کلیپ تخریب خانه یک زن چند روزی است که به سوژه داغ فضای مجازی تبدیل شده است. روزنامه فرهیختگان و روزنامه خراسان در گزارشهایی به این موضوع پرداختهاند.
روزنامه فرهیختگان با تیتر «با اغنیا مروت با فقرا شقاوت!» نوشت: تعاونی مسکن دادگستری استان قزوین، ۲۵ هکتار از اراضی بکر و حاصلخیز هفتسنگان قزوین را در آلودهترین پروسه ممکن با رانت و رشوه و زد و بند تبدیل به شهرک ویلایی لاکچری میکند، سالها مسئولان و فعالان اجتماعی محلی و ملی داد و هوار میکنند و بالاخره بعد از مدتها، قوه قضائیه ورود میکند و رای بدوی میدهد. اینکه اجرا بشود یا نشود و کی بشود و چهجور بشود هم همه مبهم میماند.
داماد فلان مسئول عالی این مملکت در یکی از بهترین نقاط تهران ویلاسازی میکند، خیلی هم میسازد، خلاف هم میسازد، دم خیلیها را هم میبیند و او هم مسیر کثیفی را برای این بیقانونی طی میکند و بعد از کلی برو و بیا و فعالیت رسانهای و مطالبهگری، ککش هم نمیگزد و به تخلفاتش ادامه هم میدهد.
دختر وزیر فلان در همان منطقه خوش آبوهوا ساختوساز میکند، کلی هم خلاف میسازد و باوجود اثبات تخلفاتش، دانهدانه آجرهای خانهاش را برمیدارند که خدایینکرده خاطر کسی مکدر نشود آنوقت، لابهلای این همه تبعیض و تفاوت، گوشهوکنار این مملکت، برای جرعهای آب در غیزانیه به اسم قانون و برقراری نظم و هرچیزی شبیه به اینها، بهسمت مردم نشانه میروند، در کرمانشاه، آلونک محقری را بر سر آسیه پناهی و اهل خانهاش خراب میکنند، در روستای ابوالفضل با مردم درگیر میشوند و حالا هم در بندرعباس چند تکه بلوکی که روی هم رفته بود تا سرپناهی برای خانه چند زن و دختر بچهای باشد را لابهلای ضجه و شیون آن کودک و آن زنان فرومیریزند و میگویند ماموریم و معذور! سرآخر هم پیرزن از فشار این ظلم دست به خودسوزی میزند و....
حمله کردند، خراب کردند، خودسوزی کرد، دلجویی کردند!
خلاصه آنچه در بندرعباس گذشت و آن بلایی که بر سر آن خانواده آوردند در همین چندکلمهای که برای میانتیتر این تکه از گزارش انتخاب کردم، آمده است. دو سه روزی است کلیپی در فضای مجازی و رسانهای دستبهدست میشود که در آن از تخریب خانه یک زن و شیون و ضجه دخترک کوچکی تصاویری ضبط شده است؛ کلیپی دردناک که با هیچ متر و معیاری نمیتوان آن را نمایی از اجرای قانون تلقی کرد! با این همه، اما اگر از صدای گریه دختربچه و التماسهای آن زنی که میگویند ۳۵ ساله است بشود عبور کرد، گویا عدهای از ماموران شهرداری آمدهاند خانهای را که در منطقهای غیرمجاز ساخته شده، خراب کنند؛ خانهای محقر بدون کمترین امکانات رفاهی که حتی بلوکهای دیوارهایش هم چفت و بستی ندارند و انگار سیمانی نخوردهاند، فقط روی هم بالا رفتهاند تا سرپناهی برای اهل خانه بیمرد و سرپناه (بهگفته همان زن ۳۵ ساله) باشند.
