پیروز حناچی بیشتر به عنوان یک شخصیت دانشگاهی شناخته میشود تا سیاسی. این شاید یکی از دلایلی باشد که شهرداری تهران در دوره مدیریت او چندان جایی در صفحات اول و تیترهای اصلی روزنامهها نداشته است. البته همیشه این تصور وجود دارد که سیاست و مدیران سیاسی باری اضافه و سنگین بر دوش مدیریت شهری تهران تحمیل میکنند و شهرداری به عنوان سازمانی خدماتی- اجرایی بهتر است هر چه بیشتر از حواشی سیاسی دور باشد.
اما یک اتفاق که به نظر نمیرسیده چندان هم جلب توجه کند در هفته های اخیر شهرداری تهران را با جنجالهای خبری و انتقاداتی روبرو کرده است: دستور شهردار در جهت استخدام 256 دستیار برای مدیران بخش های مختلف مدیریت شهری تهران.
نکته ای که منتقدان بر آن پامی فشارند قابل انتظار است: شهرداری از نظر منابع انسانی هم اکنون یک سازمان متورم و عریض و طویل است و از شهردار انتظار کوچک سازی بدنه شهرداری میرود نه افزایش حجم آن. از سوی دیگر شهرداری تهران بیش از 60 هزار نیرو دارد که بسیاری از آنها حاصل استخدام های بی ضابطه مدیریت دوره گذشته هستند. سوال منتقدان این است که آیا نمی شد با آموزش ضمن خدمت از همین نیروهای اضافی موجود دستیارانی کارآزموده تربیت کرد و لزوما احتیاج به جذب نیرو از بیرون بوده است؟
اما پاسخ شهرداری تهران نیز در این باره شنیدنی است. بله، شهرداری قطعا تورم نیرو دارد و ساختار آن باید کوچکتر و چابک تر شود. اما باید توجه کرد که عمده نیروهای حوزه تخصصی سابقه استخدامی بیشترازبیست سال دارند یعنی تا زمان بازنشستگی آنها کمترازیک دهه باقی مانده است بنابراین پرواضح است که سازمان شهرداری روبه پیری است و از سوی دیگر با تلاش شهرداری برای اتوماسیون و حرکت به سمت شهر الکترونیک هوشمند ممکن است نیاز به جذب متخصصانی تازه باشد که دردستورکارهای قبلی پیش بینی نشده اند، بنابراین الزام کوچک سازی سازمان هرگز به طور مطلق ضرورت جذب نیروی جدید را منتفی نمی کند. همچنین باید توجه کرد که اگر چه در طول زمان ماموریتهای شهرداری تغییر کرده، اما ساختار سازمانی آن تقریبا به شکل سابق باقی مانده است. اینکه شهرداری 60 هزار نیرو دارد و دیگر چه احتیاجی به جذب نیروی جدید است، قدری گول زننده است. چرا که عمده این 60 هزار نفر نیرو حاصل دورانی هستند که شهرداری صرفا نهادی خدماتی بوده است. اما به تدریج با گسترش حوزه ماموریت شهرداری تا حدودی میتوان گفت اکنون شهرداری نسبت به سالیان قبل، از مسئولیتهای افزونتری برای تحقق ماموریتهای جدید برخوردار شده است.
انجام مسئولیتهای جدید مستلزم جذب نیروهایی برخوردار از دانش و مهارتهای متناسب با آنها است و دستور شهردار برای جذب 256 دستیار نیز با همین هدف صورت گرفته است. این نیروها جملگی تحصیلات عالی داشته و به واقع قرار است واسطه انتقال دانش مدرن به مجموعه شهرداری باشند. آنچه که شهردارتهران آن را "تزریق نیروی علمی جوان وروزآمد به بدنه مدیریتی شهرداری نامیده است". بنابراین برخلاف اظهار نظرمنتقدان چابک سازی سازمانی فقط با حذف نیروهای اضافی به دست نمی آید. همچنین احتیاج به جذب نیروهایی هست که با اقتضائات وماموریتهای جدیدشهر آشنا بوده و بتوانند شهرداری را از یک نهاد فربه حجیم و بالتبع کند و پرهزینه به سازمانی کوچکتر، کم هزینه تر و چابکتر تبدیل کنند. نگاهی به سوابق تحصیلی و مدارج علمی این دستیاران موید چنین ادعایی است. اگر برای حوزه مدیران شهرداری ساختاری جداگانه در نظر بگیریم به جرات میتوان ادعا کرد جذب این دستیاران سطح تحصیلات دانشگاهی حوزه مدیریت شهرداری تهران را ارتقای قابل توجهی خواهد داد. اگر فرض کنیم این تقویت علمی بدنه مدیریتی میتواند به افزایش کارایی و همچنین چابک سازی ساختارشهرداری کمک کند قطعا هزینه انجام شده قابل توجیه است.