حراجی «کریستیز» تابلوی «میلز پندلبری» را که هرگز در معرض نمایش عموم قرار نگرفته را به حراج میگذارد.
یک تابلوی نقاشی مهم اثر «ال اس لوری» (LS Lowry) که هرگز در هیچ کتابی در مورد این هنرمند به نمایش عمومی درنیامده یا در آن دیده نشده، ۷۰ سال پس از عزیمت صاحب جوان انگلیسی آن برای زندگی جدید در ایالات متحده، پدیدار شده است.
«لئونارد دی همیلتون» پسر دبیرستان منچستر بود که در کالج بالیول، آکسفورد و کالج ترینیتی و کمبریج تحصیل میکرد، تا اینکه در سال ۱۹۴۹ به آمریکا مهاجرت کرد.
وی محقق درخشانی بود که نقش مهمی در کشف ساختار «DNA» داشت.
او همچنین صاحب افتخار یک نقاشی اثر «لوری» در سال ۱۹۴۳ بود که تصور میشد هدیهای از طرف والدینش است و در اتاق او در آکسفورد به دیوار آویزان شده بود.
همیلتون امسال در سن ۹۸ سالگی درگذشت و نقاشی «The Mill، Pendlebury» (کارخانه، پندلبری)، ستاره حراج هنر مدرن بریتانیا در تاریخ ۲۱ ژانویه خواهد بود.
«نیک اورکارد»، رئیس هنر مدرن انگلیس در خانه حراج، گفت: آنچه در مورد این اثر هنری غیر معمول است این است که در اصلا در ادبیات و هنر و کتب اسمی یا عکسی از این تابلو نمایش داده نشده است.
وی افزود: این یک نقاشی دوست داشتنی و یک ترکیب و کامپوزیشن عالی است. شما در «لوری» به هر آنچه میخواهید رسیده اید ... بسیاری از افراد در پس زمینه تصویر بسیاری از کارهای مختلف را انجام میدهند، خانههای تراس دار و کارخانهها نیز در پس زمینه تصویر هستند.
این نقاشی که به تازگی کشف شده یک صحنه صنعتی طبقه کارگر است که بخش غالب آن، آسیاب ریسندگی کمپانی «Acme Spinning Company Mill»، اولین کارخانه نخ ریسی پنبهای کاملاً برقی در انگلیس است که در سال ۱۹۰۵ افتتاح شد و تا سال ۱۹۵۹ کار میکرد. این کارخانه در سال ۱۹۸۴ تخریب شد.
«لوری» خانوادهها در حال پیاده روی در روز تعطیل و کودکان را در حال بازی کریکت نشان میدهد.
این صحنه مهم است، زیرا همان آسیابی است که لوری برای اولین بار به عنوان هنرمند از آن الهام گرفت.
سال ۱۹۱۶ پس از آنکه لوری به قطار نرسید با چشمانی تازه به این صحنه نگاه کرد. وی بعداً این لحظه را به یاد آورد: آسیاب و صدها تصویری که در پایینش به چشم میخورد و کوچکترها و بزرگترهایی که هر کدام گوشهای بودند و کاری انجام میدادند. وی در مورد این صحنه میگوید: من این صحنه را که بارها بدون دیدن، به آن نگاه کرده ام با غرور تماشا کردم.
همیلتون در سال ۱۹۴۹ به ایالات متحده مهاجرت کرد و به عنوان یک محقق پزشکی در انستیتوی اسلون کترینگ در نیویورک مشغول به کار شد.
او در اواخر دهه ۱۹۴۰ و اوایل دهه ۱۹۵۰ تکنیکهایی را از طریق هوا برای استخراج و تصفیه «DNA» پستانداران ایجاد کرد و آن را به «موریس ویلکینز» و سایر دانشمندان که ساختار مارپیچ دوگانه «DNA» را کشف کردند، ارائه داد.
ویلکینز، که با «جیمز واتسون» و «فرانسیس کریک» برنده جایزه نوبل شد، در زندگی نامه خود نوشت: و فقط چند روز بعد، دوست من «لئونارد همیلتون» (یکی دیگر از علاقهمندان به هنر) ... DNA آزمایشگاهی انسانی با کیفیت عالی برای ما ارسال کرد. قرار بود لئونارد تأمین کننده اصلی DNA ما شود.