
 
این بیت را در حوالی ۸ سالگی پای منبر عالمی در مسجد محله مان شنیدم.
اولش نمی‌فهمیدم معنایش را، همینجور به هوای اطوار کودکانه، با ته لهجه‌ای آذری می‌خواندم،

《هر که در این درگه مُگَربتَر... 》

بعدتر وقتی آقای امامی برای سالگرد شهادت جواد داداش، با پایی لنگان برای منبر و روضه خودشان را در آن هوای سرد و برفی به منزل ما رسانده بود، دیدم که هنگام سخنرانی همین بیت راخواند. داشتم کم کم می‌فهمیدم که بله انگار معنای خاصی دارد.

حالا دهه چهارم زندگی این جملات را در حالی می‌نویسم که آسمان هم نتوانسته بغض را فرو بخورد. همانند من که نتوانستم ننویسم. بی رحمانه می‌بارد و قطراتش می‌خورد بر شیشه...
از آن جنس باران‌هایی که کافی است قدم بزنی زیرش به تمام گناهانت اعتراف می‌کنی! رطوبت گریان ابر‌ها را از پشت شیشه می‌فهمم. پاییز است دیگر، آستانه تحمل ابر‌ها هم کاسته می‌شود... چه برسد به این دلِ رنجور ما..


آن رفیق ما راست میگفت: ما‌ها که علیه السلام نیستیم... امام حسن مجتبی (ع) که باشی وقت وداع حتما اشارتی می‌کنی که دلم برایت تنگ می‌شود حسین (ع) ...
موسای کلیم الله هم یک وقتی می‌ترسید سینه اش تنگ شود از این دنیا؛ از پروردگار عالم 《رب اشرح لی صدری》خواسته...

عباس بن علی هم باشی یک جایی در عصر عاشورا سینه ات به تنگ می‌آید از این دنیا و می‌گویی:《ضاق صدری》
تازه این‌ها که بالاتر گفتم معصوم بودند و ما بنده‌ای که در درگاه ربوبیّت هیچیم...
دل است دیگر نگیرد که نمی‌شود...
از این میان گاهی برخی، از دنیا و آدم هایش گاه بیشتر می‌شکنند.
مولا و محبوب تام و تمام من، پروردگار من، من که به این غم‌ها خو کرده ام، اصلا سرشت ام را روز اول انگار با آن ساخته ای.
غم اگر آمد سر به گریبان باید برد و نگاه از خلق باید گرفت تا رویت به محبوب ارض و سما باز شود.

داشت یادم میرفت آن قصه جام بلا را...

لابد جام بلا را حضرت حق برای این به ما داده که که بهتر بفهمیم که زنده ایم و ملتفت باشیم که حضور دارد..
وگرنه مرده آن است که دردی ندارد.
شاید برای همین خواسته که بغض که می‌شوی بعد از خواندن نماز سر خم کنی به آستانش و از درد و دل و جان‌مان بگوییم برایش.
سردرد که هجوم می‌آورد بر جانم، سر بر آستانت می‌سایم و زیر لب می‌گویم:

الهی رضا برضایک لا معبود سواک...

 آخرنوشت:

«یَا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَنِی وَ رِقَّةَ جِلْدِی وَ دِقَّةَ عَظْمی»

«پروردگارا بر ناتوانی جسمم و نازکی پوستم و نرمی استخوانم رحم کن»

الهی و ربی من لی غیرک

خدایا، پروردگارا، جز تو که را دارم؟ 
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
علی جعفر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۳۳ - ۱۳۹۹/۰۹/۱۳
هر که در این بزم مقرب تر است ...
گزارش خطا