با مجازی شدن کلاسهای درس و مدرسه دانش آموزان این روزها فضای متفاوتی را نسبت به قبل تجربه میکنند و حسابی گوشی به دست شدند. اما با گذشت نزدیک به ۹ ماه از شیوع ویروس کرونا هنوز دانش آموزان زیادی هستند که از شرکت در کلاسهای مجازی به دلایل مختلف محروم هستند. خانم «فرحناز عاقل» معلم با سابقه آموزش و پرورش منطقه ۱۴ تهران است که وقتی دید یکی از دانش آموزانش نمیتواند در کلاسهای مجازی شرکت کند، برایش به طور اختصاصی در پارک نزدیک مدرسه کلاس برگزار کرد تا از فضای درس و مدرسه محروم نشود. عکس این معلم مهربان با سابقه در شبکههای اجتماعی واکنشهای مثبت زیادی را به همراه داشت و کاربران زیادی محبت خودشان را به این معلم دلسوز ابراز کردند. به همین بهانه خانم عاقل را که این روزها تمام وقت درگیر کلاسهای مجازی ست پیدا کردیم و با او درباره این عکس و معلمی در روزهای کرونا پرسیدیم.
دانش آموزم موبایل نداشتعکس یک معلم و دانش آموز ماسک زده در پارک که جلوی دستشان چندین کتاب درسی بود با جمله «معلمی که برای دانش آموزش کلاس اختصاصی برگزار کرد» کافی بود معلم ساکت و مهربان مدرسه شهید هاشمینژاد تهران را بر سر زبانها بیاندازد. خانم عاقل که حالا امسال سیامین سال تدریسش را میگذراند ماجرای این عکس و کلاس دوتایی را اینطور تعریف میکند: «در پایه دوم سال گذشته دانش آموزی به نام فاطمه داشتم که از اتباع افغانستانی بود و دو سه سال بود که به ایران آمده بودند. مادرش اصلا سواد نداشت، پدرش هم کم سواد بود و برای همین نمیتوانستند به درسهای دخترشان کمک کنند. پیش از کرونا هم من با این دانش آموز و دو سه تا از بچهها که ضعیف بودند در زنگهای تفریح یا بعد از مدرسه کار میکردم و کمکم داشتند خودشان را به سطح کلاس میرساندند. بعد از شروع کرونا همه ۳۳ دانشآموزی که داشتم تلفن همراه هوشمند داشتند به جز مادر فاطمه که متاسفانه نداشت و عملا در کلاس مجازی حضور نداشت و حسابی از درس جا ماند. اما من با مادر فاطمه تماس گرفتم و گفتم نگران نباش من همینطور که با بچهها مجازی کلاس دارم برای فاطمه هم جداگانه کلاس برگزار میکنم و درسها را به او آموزش میدهم.»
رهگذران پارک با تعجب نگاهمان میکردندکلاس فاطمه و خانم عاقل ابتدا توی مدرسه با حضور مادر و برادرهای فاطمه برگزاری میشود، اما شیطنت برادرها کلاس را به پارک میبرد: «فاطمه دو تا برادر کوچکتر از خودش هم داشت که در کلاس بند نمیشدند و شیطنت میکردند و اجازه نمیدادند که فاطمه حواسش جمع باشد. برای همین تصمیم گرفتیم کلاسمان را در پارک نزدیک مدرسه برگزار کنیم. اینطوری مادر فاطمه پسرها را با وسیلههای بازی پارک سرگرم میکرد و من هم درسهای عقب افتاده فاطمه را به کلاس برسانم. در طول تابستان هم این آموزش ادامه داشت تا اینکه رهگذرانی که رد میشدند خیلی با تعجب ما دوتا را نگاه میکردند. تا اینکه یک نفر که از آنجا رد میشد عکس مرا انداخت و در فضای مجازی گذاشت. اینطوری شد که این عکس پخش شد. هدف من نبود که این اتفاق بیفتد، ولی تلنگر بسیار خوبی برای خودم هم شد. بعد از این عکسها خیلیها محبتشان را به من نشان دادند.»
تدریس مجازی از حقیقی سختتر استخانم عاقل میگوید که شرایط کرونا خیلی چیزها را عوض کردهاست. برخی درسخوانتر شدهاند برخی هم برعکس، اما این تصور که درس دادن مجازی برای معلمها آسانتر است، چون لازم نیست به مدرسه بروند اشتباه است: «شرایط درس خواندن در دوران کرونا هم جالب است. برخی برعکس گذشته رغبت بیشتری به درس خواندن دارند و بیشتر میخوانند. برخی هم رغبتشان را از دست دادهاند. اما تدریس که واقعا سخت شدهاست، پیش از این ما یک ساعت مشخصی به مدرسه میرفتیم و یک ساعت مشخصی هم از مدرسه میآمدیم. البته من بسیاری اوقات بعد از مدرسه با دانش آموزان ضعیف کار میکردم، ولی وقتی به خانه میآمدم به کارهای دیگر میرسیدم و زمان برای استراحت داشتم. متاسفانه الان این ساعت کاملا بهم ریختهاست. درست است کلاسهای مجازی را راس ساعت مشخصی برگزار میکنیم، اما در کل زمان بیشتری با تلفن کار میکنیم از نظر روحی، جسمی و حتی چشمی واقعا معلمها خستهتر میشوند. چون باید مدام دنبال بچهها باشند. فیلم و صدای ارسالی بچهها را باید دانه دانه دانلود کنند و گوش بدهند و ببینند. گاهی هم پیش میآید بچهها درس را به صورت مجازی خوب یاد نگرفتهاند و خانوادهشان با من تماس میگیرد و من دوباره برایشان توضیح میدهم. بعد از تمام شدن ساعت کلاس مجازی مجدد باید پای گوشی بنشینم و چیزهایی که بچهها فرستادهاند بابت چیزهای مختلفی مثل روخوانی قرآن و کتاب درسی و جواب دادن به برخی پرسشهای کتاب درسی علوم را گوش کنم و تکالیفی که میفرستند را چک کنم و نمونه سوال بفرستم. برای همین گاهی اوقات این کار تا ساعت ۲ بعد از نیمه شب هم زمان میبرد. چون بچهها باید بدانند که معلمشان همهجوره حواسش به درس خواندنشان هست.»