خانه به بدترین شکل ممکن لابهلای تمام اصوات مظلومانه اهل آن خراب میشود. زن ۳۵ ساله که حالا چیزی برای از دست دادن و سرپناهی بالای سرش ندارد، دست به خودسوزی میزند و دوباره به همان سیکل تکراری که سر ماجرای غیزانیه، روستای ابوالفضل و آسیه پناهی اجرا شد، میرسیم.
همچنین روزنامه خراسان با تیتر «زخم کهنه حاشیه شهرها» از زاویه دیگری به این موضوع پرداخته است. در بخشی از گزارش این روزنامه آمده است: ویدئویی تلخ از تخریب یک خانه در بندرعباس در فضای مجازی منتشر شد که یادآور حادثه «آسیه پناهی» در کرمانشاه بود و باعث شد دوباره زخم کهنه حاشیه نشینی که درمانی برایش اندیشیده نشده دهان باز کند و دردش گریبان گیر تمام جامعه شود.
سال هاست که اصطلاحات و واژههای متعددی در جهان برای حاشیهنشینی مثل زاغهنشینی، آلونکنشینی، کوخنشینی و کپرنشینی به کار میرود. به اعتقاد برخی کارشناسان حاشیهنشینان کسانی هستند که در محدوده اقتصادی شهر زندگی میکنند، ولی جذب نظام اقتصادی و اجتماعی نشدهاند و حاشیه شهر را به قصد تهیه مسکن و داشتن سرپناه انتخاب میکنند. سر پناههایی که عمدتا متعلق به خودشان نیست، ولی به دلیل نبود نظارت، به تصرف خودشان در آورده اند و به راحتی هم آن را به مالک اصلی واگذار نمیکنند.
اتفاقهایی مانند تخریب خانه آسیه پناهی در کرمانشاه و خودسوزی یک زن ۳۵ ساله به دلیل تخریب خانه اش در بندرعباس همه عوارض همین حاشیه نشینی است که عمدتا به درگیری و صحنههای ناخوشایند وحتی سوء استفادههای خارجی منجر میشود.
بیش از ۱۰ میلیون حاشیهنشین در کشور
درباره میزان جمعیت حاشیه نشین در کشورمان آمارهای متعددی وجود دارد. برخیها در سالهای گذشته تعداد حاشیهنشینهای کشور را حدود ۱۱ میلیون نفر اعلام کرده اند. تیر سال ۹۶ هم آخوندی وزیر سابق راه و شهرسازی از ۱۹ میلیون نفر «بد مسکن» صحبت کرد، اما «فرهیختگان» به استناد گزارش وزارت بهداشت در سال ۹۴ تعداد حاشیه نشینها را بیش از ۱۰ میلیون و ۳۹۰ هزار نفر بیان کرده است که از دسترسی به بسیاری از امکانات اقتصادی، کالبدی، قانونی و اجتماعی بیبهره بودهاند.
براساس آماروزارت بهداشت، خوزستان با یکمیلیون و ۵۵۷ هزار حاشیهنشین، بیشترین جمعیت حاشیهنشین را بین استانهای کشور دارد و این میزان حدود ۳۳ درصد از کل جمعیت استان را تشکیل میدهد. پس از این استان، خراسانرضوی با یک میلیون و ۳۸۶ هزار نفر در رتبه دوم و استان البرز با بیش از یکمیلیون حاشیهنشین در رتبه سوم قرار دارد.
در رتبههای چهارم، پنجم و ششم نیز استانهای تهران، فارس و آذربایجانشرقی قرار دارند که بهترتیب دارای ۸۶۱ هزار نفر، ۶۱۳ هزار نفر و ۵۵۹ هزار نفر جمعیت حاشیهنشین هستند. استان اصفهان و سیستانوبلوچستان نیز بهترتیب در رتبههای هفتم و هشتم قرار دارند و هرکدام دارای بیش از ۴۵۰ هزار نفر جمعیت حاشیهنشین هستند. در انتهای جدول نیز سه استان چهارمحالوبختیاری، خراسانجنوبی و بوشهر قرار دارند که دارای کمترین جمعیت حاشیهنشین هستند.