برخی خانوادهها مدرسه رفتن بچهها را به بعد از کرونا موکول کرده اند
مشکل نداشتن تلفن همراه هوشمند و اینترنت مناسب یکی از مهمترین مشکلات این روزهای بعضی دانش آموزان کشور است که در بین دانش آموزان خانم عاقل هم پیدا میشود. دانش آموزانی که یا تلفن همراه ندارند و یا به خاطر تعدد فرزندان با کمبود تلفن همراه هوشمند مواجهند: «متاسفانه در بعضی خانوادهها مادر یک گوشی هوشمند دارد، اما ۴ دانش آموز بچه مدرسهای باید از آن استفاده کنند. سال گذشته هم من شبیه این مشکل را داشتم که ۴ دانش آموز بودند با دو تا گوشی. یا بعضی معلمها خودشان کلاس مجازی دارند و باید به دانش آموزانشان درس بدهند، اما خودشان هم بچه مدرسهای دارند و باید گوشیشان را در اختیار فرزندشان قرار دهند و این هم حسابی کار را سخت کردهاست. برخی هم که اندازه وسعشان هزینه کردند و گوشیهایی با مدل پایینتر خریدند میبینند که این نرم افزار در تلفن همراهشان بالا نمیآید و حسابی ضرر میکنند. الان حدود ۸ ماه از سال تحصیلی باقیماندهاست و ما واقعا نمیدانیم این ۸ ماه را با این وضعیت چطوری ادامه دهیم. چون خانوادههای بسیاری در مضیقه هستند. خانوادههای زیادی هستند که بچهها را به مدرسه نفرستادند و میگویند وقتی کرونا تمام شد به مدرسه میفرستیم، چون در این شرایط نتوانستند وسایل مورد نیاز فرزندشان را تهیه کنند. شما ببینید این کودک چه مشکلات روحی برایش پیش میآید وقتی یکسال از درس و تحصیل به دلیل مشکلات مالی محروم میشود. خود من خانوادهای را میشناسم که چهار فرزند هستند و پدر شغلش آزاد بوده و در تصادف فوت شدهاست و، چون شغل آزاد داشته شامل بیمه نبودهاست. مادر خودش کار میکند و برای کلاسهای مجازی واقعا مشکل دارند.»
وقتی مامانها معلم میشوند
خانم عاقل معتقد است کلاسهای مجازی آوردههای خوبی هم داشتهاست که مهمترینش معلم شدن مادرهاست: «کلاسهای مجازی باعث خاطرات خوبی هم شدهاست. از این نظر که مادرها وقتی کنار فرزندشان مینشینند و در خانه درسها را باهم کار میکنند. پیش از این ما معلم اول بودیم و مادرها معلم دوم بودند. الان با مادرها جایمان عوض شدهاست. مادرها معلم اول شدهاند و ما معلم دوم شدهایم و رابطه بسیار خوبی بین آنها و فرزندشان ایجاد شدهاست. همین الان هم ما فیلمها را که میفرستیم تاکید میکنیم این است که حتما مامانها اول ببینند و مادرها واقعا معلم شدهاند و طعم معلمی را میچشند و اوقات زیادی را با فرزندشان سپری میکنند. همین اتفاق واقعا خوب است و لحظات خوب زیادی را برایشان میسازد و به بهبود روابط مادر فرزندیشان کمک میکند.»
دلم برای شیطنتهای سرکلاس بچهها تنگ شدهاست
شیطنت بچهها و سروصدای بچهها حالا تبدیل به پیامهای صوتی و متنی شدهاست و به گفته خانم عاقل دیگر جایی نیست که بچهها انرژیشان را در آن تخلیه کنند: «من به عنوان معلم همه تلاشم را انجام میدهم. حتی بیشتر از وظیفهام تلاش میکنم و منتی سر کسی نیست. در تمام این سیسال هم با ذوق و شوق همه کارهایم را انجام دادم. بسیاری از شیطنت بچهها که بیشترش شامل زندگی آپارتمانی و نیاز به تخلیه انرژیشان بود. در مدرسه با بازیهای کلاسی تخلیه میشد. گاهی اوقات حتی بچهها با تب به مدرسه میآمدند، چون میدانستند اگر نیایند از آن کلاس شاد و شیطنتهای کلاسی محروم میشوند. چون خودم هم خیلی جنب و جوش داشتم و همه جوره همراهیشان میکردم. حالا که همه اینها حذف شدهاست احساس میکنم دستم از همه جا بسته شدهاست. به من بهعنوان یک معلم واقعا سخت میگذرد و امیدوارم روزی بیاید که این بیماری تمام شود و ما این دوره را بگذرانیم و بتوانیم به این شادیها برگردیم و به عنوان یه معلم از این آموزش متفاوت رو سفید بیرون بیایم. بچهها خیلی خوبند. خوشگلند. مهربانند. قشنگند. آفریدههای پاک خدا هستند و در کنارشان بودن خیلی لذتبخش است و من واقعا از دوریشان بیشتر اذیت هستم.»